پس از امضای کارگزار و افتتاح نسبی امور ، امیدوارم که ایران به اقتصاد جهانی متصل شود از این هدف افزایش یافت. اگرچه این توافق در بعد سیاسی و دیپلماتیک یکی یکی از بهترین کارکردهای دستگاه دیپلماتیک ایران در رابطه با شرایط و کلیه امکانات موجود نشان داده شد ، اما خوش بینی طولانی طول نکشید و دیوار سخت واقعیت به زودی فاش شد ، و اگرچه به توافق هسته ای پایبند بود ، ایران هرگز ندارد این مزایای اقتصادی مورد انتظار است. سرمایه گذاری ها برآورده نشده بودند ، و بانک ها در یک فضای مشکوک قرار داشتند و روحیه عزیمت ایالات متحده را از تیپ دور نگه داشتند.

این شرایط به دلیل نقص ساختاری در بعد اقتصادی توافق نامه بود که هنوز به دلیل توافق نفیس و منحصر به فرد نشان داده نشده است. در مذاکرات تیم مذاکره به سرپرستی جاواد زاریف به عنوان وزیر امور خارجه ، تیم مذاکره بر جنبه های هسته ای و امنیتی متمرکز شده است ، اما سازوکارهای اجرای اقتصادی نادیده گرفته شد و این معامله قادر به استفاده از شرکت ها و سرمایه گذاران در یک مورد نبود یک موقعیت پرخطر هیچ حاکمیتی ، پشتیبانی قانونی برای سرمایه گذاری و ضمانت اعتبار وجود نداشت. نتیجه افتتاح اقتصادی افت و برعکس یک بخش مالی مردد بود که سرانجام باعث شد ترامپ سود اقتصادی را سرنگون کند و در ایران خالی بماند.

پس از این احتمال زیاد ، دور جدیدی از مذاکرات بین ایران و ایالات متحده و سایر احزاب دیگر نباید باقی بماند و اگر تیم ایران این بار می خواهد سود اقتصادی را تضمین کند ، استراتژی سرمایه گذاری خارجی باید از ابتدا باشد.

برای اینکه توافق نامه های جدید یا اصلاح شده کار کنند ، باید شامل سازوکارهای امنیتی اقتصادی باشد که ایران را تضمین می کند و سرمایه گذاری های ارزشمند در ایران را تضمین می کند. از یک طرف ، مهمترین ضمانت برای حاکمیت. هر کشور باید برای شرکتهای خود در ایران ضمانت آژانس های اعتباری صادرات (ECA) را قول دهد. به عنوان یک قاعده ، ECA از سرمایه گذاری در مناطق سیاسی حساس – از آنگولا تا قزاقستان پشتیبانی می کند. ((()

گزینه دیگر توافق نامه پاداش مکانیسم ماشه است ، به طوری که کشوری که از این توافق نامه ناشی می شود یا یک شرکت سیاسی دارد مجبور است ضررها را جبران کند. یک صندوق پاداش چند جانبه ، که توسط یک واحد بی طرف مانند بانک جهانی اداره می شود ، می تواند در تخصیص های جدید برای بودجه هر کشور عضو به منظور خودکار و توسط بانک پردازش بانک جهانی تأمین شود. هرچه این مقدار بالاتر باشد ، احتمال کاهش احتمال امضا کنندگان بیشتر خواهد بود. این امر تعهد در شرکت های سرمایه گذاری با ریسک بالا را کاهش می دهد و سرمایه گذاری های طولانی مدت را ارتقا می بخشد.

علاوه بر جدول مذاکره ، ایران باید یک استراتژی اقتصادی داشته باشد که برای اجرای فوری آماده باشد. این بدان معناست که پروژه های سرمایه گذاری از قبل با کشورهای بریگام که در آن مشوق ها ، ضمانت های ECA و یارانه ها در حال برنامه ریزی هستند ، برنامه ریزی می کنند. ایران باید مشوق های خاص و یارانه های هدفمند ، معافیت مالیاتی و معافیت های تعرفه را به عنوان بخشی از چارچوب جدید مذاکرات و توافق های احتمالی تعریف کند. انرژی های تجدید پذیر ، فناوری ، خودرو و تأمین بهداشت می توانند گزینه های اصلی باشند. این بسته ها باید قبل از مذاکرات تهیه شوند تا شرکت ها بتوانند به سرعت از آن جلوگیری کنند. در حقیقت ، بحث و گفتگو برای این منظور باید در داووس آغاز شود و به طور جدی با رهبران مشاغل و تصمیم گیری های سیاسی جهانی پیگیری می شد. اگر تیم مذاکره ایران وقت خود را برای شروع این پروژه های سرمایه گذاری صرف نکرده است یا در حال حاضر این پروژه های سرمایه گذاری را تنظیم نکرده است ، اکنون می توان گفت که چیزی دوباره از بین می رود. دلیل تعامل اقتصادی طبق تیپ اکنون باید انجام شود ، نه پس از امضای توافق نامه. بدون تعهدات نهایی سرمایه گذاری ، این خطر وجود دارد که ایران مجدداً امتیازات سیاسی را بدون پاداش اقتصادی تضمین کند.

با توجه به این موارد ، رسیدن به نکته اول اجتناب ناپذیر بود و امروز مشخص است که فقدان مکانیسم های امنیتی اقتصادی در صورتی پیش می رود که پس از تغییر در اوضاع سیاسی ، سرمایه گذاری های خارجی یک شبه تبخیر شود. معامله دوم باید متفاوت باشد.

اگر ایران در مورد ضمانت های حاکمیت ، پایان کاربردی و پروژه های سرمایه گذاری برنامه ریزی شده با کشور ، دوباره خلاف وعده های کاغذ باشد ، اما بدون خدمات اقتصادی واقعی. اکنون زمان آن رسیده است که از گذشته بیاموزیم ، و بررسی پیشنهادات تضمین شده ایران نمی تواند به نتیجه مطلوب منافع ملی ایران بدون در نظر گرفتن منجر شود.

*اقتصاددان و کارآفرین

۳۱۱۳۱۴

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما