عصر ایران؛ علیرضا سلطانی – عدم تعادل انرژی در ایران که سال ها نشانه های کند و ضعیفی در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی ایران از خود نشان داده بود، در سال 1403 در بحبوحه تحولات سریع سیاسی و ژئوپلیتیکی ملی و منطقه ای به اوج خود رسید و زندگی را برای مردم و بخش تولید کشور دشوار کرد .
وقوع این بحران برای کشوری مانند ایران که یکی از بزرگترین ذخایر هیدروکربنی جهان (کل نفت و گاز) را در اختیار دارد، عادی نیست. نظام حکمرانی ایران در بخش انرژی به دلیل ذخایر عظیم انرژی از یک سو و تعارض با مسائل و چالش های سیاسی داخلی و خارجی از سوی دیگر از بلاتکلیفی و سستی در تصمیم گیری رنج می برد.
به عبارت دیگر، نظام سیاست گذاری انرژی در ایران در دو حوزه مدیریت ساختار انرژی کشور (تولید، توزیع و مصرف انرژی) و همچنین ارتباط بین بخش انرژی (مزیت نسبی اقتصاد ایران) و وضعیت کلی اقتصادی و اقتصادی، ساختار اجتماعی ایران.
بخش انرژی که موتور توسعه اقتصادی ایران نامیده می شود، از شرایطی که در تولید و مصرف با آن روبه رو است، رنج می برد و البته در بهترین شرایط می تواند و می تواند به حفظ وضعیت موجود (به طور موقت) کمک کند ، نقش موتور محرک و لوکوموتیو جنبش توسعه ایران را بر عهده نگیرید.
البته دو دسته عوامل بلندمدت و عوامل کوتاه مدت و خرد در این شرایط تاثیرگذار بودند. باید به عوامل کوچک و کوتاه مدت، عدم اقدام و عدم مدیریت و سیاست گذاری مناسب در نیمه اول سال جاری در بخش های پالایشی و انرژی اشاره کرد. در نیمه اول سال 1403 به دلیل شرایط سیاسی کشور و روند انتقال قدرت از دولت سیزدهم به دولت چهاردهم، نوعی بی احتیاطی در تهیه، ذخیره سازی و بهینه سازی ساختار تولید و پالایش برق کشور رخ داد. به طوری که در شهریورماه دولت چهاردهم با کمترین میزان ذخایر سوخت مایع از جمله گازوئیل و بنزین و همچنین ذخایر سوخت مایع نیروگاه ها شروع به کار کرد.
در واقع وضعیتی که کشور در حال حاضر از نظر قطعی برق خانوارها و بالاتر از همه تاسیسات تولیدی و صنعتی و همچنین آلودگی هوا با آن مواجه است، ناشی از بی مسئولیتی و بی تدبیری در سطح وزارتخانه های نفت و نیرو است. دولت قبلی
این شاید تا حدودی ساده انگارانه باشد، اما بخش مهمی از واقعیت سیاست و حکومت در ایران است. نظام حکومتی ایران سالهاست که به دلایل و محدودیتهای مختلف سیاسی از زندگی روزمره و برنامهریزیهای کوتاهمدت چند ماهه رنج میبرد، اما از سیاسیگرایی و جناحگرایی در این حوزه نیز رنج میبرد.
آنچه در این زمینه قابل تامل است، پاسخگویی رهبران دولت قبل از بی توجهی یا سوء مدیریت بدون در نظر گرفتن شرایط سخت کشور و مردم آن است. در این زمینه سکوت مسئولان دولت چهاردهم در مورد شرایطی که دولت را در دست گرفتند، البته قابل تامل است.
اما واقعیت این است که ساختار انرژی ایران از منظر سیاسی و توسعه ای در قرن اخیر و به ویژه در دو دهه اخیر آسیب زیادی دیده است. این آسیب ها و بلایا ساختار انرژی کشور را بیشتر دولتی و مردمی کرده تا برنامه محور و مشکلاتی مانند نیمه اول امسال و ماه های اخیر به وجود آمده است.
صرف نظر از مشکلات و چالش های ساختاری بخش انرژی در ایران که عامل اصلی توسعه نیافتگی اقتصادی، صنعتی، سیاسی و اجتماعی ایران است، نظام سیاست گذاری انرژی در ایران طی دو دهه گذشته سیستمی ناکارآمد، برنامه ریزی نشده و توسعه نیافته بوده است. . غلبه رویکردهای پوپولیستی و غیرتوسعهای در نظام سیاست انرژی ایران باعث شده است که نرخ رشد مصرف انرژی در ایران دو برابر استاندارد جهانی باشد. سالانه بیش از 120 میلیارد دلار یارانه انرژی در ایران پرداخت می شود که کمترین دهک است (تعداد یارانه ای که ایران را در صدر کشورهای یارانه ای قرار می دهد) و دارای مزیت نسبی بالایی برای کشور از لحاظ اقتصادی انرژی است. چشم انداز از نظر عرضه خدمات عمومی برای بخش های خصوصی، تجاری و صنعتی بسیار آسیب پذیر است.
اما در این زمینه تحریم های اقتصادی 15 سال اخیر مهم ترین عامل تاثیرگذار بر عقب ماندگی ساختار انرژی کشور است. تحریم های اقتصادی اقتصاد ایران را فلج کرده و عملاً نیروهای اقتصادی را فلج کرده است.
صنایع نفت و برق کشور به دلیل عدم سرمایه گذاری و ناتوانی در پذیرش فناوری های جدید دچار رکود شده است. نیروگاه های حرارتی کشور با کمترین راندمان تولید (36 درصد) برق تولید می کنند، در حالی که میانگین استاندارد جهانی بیش از 60 درصد است، یعنی نیروگاه ها 60 درصد انرژی عرضه شده (گاز یا سوخت مایع) را به برق تبدیل می کنند.
از سوی دیگر به دلیل عدم سرمایه گذاری و جذب فناوری، نیروگاه های کشور همگی آلاینده های بالایی تولید می کنند که در آلودگی شهرهای بزرگ و کوچک نمود پیدا می کند. تحریم ها بیشترین آسیب را به صنعت نفت وارد کرد. صنعت نفت در زمینه تولید نفت و گاز، پالایش و نوسازی و همچنین بهبود تأسیسات انتقال و عرضه بسیار عقب مانده است.
به گفته مدیران نفت، صنعت نفت و گاز برای پایداری و ایفای نقش در ارائه خدمات عمومی به کشور و همچنین احیای جایگاه بین المللی کشور در حوزه نفت و گاز به بیش از 200 میلیارد سرمایه گذاری طی پنج سال نیاز دارد. این جدید است.
علیرغم تلاش های انجام شده برای اهرم سازی ظرفیت داخلی طی 15 سال گذشته، ظرفیت داخلی از نظر حمایت مالی و فنی قادر به پیشبرد این صنعت نیست و پیش بینی می شود در صورت عدم اقدامات لازم در زمینه سیاست خارجی و لغو تحریم ها، صنعت نفت و در نتیجه اقتصاد کشور در مدت کوتاهی به بن بست می رسد.
در عین حال نرخ رشد و کیفیت مصرف سوخت هایی مانند نفت، گاز و بنزین نیز به دلیل ساختار معیوب اقتصادی و صنعتی (تولید و عرضه خودروهای پرمصرف) در نقطه بحرانی قرار دارد. شرایطی که باعث شده شهرهای ایران از نظر آلاینده های سیار جزو آلوده ترین شهرهای جهان باشند.
وضعیت تولید انرژی پاک و تجدیدپذیر بهتر از نفت، گاز و برق نیست. بیش از دو دهه از پرونده هسته ای ایران می گذرد، اما این پرونده به جز تحریم ها هیچ موفقیتی در زمینه تولید برق یا سایر محصولات به همراه نداشته است. در بهترین شرایط، ظرفیت تولید برق نیروگاه های هسته ای 1000 مگاوات است و چشم انداز روشنی برای تولید برق از این بخش وجود ندارد. در بخش انرژی های تجدیدپذیر وضعیت بسیار نگران کننده تر است. ایران کشوری با وسعت انرژی خورشیدی است.
دولت در برنامه ششم متعهد شد 10 هزار مگاوات برق از منابع تجدیدپذیر تولید کند. اما آنچه در هفت سال اجرای برنامه پنج ساله ششم رخ داد، تولید کمتر از 500 مگاوات برق در این بخش است که به معنای تحقق پنج درصد اهداف برنامه است. به گفته متولیان تولید برق تجدیدپذیر (3 ساله)، سهم دولت سیزدهم از این میزان تنها 320 مگاوات بوده است.
در برنامه هفتم توسعه با وجود همه کاستی ها و نارسایی ها، برنامه های خوبی در حوزه انرژی حداقل در حوزه مدیریت مصرف و بهینه سازی مصرف در نظر گرفته شده است. با عملیاتی شدن این برنامهها در چارچوب تشکیل سازمان و فعالیتهای بهینهسازی مصرف سوخت، میتوان ظرفیتهای پراکنده در نظام حاکمیتی کشور را به صورت هماهنگ و با تکیه بر توان بخش خصوصی در اصلاح بخش مصرف فعال کرد و فراتر از آن به بخش های بالادستی توجه کنید، ما به بهبود ساختار انرژی کشور کمک می کنیم.
ارائه این مهم اصلاح نظام سیاست انرژی در کشور و گذار از یک سیاست جزئی، کوتاه مدت، پوپولیستی و غیرتوسعه ای است که امید است در دولت چهاردهم پیش بینی شود.