Astarian Kiomar در روزنامه اطلاعات نوشت:
سوپر مارکت های تهران توسط شبکه ای از آذری و شیرینی سازی توسط شبکه ای از یزیدیس اداره می شوند. این همچنین در مورد شبکه های کلاس های مختلف صدق می کند. قومی ، قبایل ، خانواده و غیره در شبکه ها در تجارت ، سیاست و فرهنگ موجود است و به تدریج در بدن روابط اجتماعی می میرند.
مقامات اجرایی ، قانونگذاری و قضایی قطعی از تأثیرات شبکه های قومی ، قبیله ای و خانوادگی نیستند. یکی یکی از شهرهای مرکزی بسیار کوچک ایران ، که نمی توانست در دوران رژیم سابق یک دهکده بزرگ باشد ، از نظر تعداد ارتش امپریال یا برتری آنها در گارد امپریالیستی تعجب آور است. برخی از شهرها برای مقامات امنیتی خود برای مقامات امنیتی شناخته شده اند ، برخی دیگر به دلیل تغذیه قوه قضاییه یا سایر آژانس ها و موسسات هستند.
نقش شبکه های قومی در قانونگذار و شورای شهر نسبت به سایر نیروها قابل مشاهده است ، زیرا آنها در طول انتخابات در حومه گروه های قومی فعال می شوند. به همین دلیل ، هنگام بررسی تأثیر آنها بر انتخاب نمایندگان ، مشکلات “روش شناختی” کمتری وجود دارد. وضعیت اقتصادی طبقاتی این گروه ها به گونه ای است که اساس اجتماعی در حومه شهرهای بزرگ و متوسط قرار دارد.
مبارزات قدرت و مبارزات سیاسی به طور غریزی در جوامع بشری انجام می شود ، بنابراین “سازمان های سنتی که مبتنی بر عوامل طبیعی هستند” مانند قبیله و قبیله و قبیله ، به عنوان اولین سازمان اجتماعی ، به قدرت می رسند. اگر نهادهای سیاسی مدرن مانند سه نیرو از قدرت لازم برخوردار نباشند ، آنها به تدریج سازمان سنتی ، یعنی یک پارلمان یا یک کشور یا یک دستگاه رسمی را تحت تأثیر قبایل ، قبایل و خانواده تسخیر می کنند. پدیدارشناسی این سه نیرو از این نظر بسیار آموزنده خواهد بود. تشخیص چنین پدیده ای و مشاهده قانونگذار به دلایل ذکر شده آسان تر است ، اما در مجریه و قوه قضاییه ، در ارتش ، در مقامات امنیتی به مطالعات ویژه نیاز دارد. شاید بیش از 2 ٪ از Usirans ، با یک یا دو نسل ، تمام ریشه های روستایی ، و اوراق قومی و قومی ما به روستاها باز می گردند ، اما امروز این تأثیرات به میزان کمتری کاهش یافته است ، خانواده های بزرگ. سفرهای گسترده ما به اجداد و اجداد ما نمادین است.
البته وجود تنه ، قبیله و خانواده ها از دو طریق می توانند از اهمیت بیشتری برخوردار باشند. یکی با توجه به انتقال حالات قومی و قبیله ای به دستگاههای رسمی و دیگری در لباس ایدئولوژیک که وی پوشانده شده است. بعضی اوقات این رفتارها انسانی است و به عنوان مثال برای کسانی که در پرتگاه اجتماعی هستند ، اعمال می شود. در سیستم های سرمایه داری چنین رفتار دلسوزانه ای وجود ندارد. بعضی اوقات این رفتارها در نوعی بودجه در رفتار ظاهر می شوند. بنابراین ، بسیاری از سؤالات را می توان با توجه به درک روابط اداری ما مطرح کرد: آیا قبایل و قبایل با تأثیرگذاری بر قانونگذار ، تأثیرات منظم و شبکه ای بر سایر نیروهای دارند؟
آیا می توان آن را در بین این قبایل و روحیه و ویژگی های پرخاشگر ، خشونت آمیز یا صلح آمیز شناسایی کرد؟ و چه چیزی مهمتر است ، آیا این روحیه در داوری و اجرای جمهوری اسلامی منعکس شده است؟ و آیا نقش این اخلاق مهمتر از ساختارها و مکانیسم های قانونی ، پیشرو ، قضایی و قانونی بود؟ در این میان ، به ویژه حالات تهاجمی تر و تمایل به قدرت ، آنها به توجه بیشتری نیاز دارند. به عبارت دیگر ، سوال بیشتر برای یک سیستم این است که این حالات به ویژگی اصلی سیستم سیاسی تبدیل می شود؟ آیا یک سیستم مبتنی بر مکانیسم های قانونی است یا ترکیبی از قبیله و ایدئولوژی است؟ بررسی منابع انسانی در سه نیرو از جمهوری اسلامی را می توان در نظر گرفت. سازگاری و روحیه تهاجمی نه تنها در ایدئولوژی خلاصه می شود. ایدئولوژی گاهی لباس است که ما اعصاب ، رفتارها و روحیه هایمان را می پوشانیم.
ایدئولوژی طناب است که با آن می تواند به آسمان برود یا وارد چاه شود. این امر می تواند با جهت گیری قومی و عصبی بودن توجیه یا مدنی باشد. همه چیز به روحیه و آرزوهای ما بستگی دارد.
سوال این است. ما چه هستیم و چه چیزی هستیم؟ آیا ما عصبی شخصی ، قومی و قبیله ای خودمان را داریم یا اینکه بدون توجه به این گرایش ها یک سیستم حقوقی بسازیم؟ البته پاسخ این سوال یکسان نیست. برخی این کار را کردند و برخی دیگر.
یک مبارزه مداوم در سیستم های سیاسی وجود دارد: ایجاد یک سیستم حقوقی یا ادامه تمایلات شخصی و عصبی قومی؟ هنوز جواب نهایی وجود ندارد.
۲۷۳۰۲