فاحشه | پایتخت 7 با یک دنباله ساده هشت دقیقه در پایان قسمت 19 ، احساسات مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار داد و نواقص ، کسالت و خستگی یک خانواده معمولی را برای آنها به ارمغان آورد که تأثیر بیشتری در یک فیلم ، کنفرانس یا بحث دو ساعته در مورد تفاوت بین نسل ها داشت. بیشترین تأثیر مخاطبان در این سکانس ، نزدیکی دیالوگ ها و احساسات شخصیت ها به زندگی واقعی و عادی ما بود. روایت اختلافات والدین که علی رغم همه مشکلات ، همه چیز را در خانواده صرف کرده اند و با فرزندان با خستگی روبرو شده اند که از دخالت خود خسته شده اند و معتقدند که هیچ چیز برای آنها کافی نبوده است. در قسمت 19 “پایتخت 7” ، نسل با یکدیگر مخالف هستند ، خستگی و کمبودها هستند و همه به راه با گلو و چشمان پر از اشک نگاه می کنند تا دوباره با یکدیگر صحبت کنند و به همان روشی که می توانند با یکدیگر صحبت کنند.
1) از زمان اولین بخش “پایتخت 7” ، بسیاری از این سریال انتقاد کرده اند و نوشتند که شخصیت های پایتخت در این فصل از زندگی یک خانواده معمولی دور هستند. اگرچه این انتقادات با توجه به آنچه در این نوزده بخش دیده ایم ، چندان درست نیست ، اما در دنباله نهایی قسمت 19 ، چیزی وجود دارد که به اندازه افراد واقعی این روز واقعی واقعی است. داستان با یک تصمیم نادرست از خانواده بزرگ ، نقی معمولی آغاز می شود. او بدون هماهنگی با بهکاش ، عکس بسیار مسخره ای از او می گیرد و بدون اجازه دادن و ارسال عکسی به نامزد خود وارد تلفن همراه خود می شود تا نشان دهد که بیمار است و رفتار او او نیست. آنچه از هر نظر زشت به نظر می رسد. همین خطا شعله زیر را روشن می کند. نکته مهم این است که برخلاف بسیاری از فیلم ها و سریال هایی که قصد دارند همه اشتباهات نسل جدید را مرتکب شوند و به طور کلی همه پدران و بزرگسالان خردمند و بالغ را مرتکب شوند ، اولین اشتباه را در نظر بگیرید. بزرگسالی که تصمیم کودکان می گیرد و غرور خود را لکه دار می کند. اکنون همه ، با آگاهی اشتباه از نقی ، ما در حال مبارزه هستیم و این یک شروع بسیار قدرتمند برای این سکانس است.
2) ناقی معتقد است که او تمام تلاش خود را انجام داده است و ما می دانیم که قصد داخلی او دقیقاً همین بوده است ، اما جایی که می تواند به او بگوید و می گوید خودش را می شناسد و در کار خود دخالت نمی کند ، ما به او حق می دهیم. از این پس ، اوضاع وارد مرحله پیچیده ای می شود. چشمان خود را ببندید و تمام ایدز و مهربانی نقی را زیر سوال ببرید. مهم نیست که چقدر همه سعی می کنند آن را آرام کنند ، بی فایده است. او فریاد می زند ، در مقابل ارسطو ایستاده و قبل از رحمت چک می کند ، می خواهد این کار را انجام دهد. او اعتدال خود را از دست داده است و هیچ کس نمی تواند استراحت کند. اینجاست که بازی روشن Mohsen Tonabandeh اوضاع را تغییر می دهد. در یک آرام و سر به سر ، او با شما صحبت می کند که انگار خستگی از زندگی اخراج شده است. او با شرم و خستگی می گوید: “ما دیگر به دست نیاوردیم.” “قسمت پایین ، سیتونا از سه خط بود که به شما دادیم.” و سپس او با لحنی غم انگیز ادامه می دهد: “آیا می توانید هر کاری که می توانم انجام دهید. شما تقصیر خودمان را ندارید. رفتار. این تصویری از مردی را نشان می دهد که تمام توانایی های خود را در خانواده خود خرج کرده است و اکنون انگار همه با هم گم شده است.
3) چهره پر از شرم و خستگی در مقابل نیکی عنان به طور غیر ارادی وارد تماشاگران می شود. همه کسانی که از فصل اول پایتخت را دنبال کرده اند و تلاش های ناقی را برای حفظ خانواده و خواهر خود در ذهن خود دیده اند. خانواده در پشت نقی قرار می گیرند و همه به دلیل رفتار بد و بد خود در حال توبیخ هستند. کارگردان وقتی همه به این نقطه می رسند تیر او در این سریال از کلمه هوما خلاص می شود. هنگامی که او در مورد قهرمانی Naqi صحبت می کند ، HOMA تمام مشکلات و محدودیت های زندگی خود را دارد ، که یکی از مشکلات و محدودیت های ما است: “اگر ناقی کاری برای انجام دادن نداشته باشد زیرا او در زمانی که مجبور به رفتن می شود ، به خاطر همسر و فرزندان خود می رفت.
4) کنترلی که روی صورتش احساس می کند ، چک از همه آن غم ها ، درد و ناراحتی است که ممکن است خالی باشد. چک ، که خودش را می سازد ، از جمعیت جدا شده و در حالی که در طول راه گریه می کند ، روی پله های کنار اتوبوس می نشیند ، اما اوج احساسات دنباله جایی است که موسیقی غم انگیز روی صحنه است. ما از این خانواده دور هستیم و با این موسیقی انگار که به خودمان می رسیم. آیا ما واقعاً باید در این شرایط ناقی را مقصر بدانیم؟ آیا کسی این نبرد را مقصر می داند؟ ناقی برای یک عمر جنگیده است ، اما آیا می توانید همه چیز را به درستی بدهید و تمام رفتار آن را آزاد کنید؟ آیا این خستگی باید برای همیشه در برابر نقص و خطاهای سالمندان سکوت کند؟ آنچه این سکانس را مطرح می کند واقعیت این روز است. هیچ کس مقصر نیست و همه مقصر هستند ، اما اختلاف نظر این است که چنین بحث و جدال است.
5) بعد از این همه بحث و جدال ، ما می دانیم که آنها در حال آشتی هستند ، زندگی به گذشته برمی گردد ، آنها هنوز هم بازی می کنند ، می خندند و می رقصند. اما ما مطمئناً دوباره می جنگیم و چهره ها را تأیید می کنیم ، و این همه چیز نیست. مثل آنچه در زندگی واقعی با آن روبرو هستیم. اینجاست که می توانیم بگوییم “سرمایه” زندگی چقدر است و چقدر به مغز استخوان ما نفوذ می کند.