اظهارات Alireza Khamse در مورد عدم حضور وی در سریال پایتخت

Alireza Khamseh در مورد اختلافات خود با Mohsan Tanandeh در برنامه “کلاس اول” در رسانه های همشاهری صحبت کرد. وی گفت: “اگر مشکلی بین ما وجود داشته باشد ، داخلی و خارجی نخواهد بود.” وی همچنین گفت که آماده سازی را می توان مشاهده کرد و شخصیت Panjali را می توان در پایتخت محافظت کرد!

از دهه 1980 ، Alireza Khahamseh ، که میهمانان خانه های ما با نقش های مختلف کمدی در نقش ها و طنزهای مختلف کمدی و مزدا لاواسانی در چهارشنبه شب بوده است ، چارلی چاپلین ایران است. بدیهی است که او مثل همیشه صحبت می کرد و از مخاطبان خود رنج می برد. گزارش زیر پاسخ به سؤالاتی است که ارائه با وی ارائه می دهد.

من در فوتبال کلاس 2 بودم!

Mojdeh Lavasani گفت که در ابتدای بحث ، Alireza Khamse گفت که من سالها کمدی را جدی گرفته ام. آنها وقتی کمدین شیرین هستند جدی هستند.

Alireza Khamseh گفت: “من خوشحالم که در برنامه” کلاس اول “حضور داشتم ، اللهرزا خمسه گفت. خوشحالم که من یکی از سال های اول بودم. البته اگر شما یک برنامه کلاس دوم داشتم ، من هنوز هم می آمدم. زیرا سالها کلاس دوم بود ، از جمله فوتبال.

این مجری توجه خود را به آموزش Khamse در برنامه تلویزیونی جلب کرد و توضیح داد: “این یک روانشناسی علمی جدید است. روانشناسی درباره آنچه فکر می کنیم علمی است.

اما باید بگویم در بازیگری این علم چه بگویم. کاری که من در بازیگری انجام دادم روانشناسی شخصیت بود. به عنوان مثال ، در سریالی که من بازی می کنم یا اخیراً ارائه شده است ، شخصیت جدید به روانکاوی کافی نیاز دارد. “تحصیلات من در رابطه من با مدیر و گروه تولید به من کمک کرد تا شخصیت ها را بهتر تحلیل کنم.”

من یک مدیر حرفه ای تر از Beyzai می خواستم!؟

“من یک دانشجو بودم و در دانشگاه ملی (شهید بهشتتی) می خواندم.” در آنجا گروهی از علاقه مندان به تئاتر بودند یکی آقای هاشمی از آنها. من دیر به آن گروه پیوستم. وقتی دیر متوجه شدند ، آنها پرسیدند که شما چه کاری می توانید انجام دهید و به صحنه رفتید و من کاری بداهه کردم.

همان کاری که من امروز همین کار را می کنم نام اوست! هاشمی به من گفت که شما در آن لحظه به آماتورها آسیب نمی رسانید ، اما باید وارد گروه حرفه ای شوید! من به گروهی از متخصصان مانند Susan Draft و Ahmad Aghalo علاقه مند شدم. این روند تا زمانی که او به فرانسه رفت ادامه یافت. هنگامی که من از فرانسه بازگشتم ، بازی ای به نام “مرگ یزدر” که گفته شد نقش نظامی آن بازی را بر عهده بگیرد. در همان زمان ، هنگامی که این نمایشنامه روی صحنه بود ، یک تئاتر تله ای بود که از تلویزیون پخش می شد. من هم جوان زشت بودم.

بهرام بیضهین هاشمی “من یک سرباز ساسانید می خواهم. این یک مرد جوان است. اما هاشمی ، یک سرباز چهار گوش همچنان بر نقش بازی اصرار دارد و من با خودم گفتم ، من نمی خواهم با کارگردانان پی در پی مانند بهرام بیضئی کار کنم و نمی خواهم برای فیلمسازان بزرگ فرانسوی بازی کنم!

به هر حال من نقش سرباز ساسانید را بازی کردم و در کار بهترین کارگردان ایران بازی کردم. به یاد داشته باشید ، این تاریخ آمین بود. من یک سرباز بودم که از بیرون گزارش می دهم. این تنها موجودی بود که اخبار وحشتناک و وحشتناک را روایت می کند. البته من معمولاً با خنده ظاهر می شوم. بیضئی گفت چرا او می خندد و پایان سرباز با این لبخند طبیعی گفت: “سربازان به راه می آیند ، شمشیرها متمایل هستند و …!”

کمدی مرا گرفت

“مرگ یزدر” اولین اثر سینمایی من بود و فکر می کردم این یک کار روشن است. من هنوز دوست دارم علاقه مندان به سینما را ببینم. من شلوار “شاید دیگران” بازی کردم. من فکر می کنم کمدی جدی ترین چیز در جهان است. ما وقتی با درام معمولی سر و کار داریم کار نمی کنیم. اما وقتی ما یک کمدی انجام می دهیم ، شما کمدی خود را در بعضی جاها انتخاب می کنید ، نه کسی که کمدی را انتخاب کرده است. به هر حال ، من فکر می کنم کمدی خود را گرفتم و به دام او افتادم. ! هدف من خندیدن از ابتدا بود. من می خواستم به مخاطب و مخاطب بخندم و این کار سختی بود.

آقای اسماعیل شنگ الله “وکیل پاتلون” را ساخت و در ایران به خوبی شناخته شده بود. من نقش یک چوپان دروغگو را در “Suplle” با بازی جامیلا شیخ و محمد علی کشوارز بازی کردم. در آن زمان ، مهروجی از من دعوت کرد تا “اجاره” بازی کنم. البته یک داستان جالب وجود دارد زیرا من در آن فیلم بازی نمی کنم. سپس همه بینندگان “از خواب بیدار شوید!”

کمدی سالم تاریخ انقضا ندارد

Alireza Khamse گفت: “یک کمدی سالم تاریخ انقضا ندارد.” ببینید فیلم های چارلی چاپلین. یا لورن و هاردی. یا “سوپ اردک” وقتی دیروز آن را می بینید می بینید. سپس من “دو نیمی از مردم” ، “من عاشق جهان هستم” ، “دایره شماره 1” بازی کردم. من فکر می کنم سینمای دهه 1980 و دهه 1980 تکرار شد.

Alireza Khamseh ، که توسط Hussein Hedayat در “Delgushah Alley” قرار دارد ، کمدی در حرفه خود است: “برخی از آنها به طور مستقل از تعریف کمدی در حال ساخت کمدی هستند. برای نشان دادن رفتارهای نامناسب.

کار چاپلین یک کمدی است و اگر منطق با این تعاریف نباشد ، کار خامنه بوی کمدی نمی داد. این کمدی باید یک فکر پنهان و پنهان در پشت آن داشته باشد. کمدی ، جایی که یک مرد به سفارش اختصاص داده شده است ، نشان می دهد که اگر این دستور این دستور را بشکند ، همه چیز را می توان مسخره کرد. کمدی یک نگاه انتقادی به ارمغان می آورد و گل آقای ملاات از ایران کیومارس صابری طنز جراحی و قصاب است!

آیا آرایه هایی را که در شما صفر است دیده اید!؟

به همین دلیل من با اکثر کمدی های امروز تماس نمی گیرم. زیرا هیچ عشق ، فکر و خرد وجود ندارد. ما مردم باید با این نوع مکالمه و کردها مشورت کنیم. شهروندان باید مورد انتقاد قرار گیرند زیرا پزشک باید هر از گاهی مورد انتقاد قرار گیرد ، یک طنز واقعی باید آنها را آزمایش کند. بنابراین این فقط یک کمدی خندان نیست. بسیاری ثروتمند و کمدی هستند.

آنها کمدی را حذف نمی کنند. البته من یک بازیگر حرفه ای هستم. امروز چندین فیلم و سریال ارائه شد. زندگی من در حال گذراندن است و اگر بخواهم تمام کارهایم را انجام دهم ، زندگی من پیش نمی رود. اما باور کنید ، من دوست دارم در کمدی نجیب بازی کنم که هنوز خرد است. امروز ، ما توسط مقامات سابق سیما و سایر مدیران سابق که به اینجا آمده ایم آموزش دیده ایم. من همچنین باید به همان راه آهن بپیوندم و آن را تشخیص دهم. من حتی سریال را بازی کردم که ندیدم و ندیدم.

من امروز نمی توانم به عنوان یک بازیگر حرفه ای بازی کنم ، تا زمانی که بیضئی به ایران بازگردد و دوباره در فیلم نقش ایفا می کنم ، بازی نخواهم کرد! شما ممکن است چند سال پیش برخی از سریال ها را دیده باشید. از طرف دیگر ، ید الله صمدی روحیه ای نجیب داشت. طنز و ریشه های کمدی در تمام آثار او دیده می شد. یا جیب بهشت ​​نمی رود “یا فیلم” جهیزیه بی بی “، جایی که برخی از مردم ایرانی از هاشمی هاشمی مورد انتقاد قرار می گیرند ، Abolhassan Davododi.

لایک های آتران و Pejman Jamshidi بازیگران خوبی هستند. خدا را شکر از نظر بازیگر کمی وجود دارد. Pejman یک بازیکن شیرین است ، اما سناریو با مشکلات. ریل هایی که آن را در هر نقطه به قطار می برند. »

در سردی تهران ، فضای گرم بندر عباس را با پیراهن به سرقت بردم!

خمسه ، “ری احمد ، هاشمی و داوودی با زندگی ما خلاصه نشده است.” گفت ری احمد وقتی می خواست با خانم مهرنه رافی ازدواج کند ، او را دید. این آغاز کار ما در آن زمان بود. حتی ری های احمد فیلمنامه آخرین فیلم را برای من ارسال کرد ، و سپس من از ایران دور شدم. من به دوستانم آموزش می دادم ، چه در زندگی و چه در کارم. اولین رابطه ما در “لیمان” بود.

در حال حاضر ، ده ها فیلم ارزش دارند. ما فقط در فیلم بندری در بندر عباس بودیم و بقیه تیراندازی ها مجبور بودند این کار را انجام دهند در حالی که سردی را با بخاری و پیراهن زیر پا در سردی تهران می لرزیدند. ما این روزها را با هم گذراندیم. امروز ، حتی روابط انسانی تغییر کرده است. من فکر می کنم من انسانی تر بودم. همه مردم شرافتمندتر بودند. امروز ، درست است که فناوری به طور فزاینده ای مدرن می شود ، اما به نظر می رسد زندگی و خانواده ها از محتوا محروم هستند.

بعضی اوقات جامعه ایران فقیر است اما محمور مهر او نویسنده بود ، بهتر به نظر می رسید. جامعه ای که ایران فقیرتر است. به گفته بیضه ، فقر با ما متولد می شود و این فقط مادی نیست. امروز می توانیم بدن همسایه خود را بو کنیم و چند روز پیش در گذشته یاد بگیریم. با این حال ، وجود والدین در خانه باعث شد این دو برادر با هم بجنگند. یا اگر همسایه با همسایه می جنگید ، آنها پس از چند روز خیریه می رفتند. »

بابپانجالی در مشهاد ناپدید شد ، بهتر نبود!

بازیگر سینما ، در سری Başkent ، دلایل او ، “اول ، شما باید این سریال را به این سریال بگویید.” گفت هر سری و گره و مشکلات و مشکلات افرادی که این روزها ایجاد شده اند ، مشکل مشکلات و اندوه مردم را کاهش می دهد. به محض اینکه مردم سریال را می بینند ، باید صدها نفر بگویید. اما من به این گروه گفتم که بارها نقش باباپانالی را پشت سر گذاشته ام. آنها پیشنهاد کردند که در سریال هایی مانند The Soul باشید و من فقط می خواستم برای دیدن دخترم به خارج از کشور بروم. پیش از این ، برخی از بازیگران همان سریال سرمایه در خارج از سریال ، بازگشت به این مسئله آسان است و پانجالی برای مدتی به مشهاد رفت و مدتی در هنرمند معلول بوده ام و اکنون سر او دوباره ماند. با این حال ، گروه کارگردانی دوست نداشت. ”

یک روز همیشه یک دست نیست! | من با نمای بیرونی مشکلی ندارم …

در پاسخ به این سؤال که آیا نقش باباپانالی برای محسن تاننده مهم است ، “اگر با Tonband اختلاف داریم و فکر نمی کنم آنها خارجی باشند.

مشکلات دیگران با این مشکلات در مورد این هوش و حافظه ، اندام ها و اندام ها چه خواهد بود؟ معمولاً این نمونه کارها برای اجساد 6 ساله ساخته شده است. من فکر می کنم حضور باباپانالی ممکن است این سریال را به ایران نزدیک کند. با این حال ، من فکر می کنم فصل ششم مسخره ترین فصل است ، من آرزو می کنم پایان هفت فصل باشد.

پایتخت ها می گویند که این یک تجارت واقعی است و ما باید ادامه دهیم. در همین حال ، سایر بازیگران مرده به بازی بازگشتند. در یک کلام ، این است که بگوییم خلاف تمایل درونی من برای بازی به عنوان روح باباپانالی است. فکر نمی کنم در این شرایط با آنها صحبت کند. هیچ وقت نخواهد بود همانطور که گفتم هنر تجارت بین من و مردم است. به هر حال ، من از باباپانالی و پایتخت عبور کردم.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما