در فضای مجازی ایران ، مدت زمان طولانی برای “دین صورتی” در توییتر فارسی و سایر شبکه های اجتماعی بود و به اصطلاح جدیدی برای نامگذاری بخشی از جامعه تبدیل شده است.
اصطلاحی که ریشه استعاری دارد به گروهی از افراد مذهبی اشاره دارد که از منظر سنت گرایان بسیار نرم و انعطاف پذیر هستند. کسانی که به جای تأکید بر پدیده های مذهبی ، بر روح دین ، اخلاق ، عدالت و همزیستی مسالمت آمیز تمرکز می کنند. اما چرا “صورتی”؟ شاید این رنگ نمادی برای رنگهای ملایم و سنتی باشد که معمولاً با دین سخت همراه است.
این دو قطبی بین تحمل و سخت گیری پدیده جدیدی نیست. تاریخ جهان مملو از جوامعی است که در آن گروهی متهم به آشتی یا بی اعتنایی به اصول مذهبی توسط گروه های رادیکال بودند. بیایید به داستان سفر کنیم و ببینیم این دوگانگی در کجا اتفاق افتاده است و امروز در ایران چه معنی دارد.
دوقطبی تاریخی: از جدایی هند و پاکستان تا ایران امروز
یکی یکی از نمونه های تاریخی این دو قطبی در جدایی هند و پاکستان در سال 2 است. در آن زمان ، جنبش استقلال هند به اوج و استقلال هند رسید (قانون استقلال هند 2). این دو کشور مستقل هند و پاکستان را در 1 تا 8 اوت ایجاد کرد. جنبش شکل گیری پاکستانی ، به رهبری محمد علی جناح و حزب مسلمان ، مبتنی بر “تئوری دو ملت” بود که معتقد بود که مسلمانان و هندوها نمی توانند در یک کشور مجرد همزیستی کنند. اما همه مسلمانان با این دیدگاه موافقت نکردند. گروهی از جمله رهبرانی مانند موری ، آبولکلام آزاد از حزب کنگره ملی هند ، جدایی را رد کردند و به همزیستی مسالمت آمیز با هندوها اعتقاد داشتند.
این گروه که تصمیم به ماندن در هند گرفتند ، اغلب توسط هواداران پاکستانی به “سازش” یا “خیانت به آرمان اسلامی” متهم شدند. این اتهامات عمدتاً توسط رهبران سیاسی مطرح شده است و نه توسط محققان مذهبی مبتنی بر اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک.
ما همچنین نمونه های مشابهی را در تاریخ اسلام مشاهده می کنیم. در اوایل اسلام ، گروهی به نام Khawarij ، که تفسیر بسیار دقیق از دین داشتند. آنها هر تحمل و حتی مسلمانان اغراق آمیز را که با نظرات خود مخالف بودند ، رد کردند. این سختگیرانه منجر به درگیری های خونین در جهان اسلام ، مانند نبرد نهرو در سال ششم شد ، و خوااری علیه امام علی (ع) شمشیر را گرفت و نشان داد که سوء تفاهم در دین می تواند وحدت ، ادارات و خشونت را هدایت کند. از طرف دیگر ، بسیاری از مسلمانان ، از جمله گروه میانه ، به دلیل بی نظمی و تفسیرهای افراطی ، از خوااری انتقاد کردند.
در دوره بعد از سن و سال در اروپا (قرن 5 و 5) نیز چنین دو قطبی را می بینیم. نگاه جدید پروتستان با انتشار “پایان نامه نه -نین” توسط مارتین لوتر در سال دوم آغاز شد و جوامع مسیحی به دو گروه کاتولیک (سنت گرا) و پروتستان (اصلاح طلبان) تقسیم شدند. اصلاح طلبان که خواستار تغییر در کلیسای کاتولیک (به عنوان مثال فروش بخشش و تأکید بر دسترسی مستقیم به کتاب مقدس بودند) توسط کاتولیک ها به “بدعت” و ایمان تضعیف شدند. به عنوان مثال ، پاپ لئو در سال ششم دهم مارتین لوتر را از بین برد و او را به تضعیف اصول مسیحیت متهم کرد.
این تقسیمات منجر به جنگ های دینی دینی ، از جمله جنگ سی سال (1-5) و جنگ های مذهبی در فرانسه (1-5) شد. عوامل سیاسی مانند حمایت از شاهزادگان آلمانی از لوتر برای کاهش تأثیر امپراتوری مقدس روم ، اما همچنین در این بخش دو قطبی نقش ایفا کردند ، که نشان می دهد این اختلافات نه تنها مذهبی نبوده است.
مغول ها نیز نمونه جالبی از این دوگانگی هستند. آنها در طی فتوحات (قرن 5 و 6) رویکرد عملگرا به دین داشتند و ادیان مختلف از جمله اسلام ، مسیحیت و بودیسم را فعال می کردند. به عنوان مثال ، کوبلای خان ، نوه Dschingis Khan ، مباحث مذهبی را در بین دانشمندان مذاهب مختلف در مزرعه خود برگزار کرد و به همه مذاهب احترام گذاشت. با این حال ، این تحمل به عنوان “بی تفاوتی مذهبی” توسط برخی از گروه های افراطی ، به ویژه دانشمندان اسلامی تعبیر شد. ابن الاتیر ، مورخ قرن 5 ، از مغول ها انتقاد کرد تا اطمینان حاصل کند که به یک دین خاص پایبند نیست. با این حال ، این تحمل به مغول ها کمک کرد تا با امپراتوری عظیم کنار بیایند و از تنش های مذهبی جلوگیری کنند.
ایران معاصر: دین صورتی و شکافهای ایدئولوژیک
در ایران امروز ، جامعه مذهبی پس از انقلاب در معرض دو قطبی مشابه قرار گرفت. از یک طرف ، مذاهب سنتی گرایانه وجود دارند که بر اجرای دقیق قوانین مذهبی تأکید می کنند. از طرف دیگر ، گروهی از دانشمندان مذهبی ، از جمله دانشمندان مذهبی ، شامل تحمل ، همزیستی ، حتی با هزینه تسلیم اصول و اصول مذهبی بودند. این گروه ، که اغلب به “مذهبی صورتی” گفته می شود ، معتقد است که برخی از دستورالعمل ها برای حجاب و نوجوانان و زنان نه تنها به دین برخورد کرده اند ، بلکه دین را نیز در بین جوانان افزایش می دهند ، بلکه گاهی سعی می کنند مشکل را به طور کلی تغییر یا خاموش کنند!
در ایران امروز ، جامعه مذهبی دو قطبی مشابه بود. از یک طرف ، مذاهب سنتی گرایانه وجود دارند که بر اجرای دقیق قوانین مذهبی تأکید می کنند. از طرف دیگر ، گروهی از دانشمندان مذهبی ، از جمله دانشمندان مذهبی ، شامل تحمل ، همزیستی ، حتی با هزینه تسلیم اصول و اصول مذهبی بودند.
این اصطلاح اغلب در توییتر فارسی برای انتقاد از دین مدارا استفاده می شود. برخی از کاربران ادیان صورتی را به اختلال در اختلال و نادیده گرفتن اصول مذهبی متهم می کنند. به عنوان مثال ، یک کاربر در یک توییت نوشت: “یک دین صورتی در مورد توهین به قدیس سکوت می کند ، اما اگر یک روحانی دارای یک لغزش زبانی باشد ، او به سرعت آن را منتقل می کند.” در یک توییت دیگر ، یک دین صورتی با “دو چوب معلول” مقایسه می شود ، که نه توسط سنت گرایان پذیرفته می شود و نه به طور جدی توسط سکولارها. این طنز نشانگر عمق شکاف بین گروه های مذهبی در ایران است.
مذاهب صورتی بر این باورند که آنها ویژگی هایی دارند که آنها را متمایز می کند: آنها به جای تأکید بر پدیده های مذهبی و پذیرش دیدگاه های مهم تفسیرهای سخت و پذیرش تنوع ایدئولوژیک ، بر روح دین ، اخلاق و عدالت تمرکز می کنند. نظریه پردازان روشنفکری روزا/ دینی ادعا می کنند که در جامعه ای مانند ایران ، که در آن تنش های ایدئولوژیک و فرهنگی زیاد است ، نقش یک پل بین گروه های مختلف است و می تواند در کاهش تعصبات و ارتقاء همزیستی نقش داشته باشد.
دو قطبی بین تحمل و سختگیرانه در تاریخ و ایران امروز نشان می دهد که جوامع مذهبی همیشه از این چالش ساخته شده اند. این نتیجه دو ظاهر مذهبی و سلیقه است.
باید اعتراف کرد که بسیاری از انحرافات در دین ریشه در “صورتی” دارند ، این دیدگاه که در یک سوء تفاهم و با یک دیدگاه شدید ، متون ظاهراً ناخوشایند مانند مجازات ، جهنم و گاهی اوقات سعی می کنید آنها را درک کنید! حتی چند صورتی مذهبی! شما عملاً دین و حجاب خود را در رسانه های اجتماعی به قلاب پذیرش و توجه تبدیل کرده اید و عملاً “وبلاگ نویس حجاب” هستید!
در ایران ، ادیان صورتی و ادیان سنتی هر یک عملکرد خاص خود را دارند و حفظ تعادل و گفتگو بین آنها مهم است که با وجود طنز و انتقاد می تواند الگویی برای تعادل بین پیروی از اصول و انعطاف پذیری نیازهای جامعه باشد.
بیایید به یاد داشته باشیم که فقدان بزرگ جامعه ایرانی گفتگو است ، به طوری که هیچ احترامی به طیف های مختلف جامعه ، به ویژه طیف مذهبی دیگر در کشور فعلی ، پتانسیل تبدیل شدن به یک قطبی قطبی وجود ندارد و ما باید منتظر همه انواع سوء تفاهم های فرهنگی و سیاسی و استرس باشیم.
دین اسلام بوی الهی و الهی دارد ، خداوند همه رنگ ها را ایجاد می کند ، اما در هر رنگی مانند آن نیست و هرکدام از ما دین و همچنین ایمان خود را می فهمیم ، خدای متعال هم شگفت انگیز و هم نام و نام دارد که هر دو می فهمند. یکی در امکانات ، اعتدال و تعادل و انصاف در جامعه ما/کوبی آزاد