با انتشار اپیزود هشتم ، این داستان عاشقانه ، که در یک بیمارستان مافیا روایت شده بود ، مخاطبان خود را شگفت زده کرد.

به گفته هامشاهری آنلاین ، سریال آبان با وجود فراز و نشیب های فراوان داستان و گاهی اوقات اجراهای خوب ، در نیمه راه گذشته است ، گاهی اوقات مخاطبان بد و ضعیف را حفظ می کرد. “آبان”با آغاز تکان دهنده داستان او از الگوی تکراری” شاهرزاد “و” من می خواهم زنده بمانم “از ورود یک مرد جذاب ، قدرتمند و سرمایه داری به نام Fariborz Sabet (شهاب حسینی) به روابط عاشقانه زوج ناتوان آبان (Laleh Marzban) و Amir (میرساید مولاویان) تعریف می کنند.

مردی که هم ترسو است و هم رئیس باند مافیا و یک سازمان گسترده و طولانی مدت که می خواهد در ایده های جذاب یک دختر باهوش و با استعداد در زمینه هوش مصنوعی سرمایه گذاری کند. یک زن جوان و زیبا که عاشق همسر و دختر کوچکش است اما در سرمایه گذار گرفتار شده است و اگر بدهی خود را با او حل نکند ، مجبور است زمان زیادی را در زندان بگذراند ، ظاهر داستان به عنوان یک مرد تنهایی و قدرتمند داستان داستان می رود. آبان او دوست دارد و می خواهد از عصا جادویی ثروت و قدرت خود استفاده کند آبان با تمام ظرفیت ها و استعدادهای اطلاعاتی خود…. اما همه چیز به همان اندازه پیش بینی نشده است …

قسمت 8 ، با کاشت صحیح و به موقع ، لحظه های منطقی و باورنکردنی یک تعجب جذاب را برای مخاطب به ارمغان آورد و با یک ظرافت ، آن را از کلیشه های چنین سریال ها جدا کرد. در حقیقت آنچه در لحظات مهمانی و سپس رویکرد هوشمندانه دوربین به امیر شکل گرفت. شخصیت گم شده و بازنده داستان است. در این سکانس ها ، مخاطب به درستی با سکوت ، نابودی ، شکست و فروپاشی مردی روبرو است که چهره و لرزش های خفیف او در کنار چشمان امیر و بدون هیچ گفتگوی درخشان به پایان رسید و در ذهن مخاطب ماند.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما