به گزارش بازتاب آنلاین و به نقل از خبرگزاری تسنیم ، زمانی که ناصرالدین شاه قاجار اولین طرح ترافیک ایران را کلید زد هیچ وقت فکرش را هم نمیکرد روزی همان دروزاه نزدیک میدان ارگ تهران ، بشود دروزاهای در وسط پایتخت و فاصله همان دروازه تا اولین خروجی شهر ، بشود 15 کیلومتر!
تهران از همان ابتدایِ پایتختیاش جا نداشت که نفس بکشد چه آن دوره که گاریِ تولید ملی کف معابرش ویراژ میداد و چه دورهای که اتولهای تازه وارد فرنگی آمدند و جای چرخشان کم کم بر تن خاک کاخ گلستان نشست.
سیروس سعدونیان استاد تاریخ معاصر ایرانی در کتاب «اولینهای تهران» نوشته است: در 1282 هجری قمری، با منع ورود چهار پایان باربر به محوطه «میدان ارگ» یا «باغ گلشن»، نخستین «طرح ترافیک» به اجرا در آمد. ماجرا از این قرار بود که یک سال پیش از آن در 1281 هجری قمری، پس از بنای میدان توپخانه جدید در میدان «ارگ سلطنتی»، توپها و توپچیان میدان ارگ را به آن محل انتقال دادند و در وسط میدان ارگ، استخری هشت ضلعی بنا کردند، در اطراف آن راه سنگفرش کالسکهرو ساختند و مابقی میدان را به فضای سبز اختصاص دادند. اطراف باغچهها را نیز با ستونهای سنگی و نردههای چوبی محصور کردند. در 1282 هجری قمری، برای ممانعت از عبور و مرور چهارپایان در این میدان، خندق شرقی ارگ را پر کردند، روی آن خیابانی ساختند از توپخانه جدید تا دهنه بازار و در انتهای آن نیز دروازهای به خارج شهر بنا نهادند. بدین ترتیب، عبور و مرور چهارپایان باربر از محدوده میدان ارگ قطع شد.
این ترافیک امروز نه تنها از لحاظ وسعت بلکه از لحاظ فروانی نیز همهگیر شده و اگر بگوییم تهران بزرگترین پارکینگ جهان است شاید یک شوخی کاملا جدی باشد. در این میان مدتهاست توپِ ترافیک تهران در زمین مردم است و کمتر مسئولی را میتوان پیدا کرد که به راهکاری غیر از صبر و تحمل مردم برای رفع معضل ترافیک اذعان کند.
این آش آنقدر شور شده که حتی برخی راهکارهای ساده نیز فراموش شدهاند. اینکه ساعت کار برخی ادارات تغییر کند و یا اینکه چاه ویلی به نام طرح ترافیک سر راه مردم قرار گیرد فقط و فقط زحمت بیشتر و جیب خالیتر را در این وضعیت اقتصادی به وجود میآورد. در کنار بیشتر مشکلات ترافیکی دو انتقاد که به خود شهرداری تهران و راهنمایی و رانندگی برمیگردد کاملا فراموش شده است! یک عدم هماهنگی پیمانکاران جمعآوری پسماند شهری و دو عدم ساماندهی کامیونهای حمل بار خوراکی.
این دو عامل از مهمترین دلایل کلافگی وسردرگمی مردم تهران در ترافیک روزانه است. دو اتفاقی که با یک کار میدانی و حسابگرانه بیشک بار قابل توجهی از ترافیک پایتخت را میکاهد. بسیار دیده میشود که خودروهای جمعآوری پسماند نه به صورت شبانه بلکه به صورت روزانه و در ساعات اوج آمد و شد ، یک معبر را بسته و در حال انجام وظیفه شب گذشته خود هستند! در حالی که تعداد زیادی خودرو پشت سر آنها منتظر میمانند.
یا کامیونهای شرکتی که برای مغازههای سطح تهران بار برده و ساعتها در کنار خیابانهای باریک به صورت دوبل پارک کرده و همه را گرفتار یک ترافیک پیشبینی نشده میکنند. این وضعیت وقتی قابل درک میشود که بدانیم فقط تعداد فروشگاههای خرد رسمی سطح تهران 14836 است و این یعنی روزانه دستکم همین تعداد کامیون در شهر تهران در حال تخلیه بار هستند!
آیا نظارت بر حسن انجامکارِ پیمانکارانِ جمعآوری پسماند ، آنقدر سخت است که آنها در هر ساعتی از روز بخواهند خیابان را بسته و به کار خود بپردازند؟ آیا نمیشود شهرداری تهران و راهنمایی و رانندگی با همکاری اصناف یک محدوده زمانی دقیق را برای تخلیهبار کامیونهای شرکتی مشخص کنند و در طول روز به ویژه ساعات اولیه صبح این اتفاق رخ ندهد؟
اینها کارهای سادهای است که با فعالیت میدانی مدیران امکانپذیر است که براستی مدیران خط ویژهای واهل نشستهای طولانی از آنها غافلند.
در پایان تهران دوست داشتنی با بنر ، تبلیغات و هزینههای رسانهای «دوست داشتنی» نخواهد شد بلکه زمانی دوست داشتنی میشود که در کنار همه فشارهای اقتصادی و روانیِ روزمرهاش دستکم عمرِ بشر که مهمترین سرمایه انسانیست را اینگونه و در ترافیکهای عجیب و غریبش تلف نکند.
یادداشت از امیر بیشه
گردآوری شده از:تسنیم