منتقد سینما در یادداشتی در روزنامه وطن نوشت: مهمترین چیز در تماشای دشت طبیعت این است که نیازی به تماشای آن ندارید. این فیلم قادر به ارائه حتی یک برنامه سینمایی نیست و اساساً می تواند هر یک از امکانات سینمایی در سینما را استخدام کند. درست مانند بسیاری از فیلم های جشنواره امسال ، این فیلم عملاً فاقد کارگردانی است و ما فقط با دوربین روبرو هستیم که وقایع را ثبت می کند. در عین حال ، فیلمبرداری از فیلم به شکلی است که تلاش می کند ضعف کارگردانی را از طریق قاب های رنگارنگ و کم ، از طریق رنگ بصری و لعاب جبران کند. غافل از اینکه با هزار نوع رنگ ، بوکه و بازی با بخشش ، ضعف کارگردان را نمی توان پنهان کرد.

نکته جالب اما فراتر از آن است. مخاطب از نظر طبیعت ساده غنی است که نه تنها نیازی به تماشای فیلم ندارد ، بلکه حتی نیازی به شنیدن آن ندارد و می تواند با خیال راحت چرت بزند. درست مثل دست نویسنده در برج میلاد. وقتی همه از داستان فیلم و از صفر تا صد ماجراجویی مفقود شده آگاه هستند. یاسنا با یک جستجوی ساده در دسترس مخاطبان است و در عین حال ، توطئه ها و دیالوگ های فیلم هیچ لایه ای عمیق تر از داستان ندارند ، حتی گوش دادن به فیلم بیهوده است و می تواند از داستان با آن مطلع شود اخبار مشابه

به نظر می رسد که فیلمساز می ترسد به شخصیت منفی داستان (Ayan) نزدیک شود ، به همین دلیل دوربین بسیار محتاط و بی تاب به نظر می رسد. لحظه ای در فیلم وجود ندارد که مخاطبان را به شخصیتی نزدیک کند که عمل شر -به عنوان موتوره انگیزه داستان و درک انگیزه های آن است. گره روایت داستان یک رفتار بسیار تکان دهنده از ضد هرو است و در عین حال فیلم را به باران های درونی او توضیح می دهد. رویکرد فیلم در اینجا شبیه به محتوای شخصیت هایی است که شخصیت های آنها قبل از پیش فرض گرفته می شود و مخاطب فقط یک انتخاب دارد. نفرت از او

این پایان داستان نیست و یکی یکی دیگر از جنبه های جالب فیلم این است که حتی در پشت تلویزیون و بخش خبری قرار دارد. در این بخش های خبری ، با تحقیقات پلیس ، شواهد ، عملیات و بازجویی از متهمان – به موقع و جزئی – انگیزه مظنونان و علت داستان ، در حالی که فیلم همچنین کوچکترین جنبه انگیزه درونی را نشان می دهد شخصیت منفی و فقط انواع انواع پولی پرداخت نمی شود. داستان فیلم در حال فشار است.

سؤال این است که چگونه می توان فیلمی از یک داستان بحث برانگیز ساخت ، نه تنها ایجاد ارزش هنری بلکه به واقعیت. به نظر می رسد که فیلمساز نمی داند که ما در دنیایی زندگی می کنیم که با ظهور انواع رسانه های سیال و چند منظوره ، برای ایجاد یک رویداد برای ایجاد یک کار سینمایی و کار هنری کافی نیست. باید یک ارزش اضافی نسبت به واقعیت جهان خارج ایجاد کند.

اما تجزیه و تحلیل کاریکاتور شخصیت منفی فیلم از چهره جامعه شناختی می تواند ما را به درک عمیق تر از رویکرد و پیامد فیلم سوق دهد. نمایندگی آیت الله ها به نوعی دقیقاً همان کاری است که نهادهای قدرت و جامعه نسبت به او انجام داده اند. از دیدگاه جامعه شناختی انحرافات اجتماعی ، همان روند رد اجتماعی یکی یکی از دلایل اصلی شکل گیری جرم و ادامه آن است.

در همین راستا ، هوارد بکر ، جامعه شناس آمریکایی در کتاب بیگانگان ، مفهوم “برچسب زدن” را به عنوان یک فرایند اجتماعی که در آن گروهی از افراد در جامعه به عنوان “انحراف” طبقه بندی می شوند ، تجزیه و تحلیل می کند و این برچسب ها انحراف را تولید می کنند. جوامع بشری خود را از خطا نمی بینند و از بین نمی برند ، و از این طریق ، شخصی را نمی بینند که یک عمل غیر طبیعی را نمی شنود ، و فقط او را به چیزی از گذشته خود و او باز نمی گرداند. آنها عوامل اجتماعی را که او را به سمت شر آورده اند نمی دانند.

این همان کاری است که این فیلم در حالی انجام داده است یکی یکی از ویژگی های اصلی هنر ، دید مناطق ناشناخته و سرکوب شده جامعه و خصومت مخاطب است. بنابراین ، ماهیت دشت یک ضد جامعه و ضد جامعه است و البته همان فرایندهایی که آیات بالقوه جامعه را رد می کنند و منجر به جرم می شوند.

نویسنده: محمد رضانی ری

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما