از آنجا که آنها متهم به از دست دادن یک برنامه و یک استراتژی در این بن بست سیاسی هستند ، این یادداشت بر این انتقاد است.
چالش ها در جامعه ایران و نه فقط یک کارمند اقتصادی یا مدیریتی نتیجه تمرکز و انحصار قدرت در ساختار است. یک ساختار سیاسی که مشارکت واقعی مردم را به رسمیت نمی شناسد. بنابراین ، گره های این مسیر مسدود شده و مسدود شده را می توان با تعریف مجدد مفاهیم تعریف کرد. در چنین فضایی ، مردم باید قدرت را به روش های دیگر درک کنند و البته این کار آسانی نیست. ما باید مفهوم قدرت را تعریف کنیم و این بار بر قدرت فردی ، مدنی و اجتماعی به عنوان قدرت مؤثر و سازنده در جامعه تأکید کنیم. تعریف مجدد قدرت ؛ از قدرت رسمی گرفته تا قدرت مدنی و گسترش آن تا مناطق محبوب. به عنوان یک منبع غیرمتمرکز و متداول که می تواند در هر تک و عامل فعال و عامل باشد ، بسازید.
قدرت به معنای توانایی افراد در ایجاد تغییرات در شرایط زندگی از طریق مشارکت و اقدامات جمعی اعم از اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی است.
البته ما با موانع بزرگی روبرو هستیم که یکی از این تعداد مشکل شایع در جوامع با سیستم های اقتدارگرا و گاه غیر دموکراتیک است. در چنین شرکت هایی ، مردم بر این باورند که قادر به ورود به ساختار رسمی دولت یا بدون قدرت متمرکز نیستند. وظیفه فکری و فعال این است که این اصطلاح را زیر سوال ببریم و نشان دهیم که قدرت واقعی در توانایی فرد در ایجاد تغییراتی در محیط محیطی و در شبکه های اجتماعی جامعه نهفته است.
این تغییر قدرت همچنین می تواند به آرامی اصول اولیه یک جامعه دموکراتیک و مشارکتی را ایجاد کند و چشم اندازهای آینده را روشن کند. قدرت نه تنها در صدر دولت است ، بلکه در ساختارهای کوچک جامعه از جمله خانواده ، رسانه های محبوب و غیره پراکنده است و قدرت قانونی از اراده عموم ناشی می شود. اگر دولت ها نماینده واقعی همه مردم نباشند ، مردم حق دارند قدرت خود را تعریف کنند و اراده خود را به جامعه اعمال کنند. هر وقت مردم برای یک هدف مشترک جمع می شوند ، ایجاد می شود. اگر مردم تصمیم به ایجاد یک واحد شغلی بگیرند ، تسلط بر آنها امکان پذیر نیست.
* فعال سیاسی