bato-adv

فرانتس کافکا، مانند بسیاری از نویسندگانی که به مضامین خاصی در فرم هنری تسلط دارند، توانست مفهوم پوچی را بپذیرد و آن را برای خواننده معمولی جذاب کند. کافکا نوشتن را در اوایل دهه 20 خود آغاز کرد و بعداً سبک منحصر به فردی را ایجاد کرد که مشخصه آن ترس وجودی، بیگانگی و مبارزه برای آزادی فردی در برابر نیروهای سرکوبگر داخلی و خارجی بود. او بیشتر به خاطر رمان «ماسک» و رمان «محاکمه» که داستان مردی متهم به جنایتی نامعلوم را روایت می کند، شهرت دارد.

به گزارش ایسنا، «فوربس» نوشت در مجموع سه رمان مهم و مجموعه ای از حدود 40 داستان کوتاه از کافکا در زمان حیات و پس از مرگش منتشر شد. کافکا خشن‌ترین منتقد خودش بود و بنابر گزارش‌ها آنقدر از کار خود ناراضی بود که چندین نسخه خطی خود را از بین برد. اما پس از مرگ او، دوستش ماکس برود چندین داستان کافکا را بر خلاف میل کافکا منتشر کرد که خواهان نابودی دست نوشته های او بود.

این فهرست شامل پنج مورد از مشهورترین آثار کافکا با توجه به تحسین منتقدان، اهمیت ادبی و تأثیر آنها بر نسل‌های نویسندگان و خوانندگان است. (لیست از انتها به ابتدا می باشد)

5. “مجموعه داستان های فرانتس کافکا” (1971)

در حالی که کافکا بیشتر به خاطر آثار طولانی‌ترش شناخته می‌شود، مجموعه داستان‌های فرانتس کافکا به همان اندازه برای درک نبوغ او مهم است. این کتاب مجموعه‌ای از تمام داستان‌های کوتاه کافکا است، به جز سه رمان و دیگر آثار منثور کوتاه‌تر و دیگر قطعات ناتمام او. این داستان‌ها تسلط کافکا را بر شکل داستان کوتاه نشان می‌دهند و هر داستان به شیوه‌ای که دقیقاً به سبک کافکا است، روایتی سرگردان ارائه می‌کند.

4. “آمریکا” (1927)

«آمریکا» که با نام اصلی «مردی که ناپدید شد» نوشته شده است، اولین رمان ناتمام کافکا است. داستان عجیب یک نوجوان 16 ساله را روایت می کند که پس از باردار شدن خانم خانه دارش به آمریکا تبعید می شود. تجربه آمریکایی کارل از طریق برخوردهای عجیب و غریب بیان می شود که بازتاب دیدگاه کافکا از جامعه آمریکا و تاکید آن بر موفقیت مادی و سازگاری است. رمان «آمریکا» از عشق کافکا به سفرنامه و خاطرات الهام گرفته شده بود و او هرگز به خارج از اروپا سفر نکرده بود. خواندن و تخیل او تأثیر زیادی در شکل گیری رمان «آمریکا» داشت و رویکرد رمان او را به یک روایت سفر تبدیل کرد.

3. “کاخ” (1926)

در آخرین رمان کافکا، قلعه، نقشه بردار زمین به نام کی به دهکده ای می رسد و سعی می کند به قلعه معروف متعلق به گراف وست دسترسی پیدا کند. او از این روند به ظاهر بی پایان و بوروکراتیک فراخوانده می شود. داستان این کتاب بازتابی از شیفتگی خاص کافکا نسبت به تأثیرات غیرانسانی نهادهای ناامیدکننده و مبارزات علیه پوچ است. “کاخ” نیز یکی یکی از کارهای ناتمام کافکا است.

2. “محاکمه” (1925)

«محاکمه» داستان «جوزف ک» افسر بانکی است که به دلیل جنایتی نامعلوم که برای «جوزف» و تماشاگران ناشناخته مانده است دستگیر و زندانی می شود. هنگامی که جوزف با ماهیت خاص کافکیایی نظام حقوقی دست و پنجه نرم می کند، کافکا به طرز درخشانی فضایی از پارانویا و ترس ایجاد می کند.

1. “تحریف” (1915)

«مگردونه» مشهورترین اثر کافکا است. این رمان داستان گرگور سامسا را ​​روایت می‌کند که یک روز صبح از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند که به یک حشره وحشتناک تبدیل شده است. «مسخ» به هر دوستدار ادبیات مدرن توصیه می شود.

“فرانتس کافکا” یکی یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیست و یکم در 3 ژوئیه 1883 در یک خانواده یهودی آلمانی زبان در پراگ، پایتخت جمهوری چک به دنیا آمد. او بزرگ‌ترین فرزند از شش فرزند خانواده بود و اولین زبانی که آموخت آلمانی بود، اما بعداً توانست چکی را نیز بیاموزد. علاقه او به زبان فرانسه باعث شد تا این زبان را بیاموزد.

کافکا پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه به دانشگاه چارلز فردیناند آلمان در پراگ رفت و در ابتدا به تحصیل در رشته شیمی پرداخت، اما پس از دو هفته رشته خود را به حقوق تغییر داد و در سال 1906 موفق به اخذ مدرک دکترای حقوق شد.

تا زمان مرگش، آثار و شیوه نگارش کافکا چندان مورد توجه قرار نگرفت. او قبل از مرگ از دوست نزدیک و مدیر برنامه های ادبی خود، مکس برود، خواست تا تمام دست نوشته هایش را از بین ببرد.

دورا دیامانت که کافکا به او علاقه داشت تا حدودی این خواسته را برآورده کرد اما حدود 20 یادداشت و 35 نامه را نگه داشت که البته در سال 1933 به دست گشتاپو افتاد اما تحقیقات برای یافتن دست نوشته های کافکا همچنان ادامه دارد.

تمام آثار منتشر شده کافکا در آلمان نوشته شده است، به جز چند نامه که او به زبان چک برای میلنا جنسکا نوشت. کافکا سبک نوشتاری منحصر به فردی داشت و البته شاید این به خاطر زبان آلمانی باشد که به او اجازه استفاده از جملات طولانی را می داد. جملاتی که گاهی حتی به یک صفحه هم می رسد.

دو موضوع مهمی که مدام ذهن کافکا را به خود مشغول می کرد و او را تحت فشار قرار می داد، رابطه آشفته او با پدرش و یهودیت بود. رابطه او با پدرش بر بسیاری از آثارش تأثیر گذاشته است و امروزه نیز یکی از ویژگی های این نویسنده برای روانکاوی ذهنش است. یهودی بودن کافکا از دیگر عواملی بود که باعث شد بیشتر داستان های او با موضوع بیگانگی نوشته شود.

بسیاری از منتقدان سعی کرده‌اند آثار کافکا را در قالب‌های فکری و ایدئولوژیک خاصی از جمله مدرنیسم و ​​رئالیسم جادویی قرار دهند و برخی تأثیر مارکسیسم را در آثار او مانند «کاخ»، «محاکمه» یا «در تبعید» مشاهده می‌کنند. . برخی دیگر اگزیستانسیالیسم یا آنارشیسم را سبک مورد استفاده کافکا می دانند.

زندگی نامه نویسان معتقدند که «کافکا» همیشه فصل های آغازین کتابی را که در حال نوشتن بود برای دوستان نزدیکش می خواند. میلان کوندرا معتقد است بسیاری از نویسندگان مانند گابریل گارسیا مارکز و کارلوس فوئنتس از طنز سوررئالیستی کافکا در آثار خود استفاده کرده اند. «ژان پل سارتر» و «آلبرت کامو» دو نویسنده مشهوری بودند که بیشترین تأثیر را از سبک ادبی خالق «مسخ» گرفتند.

«کافکایی» اصطلاحی است که برای توصیف موقعیت‌های سورئال، مانند موقعیت‌هایی که در رمان‌های کافکا یافت می‌شود، به کار می‌رود و وارد زبان انگلیسی شده است.

اما خوانندگان آثار این نویسنده برای انتخاب یکی از آثار او باید به تاریخ انتشار کتاب توجه کافی داشته باشند; زیرا «کافکا» پیش از آنکه بتواند برخی از نوشته هایش را برای چاپ آماده کند، درگذشت. بدین ترتیب رمان‌های «قصر»، «محاکمه» و «آمریکا» همگی توسط مدیر او مکس برود منتشر شد.

فشارهای اجتماعی و افسردگی کافکا باعث شد که او به بیماری های زیادی مانند سل، میگرن و بی خوابی مبتلا شود. وضعیت وخیم او به او اجازه نمی داد به اندازه کافی غذا بخورد و از آنجایی که درمان IV هنوز کشف نشده بود، هیچ راهی برای تغذیه او وجود نداشت. نبود تا اینکه سرانجام در 3 ژوئن 1924 در آسایشگاهی در منطقه کورلینگ در نزدیکی وین درگذشت.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما