مذاکره جمهوری اسلامی با آمریکا خیانت به تمام دنیاست

مهدی فضلی، مسئول رسانه ای دفتر نشر رهبری در روزنامه همشهری نوشت: بحث مذاکره با آمریکاست. یکی یکی از قدیمی ترین و رایج ترین مضامین سیاست خارجی کشور در دوران جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود. موضوعی که مثل این روزها هرازگاهی داغ می شود.

ادعای اصلی حامیان مذاکره با آمریکا حل مشکلات کشور از جمله مشکلات اقتصادی و رفع فشارها است و ادعای اصلی مخالفان مذاکره با آمریکا این است که مذاکره با آمریکا فقط مشکلات مردم را حل نمی کند. کشور مشکلات کشور از جمله مشکلات اقتصادی تشدید شده و منجر به زیان خواهد شد.

به عبارت دیگر، طرفداران مذاکره بر این باورند که تامین منافع ملی در گرو مذاکره است و مخالفان مذاکره، تامین منافع ملی را در گرو مذاکره نکردن می دانند; بنابراین تفاوت موافقان و مخالفان مذاکره یک تفاوت اساسی، مهم و اساسی است.

در این سطور به اختصار به برخی از دلایل تضاد منافع ملی در مذاکرات با آمریکا به ویژه در شرایط کنونی می پردازم.

قبل از پرداختن به دلایل، می خواهم به این نکته اشاره کنم که این دلایل فارغ از اعتقاد و ایدئولوژی بسیار مهم و اساسی هستند.

اول، یکی یکی از اساسی ترین اصول انقلاب و نظام اسلامی که البته هر نظام مستقلی آن را می پسندد و طرفدار آن است، «مظلوم نبودن و زیر بار ظلم نبودن» است. این مبنا کاملاً با شعار و مطالبه اساسی مردم در ابتدای پیروزی انقلاب یعنی «استقلال» منطبق است. بر این اساس نمی توان با نظام و کشوری مبتنی بر رفتار استکباری و ظالمانه تعامل کرد و برای تجارت عادلانه بدون بار ظلم و ستم مذاکره کرد. اثبات ماهیت پر زرق و برق، بی رحمانه و متکبر آمریکا نیازی به مطالعه عمیق تاریخی ندارد. امروز کافی است سرتان را بالا بگیرید، چشمانتان را باز کنید و ادعاهای آمریکا را حتی به کانادا، کانال پاناما و کشور گرینلند ببینید!

ثانیاً معیار تجربه در هر کاری، به ویژه کارهای خطیر، ملاک مهمی است و خردمندان به هیچ وجه از آن غافل نمی شوند. گذشته از تجربیات قبل از انقلاب اسلامی و تجربیات سایر ملت ها، تجربیات متعدد خودمان در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در برخورد و مذاکره با آمریکا، تجربیات مثبت و امیدوارکننده ای را در اختیار ما قرار نمی دهد. از مذاکرات برای آزادی گروگان های لانه جاسوسی آمریکا تا مذاکرات برجام. نتیجه همه این مذاکرات افزایش بی اعتمادی به آمریکا و اثبات این موضوع است که مذاکره با آمریکا نه مفید است و نه مضر. لذا به قول آقای حافظ: من مشکل تجربه را حل می کنم.

سوم، یکی یکی از دلایلی که طرفداران مذاکره با آمریکا بیان می‌کنند که البته ممکن است آن را قبول نداشته باشند، اما با کمی دقت می‌توان به آن توجه کرد، ترسیدن آنها از وسعت و بزرگی آمریکاست. از نظر این مردم، آمریکا همچنان هژمونیک است و قادر به هر اقدام نظری است. با این حال، واضح است که آمریکای امروز، آمریکای قرن بیستم نیست و افول آن به عنوان یک ابرقدرت تقریباً یک امر اجماع است.

قضاوت های نادرست متعدد در برخورد با ایران عزیز و شکست در طرح های براندازی جمهوری اسلامی ایران، عدم دستیابی به اهداف در تحولات دو دهه اخیر در عراق، افغانستان و یمن و ناکامی های متعدد در تحقق برنامه های آنها برای تحکیم رژیم های صهیونیستی است. یکی از چیزهایی که هژمونی آمریکا را می سازد. چالش‌های جدی ایجاد کرده و تحلیل‌گران استراتژیک در سراسر جهان را به این نتیجه رسانده است که می‌توان با آمریکا مقابله کرد و آن کشور را شکست داد. در اینجا بگویم که مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و آمریکا نقش بسیار مهمی در بازگرداندن هژمونی آمریکا خواهد داشت و این خیانت به تمام جهان است!

دلیل چهارم، مشاهده وضعیت بسیاری از کشورهایی است که روابط سیاسی نزدیکی با آمریکا داشته یا دارند، اما مشکلات مختلف از جمله مشکلات اقتصادی آنها حل نشده و جمعیت آنها همچنان با فقر و مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم می کنند. از نمونه های این مشکل می توان به ایران در دوران پهلوی، مصر، عراق، اردن، افغانستان و ده ها کشور کوچک و بزرگ دیگر در آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی اشاره کرد. بنابراین، این تصور که اگر دست آمریکا را بفشارید و به آنها لبخند بزنید، مشکلات آنها به یکباره از بین می رود، تصوری تخیلی و غیر واقعی است.

هزینه سازش و بهایی که کشورهایی مانند برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس برای بهبود ظاهر خود می پردازند چندان واضح نیست. اما عدم استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اسارت سیاست آمریکا در این کشورها مایه شرمساری است و کافی است نگاهی به پایگاه های نظامی آمریکا در این کشورها بیندازیم.

پنجم، این یکی از ویژگی های دورانی است که امروز در آن قرار داریم. با توجه به اتفاقات سوریه، آمریکا خود را برتر و ایران را ضعیف می داند و این مصادف با آغاز ریاست جمهوری فردی با ویژگی های ترامپ است! آیا تمایل به مذاکره در این شرایط این ایده را که رهبران آمریکا دست بالا دارند تقویت نمی کند؟ آیا در چنین شرایطی همه در جایگاه رئیس جمهور آمریکا و نه ترامپ که ظاهراً تاجر است، به دنبال امتیاز و حتی سیاه نمایی نیستند؟ آیا در چنین صحنه ای می توان از منافع ملی ایران عزیز دفاع کرد؟ با توجه به احساسی که آمریکا نسبت به خود و ما دارد و تمایل برخی افراد به مذاکره، آیا آمریکا حاضر است امتیاز ارزشمند و موثری در حل مشکلات به ایران بدهد؟ فکر اشتباه!

در پایان، ما به خوبی می دانیم که رویارویی با آمریکا هزینه هایی دارد. اما این را هم می دانیم که پس از 46 سال مواضع شرافتمندانه، مذاکره با آمریکا، به ویژه در این شرایط و با توجه به قدرت تبلیغاتی آمریکا، نه تنها بسیاری از مشکلات ما را حل می کند، بلکه تمام دارایی های ما را از بین می برد و نمونه ما اتم و اکمل خواهد شد. آسیب خالص باشد.

بنابراین صریح و با صدای بلند می گوییم مذاکره با آمریکا تامین کننده منافع ملی ما نیست و اگر به شرایطی برسیم که منافع ملی ما با مذاکره تامین شود، هیچ عاقلی و دلسوز آن را نادیده نمی گیرد.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما