طبق گفته گروه رسانه های شرقی ؛ در قلب تاریخ فوتبال ایران ، نامهایی وجود دارد که به جای مربی یا بازیکن صرف به یک نماد تبدیل شده اند. نماد یک نسل ، یک شهر ، یک فرهنگ. بهمن در فروش یکی این یکی از این چهره ها بود. مردی که خاک بندر انزالی را ترک کرد ، فوتبال را از خیابان های شمال آموخت و آن را با عشق و تعهد بی پایان به نسل منتقل کرد. او به سادگی مربی نبود پدر گیلان بود. یک مرد خالی تیمی را ایجاد کرد که هنوز در سواحل خزر: The Sailers Bandar Anzali.
صالنی در محله سامر بندر آنزالی متولد شد. در زمانی که فوتبال هنوز جایی در ورزش ایران مستقر نشده بود ، مسیری آغاز شد که برای ده ها سال با یک معلم آینده ادامه یافت. در سال 4 ، با اعتماد به توانایی های محلی ، وی تیمی از نوجوانان و جوانان از بندر انزالی را تأسیس کرد که بعداً به یک باشگاه ملوان تبدیل شد. یک تیم محبوب ، ریشه دار و در حال ظهور جامعه. نه واردات و نه تزریقی. و این دقیقاً راز مدت زمان آن بود.
ملوان زیر راهنما بهمن صالنی ، به سادگی یک تیم فوتبال نبود؛ ؛ آن را به یک نهاد اجتماعی تبدیل کرد. جوانان این شهر پیراهن سفید ملوان را دیدند و صالنی معلم رویایی بود. او مربی است نبود به شهرت یا کنوانسیون ها فکر کنید. هر سال می توانستم بندر انزالی را ترک کنم ، روی تیم های بزرگتر کار کنم یا به دنبال موقعیت بالاتر باشم. زیرا او معتقد بود که مأموریت وی هنوز به پایان نرسیده است. و مأموریت او آموزش انسانی بود ، نه فقط یک بازیکن.
در حرفه حرفه ای خود ، وی بیش از پنج سال در بانک ملوان ثبت شده است. او سه بار با این تیم سه بار در جام حذفی پیروز شد و بارها به فینال رسید. اما ارزش واقعی کار او فقط با جام ها قابل اندازه گیری نیست. این را باید در سکوهای همیشه پر از استادیوم Anzali Takhti ، در اشک های Anzalichi هر بار که تیمش فریاد می زند ، یا در لبخند دانش آموزانی که در تیم ملی می درخشید ، یافت: از Sirus Boat ، Mohammad Pour و Mohammad.
نقش Salehia در فوتبال ملی نیز فراموش نشدنی است. در سال 9 ، به همراه فرانسیس افارل و پلویز دهداری ، وی در کادر فنی تیم ملی فوتبال ایران حضور داشت. اگرچه شما هرگز به دیدن نبود نگاه نمی کنید اما کار او در هر کجا که بود باقی می ماند.
او معلمی بود که سکوت پر از کلمات بود. او فریاد نکرد ، اما تصمیمات وی محکم بود. او به اصول خود وفادار ماند ، حتی وقتی فوتبال ایران به حرفه ای شدن شتاب داد و مردم تغییر کردند. تغییر نکرد چون ریشه داشتم همانطور که ملوان ریشه دارد و آنزالی ، شهری که همیشه در پشت تیم بود ، با او زنده می ماند.
در سالهای آخر زندگی خود ، او کمتر به میادین می آمد ، اما همیشه یک صندلی محافظت شده در ذهن ملوانان وجود داشت. با هر گل ملوان ، با هر صعود یا سقوط ، جنبه ناخودآگاه به گذشته می رفت. روزهایی که مردی با لباس ساده و چشمان مصمم ملوان را تمرین می کرد.
حالا چه بهمن صالنی ما را ترک کرده است ، در فوتبال ایران یک خلاء عالی وجود دارد. نه تنها برای انزالی ، بلکه برای همه کسانی که هنوز به فوتبال محبوب ، وفادار و بی رحمانه اعتقاد دارند. شاید در فوتبال امروز جایی برای افرادی مانند او وجود داشته باشد. اما این فضای خالی ، عظمت آن است.
فوتبال ایران ، بندر انزالی و همه علاقه مندان به ورزش باید توسط مردی که بدون ادعای ایجاد تیم ، ساخت فرهنگ و ایجاد نسلی با فوتبال ، اخلاق و هویت قدردانی می شود ، قدردانی شود.
بهمن ممکن است صالنی در کنار خط نباشد ، اما در قلب هزاران هوادار ، او هنوز فرمان می دهد. او در ملوان جاودانه است.