چند هفته پیش دقیقا در 29 ام مهر امسال مادر همسرم هم اینجاست یکی وی در یکی از بهترین بیمارستان های شمال غرب تهران بر اثر یک عمل جراحی ساده ( افتادگی مثانه ) توسط پزشک معروف در رشته زنان و زایمان (معروف به پنجه طلایی) درگذشت.

گفتم که چنین داستانی، یعنی از دست دادن یکی از عزیزان به دلایل پزشکی، من را هم آزار می دهد: چه اشتباهی. اعم از اشتباه یا قسمتی و سرنوشتی (به دلیل عدم شکایت جسد برای تعیین علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل نشد) به هیچ وجه جراحت فوق قبل از مشکوک شدن و عصبانیت و عصبانیت ما را ناراحت نکرد. درمانده و آشفته . شبهات و سوالاتی از این دست برای ما مطرح شد…

– چرا باید با یک عمل ساده و در بیمارستانی با چنین تجهیزات و پزشکانی با تجربه چندین ساله سرنوشت یک بیمار به اینجا ختم شود؟

– در صورتی که وضعیت جسمی و روحی بیمار برای جراحی مناسب باشد نبود چرا در مورد موفقیت آمیز بودن این عمل و احیای سلامتی بیمار هشدارهای لازم و حتی اطمینان های فراوان داده نشد؟!

– اگر وضعیت بیمار برای عمل مناسب بود (و مسلم بود که مجوز عمل صادر شده است) پس چرا کار اینجا به تعویق افتاد؟

– چرا هیچ مرجع رسمی بیمارستان اطلاعیه خاصی (در خصوص مراحل درمان و علت فوت بیمار) برای حداقل تسلی خاطر داغدیدگان صادر نکرده است؟

– چرا مدیریت بیمارستان فرمی را به خانواده بیمار ارائه می دهد تا در حساس ترین و احساسی ترین لحظه، از توضیحات دوری کرده و مسئولیت را از آنها سلب کند، به طوری که تمام عواقب حتی یک عمل ساده متوجه آنها باشد نه کارکنان درمان؟ ?

– چرا یک پزشک خاص باید یک عمل ساده انجام دهد. او یک زیر میز باشکوه خواست و در نهایت یک جسد به ما داد؟

و در نهایت…

چگونه می توانید تا حد امکان آرامش داشته باشید و غم این فقدان را کم کنید؟ از شکایت تا کشتن دکتر؟!

البته چرخش این سوالات بی پاسخ در ذهن بلافاصله منجر به احساس شکست و بروز خشم می شود و اگر فردی (به خصوص با سابقه قبلی) نتواند در این لحظه و حال خود را کنترل کند یا به طور خلاصه با روش ها آشنا شود. برای کنترل خشم و چگونگی کاهش سریع سطح آدرنالین او برای رهایی از این خشم و نفرت بسیار تمایل دارد که اعصاب خود را از دست بدهد و تقصیر را به تنور بیاندازد و البته بعد از مدتی بسیار ناراحت و پشیمان می شود و آرزو می کند که خانواده قربانی او را ببخشند. و این سناریو سال هاست که تکرار می شود و تاکنون هیچ اقدام پیشگیرانه ای نتوانسته است چرخه فوق را متوقف کند.

اما راه حل این قتل چیست و مقصر واقعی کیست؟

– قاتلی که ناجوانمردانه یک متخصص را بدون اغراق در صفحات می کشد؟

– پزشکی که به دلیل سهل انگاری، اشتباه، عدم مسئولیت پذیری و عدم تمرکز به دلیل حجم زیاد بیماران و جراحی های مداوم برای چند دلار بیشتر اشتباه کرده است؟

– افرادی که در دام همان هیجان قاتل افتاده اند و به بهانه زدودن جامعه از تهمت و به دستور دیگران، بدون در نظر گرفتن سابقه تجربه قاتل، با شور خاصی دستور انتقام می دهند. روانشناسی؟

اما شاید بتوان با استفاده از اطلاعات ساده ای که در زیر توضیح داده شده است از وقوع چنین حوادثی جلوگیری کرد.

– اطلاعات لازم برای خانواده بیمار:

دانستن این موضوع که خطاهای پزشکی مختص ایران نیست و حتی در کشورهای پیشرفته ای مانند آمریکا نیز سومین عامل مرگ و میر محسوب می شود (سالانه 250000 نفر بر اثر خطاهای پزشکی قابل پیشگیری در آمریکا جان خود را از دست می دهند) بسیار مهم است و به خانواده بیمار کمک خواهد کرد. تا حدودی بهتر با این خطای انسانی (که جهانی است) مقابله کنیم. مانند مسابقات ورزشی که تماشاگران تا حدی چیزهایی را پذیرفته اند: اشتباهات داوری بخشی از بازی است. . بر این اساس چون از نظر همگان بین سهل انگاری و تقصیر تفاوت معناداری وجود دارد، عوام نیز مانند راننده ای که تصادفاً با خودرو شخصی را کشته است بر این پزشکان حق دارند. البته به شرطی که اطلاعات کافی و قانع کننده ای در مورد این راننده داشته باشند. به عنوان مثال، گواهینامه داشته باشید؛ مشروبات الکلی مصرف نکنید؛ نداشتن سابقه تخلفات رانندگی در حوادث مشابه و غیره، به عبارتی بدانند سهل انگاری ناشی از عیب قبلی و دلایل اختیاری نیست. در پزشکان، این نواحی مربوط به خستگی مفرط، بی توجهی هنگام مطالعه سوابق بیمار، صرف زمان ناکافی برای مشاهده پرونده پزشکی و غیره است. چنین اطلاعاتی باید به خانواده بیمار داده شود تا به آنها اطمینان داده شود و واکنش های عاطفی آنها تا حد امکان کاهش یابد. مانند رستوران هایی که محل پخت و پز خود را به روی عموم باز می کنند و از این طریق اشتباهات خود را تا حدودی توجیه می کنند (تبدیل مجرمان به نالایق)

– اطلاعات لازم برای پزشکان:

اولاً پزشک باید از اطلاعات روانشناختی اطلاعات نسبی داشته باشد و بتواند در زمان مناسب از آن استفاده کند. بیمار و خانواده اش را متقاعد کنید. همانطور که در بالا ذکر شد، بیماران و خانواده های آنها نیاز به توضیح و زمان کافی از پزشک دارند. برای بسیاری از مراجعان، پاسخ های رفتاری پزشک حتی از روش درمانی مهم تر است. پزشک باید بداند که در صورت اشتباه، اگر مراجعه کننده احساس کند که وضعیت او یا بیمارش برای پزشک مهم است (حداقل از نظر ظاهری) برای او قابل تحمل تر خواهد بود و تمام تلاش خود را برای بهبودی او در دانستن انجام می دهد. زیرا این پزشک است که زیر میزی مطالبات می کند و یا هزینه های درمانی بالایی را دریافت می کند که در صورت قصور دردسر بیشتری ایجاد می کند و این اطلاعات سطحی می تواند از بسیاری از حوادث جلوگیری کند.

– اطلاعات لازم برای مردم و اذهان عمومی:

اما افرادی هم هستند که هیجان‌زده هستند و خواستار انتقام گرفتن در سریع‌ترین زمان ممکن هستند. آنها همچنین به نوعی به اطلاعاتی نیاز دارند تا بتوانند با آگاهی از چنین وقایعی برخورد منطقی تری با آنها داشته باشند.

– طبق آمار رسمی در ایران روزانه 1700 نفر به دلیل درگیری به پزشکی قانونی مراجعه می کنند و در دعواهایی که علیرغم تماس فیزیکی رخ می دهد (مشاهده لفظی ماشاالله) باید حداقل دو نفر را در نظر گرفت.

– سالانه بیش از 20 هزار نفر در تصادفات رانندگی در ایران جان خود را از دست می دهند.

– به طور کلی حوادث آسیب زا (از جمله خودکشی) چهارمین عامل مرگ و میر در ایران محسوب می شود.

به عبارت دیگر: مردم بیشتر خودشان را می کشند!

وقتی عموم مردم از این آمار مطلع می شوند و به ویژه می دانند که بین آنها و تعداد حوادث سیاسی تفاوت وجود دارد. بین ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور ارتباط مستقیمی وجود دارد، شاید تا حدی حق وقوع چنین تهاجم مستقیم را می دهند. زیرا حتی در چنین شرایط آشفته و وضعیت وخیم جامعه کنونی نیز در معرض رفتارهای خشونت آمیز قرار می گیرند. مردم، با توجه به وضعیت نامتعادل سیاسی در کشور، که در آن شرایط جنگ، تحریم ها؛ تهدیدات؛ فیلترینگ، سانسور و برخی ممنوعیت‌های تصنعی مانند ورود زنان به ورزشگاه‌ها و بالاتر از همه عدم فعالیت‌های فرهنگی و هنری (از رسانه ملی گرفته تا سینما، تئاتر، کنسرت، کتابخوانی، رسانه‌های خبری و…) موضوعی هستند. از شورش و خشم باید دانست که مردم ایران از آینده خود بسیار نگران و ناامید هستند و دلیل اصلی مهاجرت اساساً عدم کنترل و غیرقابل پیش بینی بودن سرنوشت خود و کشورشان است. اما کسانی که برای خاموش کردن خشم خود طبیعی می مانند، می توانند غیرقابل کنترل شوند و آگاهی از این موارد می تواند تا حدودی دلیل رفتار غیرمنطقی افراد جامعه را توجیه کند. مردم بدانند که این گونه افراد اولاً قربانی شرایط این جامعه و سوء مدیریت آن هستند و به عبارتی معلول هستند نه عامل و این آگاهی می تواند در بخشش برخی از افراد خاطی از جامعه مؤثر باشد.

پیشینه یا تجربیات و خاطرات و همچنین خطرات سخت قبلی در ایجاد رفتارهای فعلی مؤثر است (به گفته فروید حتی از دوران کودکی)، اینها همان نقشی را ایفا می کنند که بیماری های زمینه ای در تأثیر بیشتر بیماری های ثانویه (مانند مواردی که در دوران کودکی دیده ایم). دوران کرونا) و ما در جامعه پر از خطرات و خطرات هستیم!

نتیجه: همه ما متهم و مقصریم… به امید اینکه مسئولین اهمیت آگاهی بخشی و ارتقای سطح آگاهی به ویژه در حوزه فرهنگ و هنر را برای پیشگیری و کاهش حوادث تلخ درک کنند.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما