آلیرزا صمدی ، کارگردان جوان سینمای ایران این روزها ، سومین فیلم آن با عنوان “روایت ناتمام سیما” در سینمای آنلاین Filimo است. این فیلمساز پیش از این کارگردانی فیلم “Non -non -network” و “Stage” را انجام داده بود که در جشنواره فیلم نقره ای نقره ای سیمورگ برای بهترین کارگردان پیروز شد.
اما داستان آخرین اثر Alireza Samadi داستان یک روانشناسی شناخته شده است و پس از افشای خبری در فضای مجازی ، زندگی وی تغییر می کند. حامد کاملی ، آزاده صمدی ، مهران احمدی ، مسعود کراماتی ، مریم سعدات و غزال شاکی از بازیگران هستند. غربالگری آنلاین این کار بهانه ای برای نشستن با صمدی بود که در زیر آن را خواهید خواند.
آیا “روایت ناتمام سیما” می تواند به عنوان یک سازگاری باشد؟ برای سومین فیلم سینمایی شما برای یک موضوع متفاوت چه اتفاقی افتاده است؟
اول ، من می خواهم به قسمت دوم سوال شما پاسخ دهم. چه چیزی متفاوت است؟ این روزها با مباحث موجود در سینمای ایران متفاوت است؟ من می پذیرم ، اگر به دو اثر قبلی من نگاه کنید ، خواهید فهمید که آنها همچنین موضوعات متفاوتی نسبت به جریان اصلی سینمای ایران دارند ، اما متفاوت از جامعه هستند؟ نه ، فکر نمی کنم من فکر می کنم مباحثی که من به آن پرداخته ام ، موضوعات اصلی جامعه ایران است. در فیلم اول من ، من به مشکل روابط و تغییر کلاس ، در فیلم دوم فقر و در فیلم سوم ، مسئله حقوق زنان پرداختم ، که هر سه مهمترین موضوعاتی هستند که جامعه ایران با آن سر و کار دارد. اما به قسمت اول سؤال خود برگردید ، صادقانه ، من اقتباسی را به عنوان یک فیلمنامه اقتباس ، اقتباس از یک رمان ، داستان یا متن نوشته شده می دانم و من نگاه کردن به رویدادهای واقعی را به عنوان یک فیلمنامه اقتباس در نظر نمی گیرم.
مباحث روز چقدر باید در سینمای ایران بپردازد و اساساً سینما برای ساختن چنین آثاری چقدر نیاز دارد؟
به نظر من ، در طول تاریخ هنر ، موضوعات روز بشر همیشه در آثار او حضور داشته اند و فقط نوع بیان متفاوت است ، حتی شما نقاشی های ابتدایی غار آلتامیرا را می بینید ، تصاویر پس زمینه همه چیز در مورد شکار و خالق کار است. بنابراین فکر نمی کنم هنر یکی از وقایع روز باشد ، حتی در هنر مدرن باید وقایع دو جنگ جهانی را درک کنید تا درک کنید که چرا نقاشی های پولاک یا بازی های بکت بازی می کنند. بنابراین هنر همیشه در وقایع روز نقش دارد ، فقط شکل بیان متفاوت است. سینما به طور طبیعی بیشتر درگیر مسائل جامعه است و به دلیل داستان پردازی ، بخش قابل توجهی از تولید سینما به دلیل مخاطبان گسترده مخاطبان آن نسبت به سایر هنرها رایج تر است.
در این فیلم ، ما به برخی از شخصیت ها نزدیک نمی شویم و ممکن است داستان آنها باقی بماند. آیا این خودکفا بوده است؟
صادقانه بگویم ، این شخصیت الکن یا مقوا چندین سال است که مورد انتقاد سینمای ایران قرار گرفته است. همه ما می دانیم که چه کسی بازی را آغاز کرده است و همان آقا هرگز دو نمونه صحیح از نظریه های او نداشته است. من در حال نوشتن یک رمان نیستم تا تک تک شخصیت هایم را بیاورم. با این حال ، این در رمان مدرن اتفاق نمی افتد. به عنوان مثال ، در سلین در رمان “در پایان شب” ، آیا بالاخره هر یک از شخصیت ها را می شناسیم؟ ما یک قهرمان داریم که با پیشرفت داستان ، با شخصیت ها روبرو می شود.
هنر هنر تصویر ، لباس ، آرایش و بخشی از فضایی است که شخصیت در آن قرار دارد ، و بخشی از شخصیتی که این شخصیت به داستان اصلی و محصولات طراحی شده در داستان ایجاد می کند که باید با کمک اصلی باشد. به عنوان مثال ، در “گلهای” جارموش ، او به روابط قبلی خود می رود ، بنابراین آیا باید سرنوشت هر یک از شخصیت های اصلی را به ما نشان دهیم؟
چه مقدار از داستان به روایت شخصی شما از سینما برمی گردد؟
روایت هر شخص مخصوص خودش است ، حتی اگر شما و من می خواهیم همان داستان را به دیگران بگوییم ، مطمئناً متفاوت خواهیم بود ، اما آیا روایت های ما آنقدر جذاب و مهم است که نویسنده یا نویسنده او برای هنرمندان و منتقدین جذاب باشد؟ اینجاست که منتقدین در مورد نویسندگان روایت یک فیلمساز صحبت می کنند. راستش ، من دیده ام که برخی از فیلمسازان خود را فیلمساز نویسنده می نامند. این اشتباه است به طور طبیعی ، من نقوش نقوش مورد علاقه خود را برای هر یک از فیلم هایم قرار داده ام ، اما نمی دانم لحن شخصی یک فیلمساز. من ترجیح می دهم این مسائل را فکر کنم و تجربه نکنم.
این کار به معنای یک بازیگر مشهور عمومی نیست ، اما بازیگران نمایشنامه قابل قبولی را ارائه دادند. چگونه به این ترکیب رسیدید؟
من به روند انتخاب بازیگری نگاه نمی کنم. یعنی شهرت مردم هیچ تاثیری در انتخاب من ندارد. برای من مهم است که بازیگر زن را با شخصیتی که می خواهد بازی کند ببندم. هنگامی که من به بحرام افشاری رفتم ، او هنوز هم امروز بهترین بازیگر سینمای ایران و همچنین شهرت خود را دارد. نبود اما من می توانم وحشیانه را در بازی او که در اسد بود ببینم. او بازیگر بود و توانست آن نقش را برای من زنده کند. حامد کامیلی نیز شیک است و گفتگوی او به شخصیتی که می خواستم نزدیک است.
در مورد مهمترین چالش های خود برای انجام این کار ، به ویژه ممیزی های آن برای ما بگویید.
به طور کلی ، سانسور در هنر و ادبیات کشنده است. سانسور خلاقیت را به هنرمند نمی آورد ، اما باعث می شود او ناجوانمردانه شود و در نهایت خلاقیت او را بکشد. من نام یک فیلم از Fassbinder را به خاطر آوردم. “ترس روح را می خورد.” ترس از سانسور واقعاً تهیه کننده هنر را از بین می برد. سینمای ایران هر سال شاهد مضامین اجتماعی بوده است ، اما شاید فقط تعداد معدودی مخاطبان را به خود جلب کنند که به تعداد یک انگشتان نمی رسند.
دلیل چیست؟
صادقانه بگویم ، ما تا یک دهه پیش سینما داشتیم که فیلم های اجتماعی را در کنار فیلم های کمدی فروخت. دو دهه پیش ما سینما داشتیم که به همراه عمل و اجتماعی آن سینمای کودکان را می فروخت ، اما حالا چه؟ فقط سینمای کمدی!
بهترین فیلم های اجتماعی فروش حتی نمی توانند درآمد کسب کنند. من نمی توانم نسبت به این موضوع خوش بین باشم ، و فکر می کنم امروز ما امروز به این سینمای تک رنگ رسیده ایم که سیستم توزیع ، تولید و غیره نابرابر است و ما نمی توانیم خود فیلم ها صحبت کنیم. اگر سیستم توزیع و تولید ساخته شود ، مطمئناً در ژانرهای دیگر تولید می شود و آنها می فروشند.