عصر ایران؛ احمد فرتاش- پس از حذف خفت‌بار منچسترسیتی از لیگ قهرمانان اروپا، که با هت‌تریک امباپه ستاره رئال مادرید رقم خورد، بسیاری از روزنامه‌های ورزشی انگلیس درباره “پایان یک نسل” نوشتند؛ نسلی از ستاره‌ها، که گواردیولا با تکیه بر آن‌ها طی 8 سال دورانی طلایی را برای من‌سیتی رقم زد.  خود گواردیولا هم در نشست خبری بعد از بازی با رئال، در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران، تقریبا تایید کرد پایان یک نسل طلایی در من‌سیتی فرا رسیده است.‌

 

  مطابق اخبار تایید نشده، او نام 8 بازیکن  تیمش را تحویل مدیران سیتی داده برای اینکه در تابستان سال آینده به باشگاه دیگری فروخته شوند. 

 

  البته گواردیولا حق دارد. او در اوایل بحران تیمش، یعنی چند ماه قبل، قراردادش را به مدت دو سال تمدید کرد و طبیعتا حالا ناچار است به فصل آینده فکر کند. اگر قراردادش را تمدید نکرده بود، می‌توانست بگوید در من‌سیتی هشت فصل خوب داشتم و یک فصل بد. اما الان که در این تیم ماندگار شده، قاعدتا نمی‌خواهد یکی دو فصل بد دیگر هم داشته باشد. 

 

  ولی مسئله این است که آیا علت اصلی بحران این فصل گواردیولا، بازیکنان تیم و آسیب‌دیدگی درازمدت رودری و آسیب‌دیدگی‌های کوتاه‌مدت اما مکرر چند بازیکن دیگر من‌سیتی بود؟ 

 

   اگر کسی به سوال فوق پاسخ مثبت دهد، حرف بی‌راهی نزده. چنین جوابی دست کم با عقل سلیم و حتی با عقل متخصصان فن جور درمی‌آید. اما قبلا در یادداشت “آیا عصر گواردیولا رو به پایان است؟” نوشته بودیم و باز هم تکرار می‌کنیم که “در شهر منچستر، انگار دارد برگی از تاریخ فوتبال ورق می‌خورد؛ برگی که نام گواردیولا بر صدر آن و بر سطرسطر آن نوشته شده.” 

 

 

  گواردیولا در ابتدا علت بحران فعلی تیمش را آسیب‌دیدگی رودری می‌دانست، ولی الان به این نتیجه رسیده که باید خانه‌تکانی کند و یک سری از بزرگان و باتجربه‌های تیمش را رد کند بروند پی کارشان. 

 

  ظاهرا او نظرش این است که نوعی اشباع‌شدگی پس از 8 سالِ موفقیت‌آمیز، گریبانگیر تیمش شده. در حالی که قبلا می‌گفت برای اینکه عطش پیروزی و موفقیت را در تیمم زنده نگه دارم، هر سال چند بازیکن تازه را به تیم اضافه می‌کنم و چند تن از قدیمی‌ها را کنار می‌گذارم. 

 

  او قبل از آغاز این فصل هم چنین کاری را طبق روال عادی انجام داده بود ولی چون کشتی من‌سیتی به گل نشسته، الان به این نتیجه رسیده که ارکان تیمش را باید کنار بگذارد؛ از ادرسون در دروازه و جان استون و دی‌بروینه در خط میانی تا برناردو سیلوا و جک گریلیش در خط حمله. 

 

  پپ ظاهرا افزایش سن را هم علت دیگر ناکامی‌های اخیر می‌داند. بنابراین در پی جوانگرایی است. چنین کاری را مانچینی هم پس از ناکامی در صعود به جام جهانی، در تیم ملی ایتالیا انجام داد ولی تغییر چندانی در کیفیت تیمش ایجاد نشد.

 

  وانگهی، بازیکن ۳۰ ساله در فوتبال امروز پیر محسوب نمی‌شود. یعنی مشکل اصلی احتمالا چیزی غیر از افزایش سن است‌. تونی کروس در ۳۴ سالگی فوتبال را کنار گذاشت ولی اکثر کارشناسان و فوتبالیست‌ها معتقد بودند خداحافظی او زودهنگام بود. بنابراین کنار گذاشتن برناردو سیلوا در ۳۰ سالگی عجیب است. 

 

  البته طبیعی است که پپ مشکل را در دیگران جست‌وجو کند ولی شاید علت اصلی این افت و بحران، خود او باشد. شاید او باید طرحی نو دراندازد و صرف جذب بازیکنان جدید برای اجرای طرح کهنه و تکراری، کافی نباشد. 

 

نکته اصلی اما شاید این باشد که پپ در ۵۴ سالگی دیگر نمی‌تواند طرحی نو دراندازد. او وقتی آن بارسای جادویی را در سال ۲۰۰۸ ساخت، ۳۷ ساله بود.

 

   پپ از تابستان ۲۰۰۸ تا تابستان ۲۰۲۴ بهترین و موفق‌ترین مربی دنیای فوتبال بود‌‌. در همان فصل اول حضورش در بارسا، تیمش چنان بازی می‌کرد که در تاریخ فوتبال سابقه نداشت. با اینکه میوه موفقیت را از سال ۲۰۰۹ چید، ولی سبک بازی تیمش در همان سال ۲۰۰۸، یعنی نیم‌فصل اول حضورش روی نیمکت بارسا، نشان داد پدیده بی‌نظیری وارد دنیای مربیگری فوتبال شده. 

 

  الان پس از ۱۶ سال موفقیت روی موفقیت، شاید خود پپ هم اشباع شده باشد. اگر برناردو سیلوا بعد از هشت سالِ پرافتخار در من‌سیتی به لحاظ روانی اشباع شده، چرا پپ پس از ۱۶ سال شگفت‌انگیز اشباع نشده باشد؟ 

 

  نکته دیگر اینکه، گواردیولا قطعا نابغه است و نوابغ معمولا زود طلوع می‌کنند و غروبشان هم در سنین پیری نیست. بعید نیست گواردیولا هم در سن ۵۴ سالگی، گنجینه نبوغش رو به اتمام باشد و در دو سال آینده هم، در غیاب شور و شعله‌ای که تا سال قبل در سر داشت، صرفا شبیه یک مربی خوب باشد نه یک نابغه. و البته که خوب بودن برای نابغه‌ای مثل او در حکم شکست است.

 

  علاوه بر این، از زمانی که رودی فولر و کلینزمن و فان‌باستن در فاصله سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ میلادی در سن ۴۰ سالگی مربی تیم‌های ملی آلمان و هلند شدند، با روند کاهش سن مربیان فوتبال مواجهیم.  چنانکه گفتیم، گواردیولا نیز در ۳۷ سالگی مربی بارسلونا شد. ناگلزمان هم در سال ۲۰۲۱ در ۳۴ سالگی مربی بایرن‌مونیخ شد و از ۳۶ سالگی سکان هدایت تیم ملی آلمان را در دست گرفته. 

 

  در روزگاری که سن مربیان روندی نزولی را طی می‌کند، شاید عجیب نباشد که گواردیولا در ۵۵ سالگی(یعنی فصل آینده) نتواند مثل زمانی که ۴۰ ساله بود، تر و تازه و بکر و لبریز از نبوغ و خلاقیت و نوآوری باشد. 

 

  هر آغازی را پایانی‌ست و این چندان عجیب نیست. البته ته‌کشیدن نبوغ یک مربی به معنای اتمام حضورش در دنیای فوتبال نیست. شاید عده‌ای اشکال وارد کنند که چرا آنجلوتی در سن ۶۶ سالگی این قدر موفق است؟ دلیلش احتمالا این است که او برخلاف گواردیولا دیر شکوفا شده. 

 

   آنجلوتی در ۳۶ سالگی مربی رجانا شد (۱۹۹۵). مقایسه شانزده سال نخست مربیگری او و گواردیولا به خوبی نشان می‌دهد که او در آن دوران، هر چه بود، نابغه نبود. افتخارات گواردیولا در دوره چهارساله حضورش روی نیمکت بارسا، بیشتر از افتخارات بیست سال اول مربیگری آنجلوتی است. یعنی از ۱۹۹۵ که مربی رجانا شد تا ۲۰۱۵ که از رئال مادرید اخراج شد. پپ طی آن چهار سال ۱۴ جام کسب کرد و آنجلوتی طی این بیست سال ۱۳ جام برد.

 

  به هر حال آینده نشان خواهد داد که پپ چند مرده حلاج است. او حتی ممکن است فصل آینده مجددا من‌سیتی را قهرمان لیگ برتر کند، ولی اینکه تداوم توفیقات مکرر و چندجانبه‌اش در هر فصل، جای تردید دارد. مورینیو هم در سال آخر حضورش در رئال مادرید (۲۰۱۳) معلوم بود که دچار مشکلی اساسی شده. او سال بعد به چلسی رفت و سال ۲۰۱۵ چلسی را قهرمان لیگ برتر کرد، ولی آن قهرمانی آخرین موفقیت بزرگ او بود. 

 

   شاید بهترین کار برای پپ جدا شدن از فوتبال باشگاهی و پذیرش مربیگری یکی از تیم‌های ملی باشد. حضور در عرصه فوتبال ملی، شاید همان چالش تازه‌ای باشد که گواردیولا برای تداوم خلاقیتش نیازمند آن است. او در عرصه ملی می‌تواند با تشنگی در پی کسب موفقیت باشد ولی در عرصه باشگاهی از موفقیت اشباع شده است.

بحران در ناتو؛ ناتوانی در برابر  حمله احتمالی روسیه / آیا اروپا برای جنگ آمادگی ندارد؟ (فیلم)






logo-vid

منبع:عصرایران

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما