ایلنا: مراسم تشییع پیکر ژاله علو صداپیشه، مدیر دوبلاژ و بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون صبح امروز چهارشنبه 14. دی این ماه در مقابل تالار وحدت تهران برگزار شد.
در ابتدای این مراسم شهیندخت نجف زاده بازیگر و مجری صدا و سیما به روی صحنه رفت و گفت: بدون شک امروز همه ما در غم درگذشت بانو هستیم. مهر بانوی نور، بانوی شعر و شور و بانوی همه چیز زیبای این دنیا، بانوی نور، نوری که وجودش روشن شد و همه از او بهره مندیم، خانم ژاله او منبع الهام بود. چه در هنر و چه در زندگی ساده ای که بازتاب آنلاین کرده بود.
و افزود: او حرمی داشت و همه به این حرم نور و معرفت هدایت می شوند. نبود. متاسفیم که یک اسطوره را از دست دادیم. رادیو و بخصوص برنامه رادیو خانه اول و همیشگی ژاله عزیزمان بود و تا همین اواخر هر از گاهی به میدان ارگ می آمدند و ما را با آن بچه درونشان و چقدر شیرینشان خوشحال می کردند. بر خود وظیفه می دانم از جناب آقای دکتر شاهرخ رزمجو، پسر ایشان و همچنین همسر عزیز ایشان که مایه آرامش همیشگی خانم ژاله بودند تشکر کنم و از جناب آقای دکتر خجسته، آقای دکتر بخشی زاده، دکتر گیل آبادی تشکر و قدردانی نمایم و دکتر سوهانی که در کنار هنرمندان ارشد بودند. ژاله خانم جانم روحت شاد و راهت نور. من از مسئولان می خواهم که جانبازان زنده را پیدا کنند و سعی کنند آنها را از ابتذال و زندگی روزمره دور کنند.
سپس صدای ضبط شده چند هنرمند که از سوگ درگذشت ژاله علو صحبت می کردند پخش شد.
در جای دیگر این مراسم مسعود فروتن روی صحنه آمد و گفت: هر وقت به شاهرخ و همسرش نگاه می کنم غمگین می شوم. شاهرخ خیلی کوچک بود که با دخترم به خانه اش رفتیم، شاهرخ بازی با بچه ها را بلد بود و می داند چطور بر این غم غلبه کند، اما شاید ما نمی دانیم. ما در شهر زندگی می کردیم و سرگرمی ما رادیو بود و دنبال این بودیم که ژاله کیست، بعد متوجه شدیم که ژاله یک هنرمند تئاتر، دوبله و هنرمند سینما است.
فروتن گفت: در یک سریال قرار بود نقش مادر خانم فریماه فرجامی را بازی کند و چه رابطه زیبایی با هم داشتند. او نظم و ترتیب بسیار خاصی داشت و همین باعث شد در بین دوستان نزدیکش پذیرفته شوم، ساعت ها صحبت کردیم و او از خاطراتش برایم تعریف کرد و از من خواست که آنها را جایی ننویسم و گفت در خاطرات من زیاد است و می تواند سنگ روی سنگ باش توقف نکن و من نمی خواهم کسی را از دست بدهم و باعث ناراحتی کسی شوم. من حتی شعر میگفتم و میگفتم این شعرها باید برای من بماند. او با رادیو شروع کرد و کارش رادیو بود، ژاله عاشق رادیو بود و هر بار که قرار بود رادیو پخش کند، صبح زود برای اجرا آماده می شد. ما سزاوار این بودیم که سال های ژاله را داشته باشیم و او را بشناسیم. من خیلی ناراحتم و متاسفم اما به هر حال مردم اینطور هستند و می روند اما حرامزاده ها می مانند.
ابوالحسن تهامی به عنوان دیگر سخنران این مراسم اظهار داشت: نامش شوکت بود که خانواده اش بازتاب آنلاین کردند، زیرا از ابتدا می دانستند عظمتی که وارد دنیایشان شده و نام خانوادگی اش علو بوده است. بالاتر و بالاتر خدا رحمتش کنه مهر میرازید، عمیر زندگی بسیار آبرومندانه ای به او بخشید، صدایی خاص که در میان هزاران صدای برجسته آشنا و زیبا بود و با زیباترین مردم جهان قابل قیاس بود. من حدود یازده سال از او کوچکتر هستم و در دوران نوجوانی او را در سینما، تئاتر و رادیو می دیدم. من او را در نقش منفی در یک فیلم دیدم، اما هرکس با دیدن یک شخصیت بد روی پرده سینما را ترک می کند، خاطره هنر او در ذهنشان می ماند. در فیلمی دیگر در همان زمان نقش محبوب و محبوب عباسه خواهر هارون الرشید را بازی کرد و در همان زمان او را دیدیم که با صدایی متفاوت صحبت میکرد که تا آن زمان نمیشناختیم. جذاب در فیلم “ظالم بلا”. او در رادیو الهه های یونانی، ملکه های خوب و بد را بازی می کرد. آن زمان رادیو چشم و نور همه بود و هر شب همه گوش ها به رادیو بود و با شنیدن صدای ژاله تصور می کردیم پشت این صدای زیبا چه هنری نهفته است. در همین دوران بود که رنگ به سینمای ایران آمد و در عین حال ژاله علو قهرمان و هنرمند بود. دوبله وارد ایران شد و با آمدن دوبله فیلم های زیادی به نمایش درآمد و ژاله شخصیت اصلی بود و برای بزرگترین ستاره های سینما صحبت می کرد. یکی دو سالی بود که وارد سینما شده بودم و صاحب استودیو پارس فیلم را می شناختم و او دوبله چند فیلم را به من سپرد. یکی در میان این فیلم ها، داستان زنی در زمان سقوط آلمان فاشیست بود، خانم ژاله علو در آن زمان در اوج بود و فکر نمی کردم با یک تازه کار مثل من کار کند. من به آنها التماس کردم و این بانوی بزرگ پذیرفت و آمد و بعد من. یکی من یکی از کسانی شدم که در زمان مدیریت دوبلاژ خانم ژاله افتخار همکاری با ایشان را داشتم.
تهامی تاکید کرد: مدتی در خارج از ایران زندگی کردم و بعد از بازگشت به ایران دیدم که خانم ژاله کارهای هنری خود را روی دوبله و مدیریت دوبله متمرکز کرده است و شاید توجه ایشان به دوبله نویسی و بازتاب آنلاین گوینده بوده است که باعث شده است محبوبیت این فیلم ها پس از 97 سال حرکت کشتی زندگی خود در دریاهای آرام و طوفانی، بادبان ها را برافراشتند، طناب ها را بستند و به ساحل جاودانگی رسیدند.
در ادامه این مراسم بهزاد فراهانی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون به روی صحنه رفت و گفت: من در اوایل دهه 40 شاگرد کار خانم علو بودم، چیزهای زیادی از ایشان یاد گرفتم. در دهه 40 از رادیو تهران برنامه پخش می کردیم که مخاطبان انحصاری داشت و کارگردان بسیاری از این نمایش ها خانم ژاله علو بود.
و افزود: من بلد نیستم سخنرانی کنم، فکر می کنم لازم نیست، کسانی که با او کار کردند می دانند که ما عزیزی را از دست دادیم. من در این پنجاه شصت سالی که با او بودم خیلی چیزها یاد گرفتم. روش تدریس او به گونه ای بود که ما نمی توانستیم این کار را انجام دهیم. ما را به فکر فرو برد و نوبت به تمرینات ژاله خانم رسید. عشق به کار برای رسیدن به جای خوب ذکر شد.
فراهانی خاطرنشان کرد: وی ادبیات یونان را به طور کامل مطالعه کرد و دانش آکادمیک فوق العاده ای داشت. به هر حال درخت در ابتدا بسیار کوچک است و مدت زیادی طول می کشد تا میوه دهد. به نظر من مدرسه رادیو که جامعه ایرانی را با چهره های زیبای هنر صدا آشنا کرد، پرچمدار آن به تمام معنا بود. فکر نمیکنم هیچ یک از هنرمندانی که با او کار کردهاند، لحظهای از خشونت از او به یاد بیاورند، خیری در این خانم بود، درخت تنور از میدان ارگ ما بیرون آمد.
این بازیگر در پایان گفت: آقای وزیر اینجا هستند، توصیه می کنم به احترام این خانم مجسمه ایشان را جلوی استودیو هشتم نصب کنید تا ما جامعه بفهمیم که فردا نداریم. هوا تاریک می شود و ما در آن زمان جزو کاروان های خوب خالی از ایران بودیم. در دهه 1940 به جز رادیو هیچ وسیله دیگری برای سرگرمی مردم وجود نداشت. من بر این توصیه تاکید می کنم و اگر کشور ما بودجه این مجسمه را ندارد، ما بچه های قدیمی رادیو حاضریم هزینه های ساخت این مجسمه را تقبل کنیم.
در بخشی دیگر از این مراسم، فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت گفت: از اینکه شما هنرمندان را در این زمان می بینم بسیار متاسفم. عزیزان از شاگردی و همکاری با استاد علو گفتید من از طریق تلویزیون و روی صحنه تئاتر ایشان با ایشان آشنا شدم و ایشان را دیدم و حقیقت و عدالتی را که همگی اشاره کردید دیدم. مهربانی و انضباط و دقت و دلسوزی را نیز از ایشان آموختم، علو خانم نمونه ای از این شعر مولانا است که می گوید؛ . اگر مرگ مرد است به من بیاید / تا در کنارش راحت باشد / جانش را می گیرم بی رنگ و بی بو / خنده ام می گیرد.
مهاجرانی خاطرنشان کرد: انسانی که تمام لذتی را که خداوند به او عنایت کرده در هنرش پیاده کند، از مرگ نمی ترسد زیرا این نقش جاودانه است، زیرا از نعمت مهربانی با مردم برخوردار است و من می خواهم این تک بیت را به او تقدیم کنم. روح سلطانی از زندانی آمد. در پایان دستور استاد فراهانی اجرا خواهد شد.
ایرج راد مدیر کل تئاتر به عنوان دیگر سخنران این مراسم گفت: همه ما در غم از دست دادن هنرمندی بزرگ و ارزشمند، هنرمندی کهنه کار، افتخارآفرین، مایه افتخار ایران هستیم. کسی که به این مردم، این مملکت، هنر، ادبیات و تئاتر خدمت کرد، سالهاست با هنر او کار می کند. او تنها یک هنرمند است. فقط هنرمند بودن مهم نیست، پشت هنرمند بودن انسان بودن مهم است و ژاله علو یک انسان به تمام معنا بود و امروز در مقابلش ایستاده ایم و در مقابلش تعظیم می کنیم. که دوران درخشانی را در عرصه هنر رقم زد. هنرمندی که چهره، اخلاق، روش، انسانیت، هستی، روح انسانی و صفای او ماندگار است. اگر هنرمندی این ویژگی ها را نداشته باشد، هنرش ماندگار نمی شود و اگر ژاله علو تاثیرگذار است به خاطر هنر و انسانیت اوست.
در بخشی دیگر از این مراسم، مجری برنامه یادداشتی از شاهرخ رزمجو (پسر ژاله علو) خواند که در بخشی از این یادداشت آمده است: ژاله علو هنرمند چند نسل به مدت 74 سال، از پیشکسوتان هنر ایران بود. . رادیو را خانه دوم خود می دانست، در هر عرصه ای که وارد می شد، تمام تلاش خود را برای خلق آثار ماندگار انجام می داد. خاطراتی که او برای مردم خلق کرد چندین نسل را در بر می گیرد. به قول خودش با صداقت و عشق کارش را انجام داد و محبت مردم را جلب کرد.
در پایان این مراسم پیکر ژاله علو برای خاکسپاری به مکان هنرمند بهشت زهرا (س) منتقل شد.
باید گفت؛ سید عباس صالحی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)، رائد فریدزاده (رئیس سازمان سینمایی)، اصغر همت، بویوک میرزایی، پوران درخشنده و منوچهر شهسواری از جمله حاضران در این مراسم بودند.