به گزارش بازتاب آنلاین، روزنامه جوان نوشت: مریم ابراهیمی زنی حدودا 70 ساله که مادر هم هست نگران این ماجرا بود و با همین دغدغه چند سالی مشغول کار دلالی ازدواج شد.

وقتی خانم ابراهیمی معروف به «ننه ابراهیم» به عنوان یکی از فعالان عرصه دلالی ازدواج برای حضور در محضر رهبری و بیان چالش های این حوزه انتخاب شد، تصمیم گرفت به زبان دختران و پسران مجرد به ویژه در دهه شصت، و به درد آنها گوش دهید. رهبر ما تحویل خواهد داد.

خانم ابراهیمی دارای مدرک فوق لیسانس روانشناسی خانواده درمانی از دانشگاه شهید بهشتی بوده و از دوران تحصیل به امر دلالی ازدواج مشغول بوده است. تجربه چندین ساله در میانجیگری به او کمک کرده است که در زمینه ازدواج به خوبی صحبت کند. البته برخی از سخنان خود را در دیدار با مقام معظم رهبری بیان کرد و برخی از آنها را با ما در میان گذاشت.

در دیدار با رهبری نکات مهمی را مطرح کردید یکی یکی از مهم ترین آنها بیان گلایه جوانان مجرد از خواسته های نامعقولی بود که از یکدیگر می کنند. چرا تصمیم گرفتید قبل از تور این نکات را مطرح کنید؟

من را خواستگاری معرفی کردند و به من گفتند به خاطر سایت ننه ابراهیم و ادبیاتی که در آنجا داری دعوت شدی و نیازی نیست ادبیاتت را عوض کنی و خیلی رسمی است پس هر چه نیاز داری بگو. آنچه در محضر حضرت آقا گفتم خلاصه ای از تلاش های وساطت من بود و از این رو به آن ها اشاره کردم مخصوصاً قسمتی که از مهریه 14 سکه شکایت کردم. هر وقت در بحث میانجیگری به پسرهایی برخورد کردم که 14 سکه به عنوان مهریه می خواستند، اما در بحث مهریه وقتی صحبت های رهبران را به آنها می دادیم تأثیری نداشت و من همیشه به شوخی این را به آنها می گفتم و جدی یک بار حضور داشتم. حضرت آقا می گویم با مهریه 14 سکه به نام ایشان و عضویت ایشان در حزب الله چه سوء استفاده ای می شود! من همیشه نگران دختران دهه شصتی بودم و چند سال پیش مصاحبه هایی در این زمینه انجام دادم و حتی پیشنهادهایی هم دادم، اما عملاً هیچ کاری در این زمینه انجام نشده است. فقط در دولت آقای رئیسی وام 500 میلیونی برای ازدواج دختران دهه 60 در نظر گرفته شد، نمی دانم تا چه حد اجرایی شد، اما ماجرا در همین حد متوقف شد و هیچ کاری برای آن انجام نشده است. دختران دهه 60!

چه بازخوردی در مورد ارائه خود دریافت کردید؟

در مورد بازخوردها، با وجود اینکه خیلی ها برای دوستان خود پیام می دادند و هر جا که دسترسی داشتند از دختران دهه 60 تشکر می کردند، چه در سطح اجتماعی و چه در جلسات حضرت آقا، اما شیطنت هایی در رسانه ها آزار دهنده بود. و سعی کردم زیاد شبکه های اجتماعی را دنبال نکنم، اما همزمان که متن را آماده می کردم احتمالاً باید واکنش های بسیار منفی دریافت می کردم!

مثلا چه بازخوردی؟

یکی یکی از شوخی های رسانه ای که اتفاق افتاد این بود که صحبت های من در مورد پسرها قطع شد و در فضای مجازی پخش شد. بسیاری از کسانی که کل سخنرانی را نشنیدند بارها انتقاد کردند و گفتند مشکل ازدواج فقط برای پسرهاست. البته بسیاری از این افراد پس از شنیدن کل سخنرانی درخواست بخشش کردند. اما از سوی دیگر بازخوردهای منفی زیادی به خصوص در توییتر وجود داشت. به عنوان مثال یکی از صحبت ها و بررسی ها مشخص بود که محل این گفتگوها قبل از تور همین جا بوده است نبود و برخی از آنان گفتند که شاید در شرایط کنونی منطقه این گونه سخنان لازم نباشد، اگرچه مسائل منطقه بسیار مهم است، اما اهمیت مشکلات منطقه منافاتی با اهمیت موضوع ندارد. ازدواج در داخل کشور و به نظر من این سوال نوعی سفسطه بود اگر این صحبت ها پوچ بود، به نظر من بحث ازدواج در کشور ما هم پوچ است!

من در بحث های تجاری و حقوقی نیز در مورد پرونده های حقوقی بحث می کردم، اما قضات بازخوردهایی به من دادند که باعث شد متوجه شوم در مورد ازدواج، قانون کافی نداریم، اما مجری کمی داریم! به همین دلیل تصمیم گرفتم داستان ها و دغدغه هایی را که هنوز گفته نشده است، تعریف کنم. بسیاری از مردم نیز فکر می کردند من مجرد هستم و من بازخوردهای منفی از آن نقطه نظر گرفتم که فکر می کردند من نگرانی های خودم را دارم. جدای از آن بازخوردهای منفی از سوی رسانه های اپوزیسیون نیز وجود داشته است که شاید به این دلیل است که اتاق میانجی گری برای آنها فضایی ناآشنا است و اصلاً آن را نمی پذیرند.

یکی یکی از موضوعاتی که در صحبت هایتان به آن پرداختید، بحث توجه به ازدواج دختران دهه 60 است، به ویژه در روستاهایی که با تراکم دخترانی که در دهه 60 ازدواج نکرده اند، روبرو هستیم. اختلاف سنی نامناسب در ازدواج. که می تواند تاثیر روانی در موفقیت ازدواج داشته باشد از دیدگاه شما به عنوان یک فعال در این زمینه چه می توان کرد؟

چند سال پیش پیشنهادهایی دادم، مثلاً کمیته ای ویژه برای کودکان دهه 60 ایجاد شود که در آن متخصصان ژنتیک، روانشناس، متخصص زنان، متخصص اورولوژی مرد و به طور کلی از تخصص های مختلف حضور داشته باشند و به موضوع رسیدگی کنند. از زوایای دید متفاوت چیزی شبیه به وام 500 میلیونی دختران دهه شصتی را می توان در دولت شهید رئیسی و عوامل متعددی مشاهده کرد. خیلی از پسرهای 60 ساله ممکن است مشکل اقتصادی نداشته باشند و بسیاری از آنها به شغل و ثبات اقتصادی رسیده اند و خانه و ماشین خودشان را دارند و می گویند چند سال بعد از ازدواج هنوز می خواهیم خوش بگذرانیم. بنابراین ممکن است همسرم چند سال پس از ازدواج بارور باشد. از طرفی بعضی از پسرها از دست دخترهای دهه شصتی عصبانی و ناراحت می شوند و می گویند وقتی ما چیزی نداشتیم دهه شصتی ها ما را رد کردند. حالا که خانه و ماشین و پول داریم چرا باید با دختر دهه شصتی ازدواج کنیم؟ بنابراین ما به دهه 70 و 80 می رویم، بنابراین داستان آنقدر ریشه دار است که به راحتی قابل حل نیست. به نظر من تشکیل کمیته ای برای دختران دهه شصت ضروری است، البته این یک ایده تقریبی است و مطمئناً کارشناسان می توانند بهتر به این موضوع کمک کنند. راستی یه کاری میشه کرد ولی برای دختر دهه شصتی هیچ کاری نمیبینم حتی برای قبولی در دانشکده و اینجور چیزا الان به خانم های متاهل و بچه دار امتیاز میدن! اگر به نظر من این اصلا منطقی نیست، پس چرا باید این ازدواج و مادر شدن را یک امتیاز دانست؟! شاید دختری در دهه 60 به دلایلی نتوانسته ازدواج کند و با این امتیازات نامعقول برای ازدواج، فرصت اشتغال مناسب و کهولت سن را از او سلب می کنیم که ممکن است برایش بسیار سخت تر باشد.

من فکر می کنم شاید روانشناسان و جامعه شناسان باید سر کار بیایند. اختلاف سنی در ازدواج تا حدی معقول است و اگر این اختلاف سنی به طور غیر منطقی افزایش یابد می تواند موفقیت ازدواج را رقم بزند. اگر روانشناسان و جامعه شناسان دست به کار شوند و پیامدهای چنین ازدواج هایی را توضیح دهند، شاید بسیاری از افراد تصمیمات منطقی تری بگیرند!

بسیاری از روانشناسان و جامعه شناسان میانجی گری را مایه شرمساری می دانند! روانشناسان و جامعه شناسان ما از انتساب عنوان «وساطت» به آنها بسیار می ترسند و آن را بی شرمانه و بی طبقه می دانند.

یکی یکی از موضوعاتی که در رابطه با میانجی گری زناشویی مطرح می شود این است که آیا در جامعه امروزی نیاز به میانجی گری وجود دارد یا خیر؟ پاسخ شما به این سوال چیست؟

من همیشه گفته ام که خواستگار هستم، اما هیچ نگرانی در مورد شناخت دختر و پسر با یکدیگر ندارم. چه آنلاین باشد چه جای دیگر، اما من از منتقدان میانجی گری سوال دارم: اگر پسر و به خصوص دختر این منطقه دوستیابی برای ازدواج نزد او نیاید، پس چه باید بکند؟ گاهی جواب می دهند: خب وارد جامعه شو! اما من می گویم این دختر خانه نشین نیست، بلکه دختری است که درس خوانده و وارد بازار کار شده است، اما شرایط برای آشنایی با پسر و ازدواج با او فراهم نشده است. این دختر باید چیکار کنه؟ بنابراین حتی منتقدان نیز به این نتیجه می رسند که این درست است، در اینجا یک شکاف وجود دارد.

اگر افرادی باشند که بیرون با هم آشنا شوند، عالی است. کافی است معیارهای آنها رعایت شود و بتوانند ازدواج سالمی داشته باشند. اما اغلب بسیاری از دختران و حتی بسیاری از پسران این شانس را برای آشنایی با یکدیگر ندارند. از طرف دیگر، مثلاً ما دخترانی داشتیم که در دانشگاه برایشان خواستگاری های زیادی انجام شد، اما مشکل اینجاست که هیچ یک از پسرانی که آشکارا ابراز علاقه کرده بودند، در خانواده و سایر مسائل با این زنان سازگاری لازم را نداشتند. بنابراین افراد زیادی هستند که می گویند من در محیط دانشگاه متقاضی زیادی دارم اما معیارهای آنها با معیارهای من مطابقت ندارد. نکته دیگر اینکه من خودم بارها با دخترانی برخورد کرده ام که شرایطشان خوب است اما ممکن است به دلایل مختلف خواستگار کمتری داشته باشند. مثلاً مهاجر هستند و همدیگر را نمی شناسند و نمی توانند از خانواده و آشنایان خود بخواهند که آنها را به فردی برای ازدواج معرفی کنند. این احساس مسئولیت باید در خانواده و محیط وجود داشته باشد تا افراد را به صلاح خود به یکدیگر معرفی کنند. بعد از صحبت های من خیلی ها به من نامه نوشتند که می خواهند در این زمینه کمک کنند، اما نکته اینجاست که بسیاری از این افراد در مواجهه با مشکلات و چالش های میانجیگری کناره گیری می کنند، اما افرادی را داشته ایم که آمده اند و هستند. کار کردن با وجود همه سختی ها نکته جالب این است که در حالی که مجردها نگران هستند و وقت می گذرانند، افراد متاهل ممکن است چندان نگران نباشند.

و کلام آخر

می‌دانم که وظیفه رهبر کلیسا نیست که به این موضوع بپردازد، اما می‌خواهم شخصیت‌های مذهبی و افرادی که منبر دارند و صدایشان شنیده می‌شود به این موضوع بپردازند و پسران را تشویق به ازدواج معقول‌تر کنند. آقایان باید سر کار بیایند. من انتظار رهبری ندارم شما نمی توانید وارد جزئیات موضوع شوید، اما چرا آقایان منبر، مشاهیر مذهبی و کسانی که تریبون و رسانه دارند چیزی نمی گویند؟

21302

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما