داستان نمایش که در شب دهم ممنوع بود/ ساواک ما را به ارمغان آورد

خبرگزاری پیام های آنلاینمحمد رضا یزدانپرست مصاحبه مفصلی را با اکبر زنجانپور ، یک تئاتر ، سینما و هنرمند تلویزیونی به خوبی ایران انجام داده است. در بخش هایی از این گفتگو ، زنجانپور با نقش هایی که او قبل از انقلاب و فاجعه تئاتر در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب بازی کرده است ، سروکار دارد. ما این بخش ها را می خوانیم:

… در مورد تئاتر چیزهای زیادی در مورد شما وجود دارد ، اما ممکن است کمتر در مورد سینما صحبت کرده باشید. من از داریوش اول می پرسم و Houshang Baharloo را شلیک می کنم … آنها در این فیلم دو سکانس داشتندبشر

بیشتر بود

دو سکانس در نسخه نهایی چیست؟

بله ، زیرا من چند سال است که کار کرده ام و مخاطبان خیلی انتظار داشتند کار بدی انجام دهند. من فیلمنامه را خواندم ، نقش اصلاً در جزئیات بود نبودبشر

آنها نقش خانم گوگوش را بازی کردند ، که می خواست با این مزین ها ، خانم ماهین شاهابی ، که مادرش را بازی می کند ، ازدواج کند و ازدواج کند.

بله ، ما ازدواج کردیم و اکنون آنها اهمیتی نمی دهند. این مهم است که نقش من وضعیت مالیخولیایی داشته باشد. این در مورد روانشناسی فروید است. ذینفعان بسیار ویژه ای که گفتم.

همکاری با خانم Googoosh ، آقای Enteezami و خانم Mahin Shahabi چه بود؟ بتا اولین تجربه سینمایی شماست؟

می توان گفت

اما آنها سینمایی ترین تجربه بودند. دشوار بود یا آسان؟ آیا این همکاری را می گویید؟ با آقای Enteezami ، خانم Mahin Shahabi و خانم Googooshبشر

من هیچ سکانس مشترکی در این فیلم با آقای انزامی نداشتم ، اما ما با خانم گوگوش و خانم شهابی کار کردیم و آل -هق و آل -ماف هر دو بسیار زیاد بودند. درست است که من چهار یا پنج سال در تئاتر بودم ، اما برای این فیلم در بعضی جاها دست و پاهایم را از دست دادم. اما آنها خوب بودند و خیلی مرا همراهی کردند. همه چیز خیلی خوب بود باشد که خدا خانم شهبی بخشنده باشد.

خانم گوگوش در این سالها در مقایسه با شما در ابتدا و بیشتر بینندگان تئاتر یک ستاره مشهور بود. همکاری سخت با شما نبود؟ آیا یک ستاره در کنار یک بازیگر تئاتر است که اولین تجربه سینمایی است؟

نه ، رابطه ما بسیار خوب بود و به هیچ وجه ستاره ای نداشت. اگر اینگونه بود ، من آن شب را ترک می کردم و به کار می رفتم. من هنوز هم هستم من صبر و حوصله هنرمند را ندارم. او چیزی شبیه به آن داشت و واقعاً بلند شد که گویی او را در بیرون می شناسد. مثل همکلاسی های تئاتر ما بود.

بگذارید به آماده سازی و این روح مثبت شورش شما برگردیم. آنها چیزی مانند “معلم” با آقای محسن یلفانی دارند و در آنجا ، با وجود شرایط ظلم و سانسور ، آنها با انتقاد از ساواک آشکارا انتقاد می کنند. آیا در مورد آن صحبت می کنید؟

من الان درک ندارم این کار برای سال 2 است. من هنوز دانشجو بودم. این اثر توسط Mohsen Yelfani نوشته شده و توسط سعید سلطانپور به صحنه رفته است. داستان در مورد چند معلم است یکی از شهرهای غرب یا شرق -ساسربایجان (یکی از شهرهای مرزی) که خانه ای را اجاره کرده اند و با هم زندگی می کنند. محلی نیستند محسن یلفانی نیز بازی کرد.

آیا این انتقادات شدید ساواک را به خاطر دارید؟

بله به عنوان مثال ، ما حتی یک شعار روی صحنه داشتیم که در حال حاضر به یاد نمی آورم ، اما ساواک ما را با خود برد. ما نه شب بازی کرده بودیم ، شب دهم در تئاتر ریخته شد و کار ممنوع شد. دو نفر از دوستان ما به ساواک رفتند و مدتی قفل شدند. به هر حال اتفاقات زیادی رخ داده است ، اما یکی این یکی از آثار درخشان آن زمان بود. من ابتدا باید نقش جدی ایفا کنم ، اما پس از آن محسن یلفانی نقش را بر عهده گرفت. گفتم همیشه نقش جدی ایفا می کنم و نقش کمدی ایفا می کنم. چه اتفاقی برای این نقش افتاد؟ گفتم من این نقش کمدی را دوست دارم.

شما قبل از انقلاب تئاتر کار کردید. سال ۵۸ -۵۹ آنها همچنین تئاتر را انجام می دهند. این بار مثل الان نبود که می توانید وسط را تعریف کنید. یا شما یک ساواکی یا انقلابی بودید. خانم هوما دهکده گفت که هاردینرها در سال ۵۸ سطل برای شستن صحنه آورده شد. زیرا آنها گفتند این بازیگرانی که در اینجا بازی می کردند نجس بودند. شما یک تجربه مستقیم دارید. آیا شما شفاف هستید؟

ما یک قطعه را تمرین کردیم ، مدیر وی ، آقای رضا کرارام رضای ، توسط Vision “فیزیکدان” خوانده شد.

بله ، من دیدم. خانم جامیلا شیخ و آقای خسرو شکیبای نیز بازی کردند. تله بسیار محترم و زیبابشر

بله بهروز نیز Baqaei بود. فاریما نیز بازی کرد. خود رضا کرام رضای نقش انیشتین را ایفا کرد. سال دوم بود. ما تمرین کردیم تا سالن Wahdat را انجام دهیم. من زودتر به سر کار می روم. من اوایل آن روز بودم. در راهرو ورودی سالن وهدات (که در Francestrasse واقع شده است) دو ماشین آبپاش را دیدم. گفتم و نعمت! قطعاً آتش سوزی وجود دارد. دویدم ، دیدم نه ، آنها برای این فرصت آماده می شوند. گفتم کجا؟ آنها گفتند که ما می خواهیم صحنه “بیابان” را بسازیم.

آیا این به دلیل دیدگاه شماست؟

بله من گفتم این تنظیم سرمایه ملی است و من اجازه نمی دهم! هیچ کس این کار را نکرد. آتش نشانان گفتند که هیچ ارتباطی با ما وجود ندارد ، آنها گفتند که ما آمدیم ، ما آمدیم! من گفتم چه کسی گفت چه کسی گفت؟ یکی وی در مورد سالن وهدات گفت: “آیا اینجا کار هستی؟” گفتم بله! من می خواهم اینجا به صحنه بروم و بدرخشم. من رها نمی کنم همه اتومبیل ها آماده خواهند بود. در این حالت ، سالن وهدات امروز نخواهد بود. اصلاً صدمه ای نمی زند.

این یک فاجعه جسمی بود ، اما داستان چقدر مسموم بود که بگوییم صحنه به دلیل بازیگران بازی در اینجا نجس بود.بشر

نه ، بازیگران خارجی به دنبال آن بودند.

آیا داستان را متوقف کردید؟

بله ، من ایستادم. من دو نفر خوردم و به پزشک رفتم ، اما بقیه آمدند و موضوع را نجات دادند ، در غیر این صورت نمی توانستم به تنهایی کاری انجام دهم. در ابتدا من کمی مورد ضرب و شتم قرار گرفتم ، اما خوشبختانه ما اجازه ندادیم و این اتفاق افتاد.

چگونه در این سالها کار کردید که اتاق آنقدر سریع بود که شما هم بودید؟ اکبر زنجانپور در سالهای قبل از انقلاب و بعد از انقلاب کار می کرد ۵۸ وت ۵۹این به معنای برجسته این افراط گرایان است. آیا شما مدارا هستید؟

نه ، من جایی نبودم ، الان نیستم.

آیا در این زمان این امکان پذیر بود یا روش خاصی را انتخاب کرده اید؟

راه من و همه چیز من خود تئاتر است. در اصل ، تئاتر که در آن می خواهید شعار را ساده کنید و پرونده برای من قابل قبول نیست. زیرا شعار کار هنری به معنای انجام تاریخ است. بنابراین من با آن موافق نیستم …

۲۵۹

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما