یک مطالعه جدید نشان می دهد که سگ هایی با مغز بزرگتر لزوما باهوش تر نیستند.
به گزارش بازتاب آنلاین، این مطالعه که نتایج آن در 22 آبان منتشر شد، نشان می دهد که سگ های کار گرچه در مقایسه با نژادهای دیگر مهارت های پیچیده تری دارند، اما فضای فشرده تری در مغز خود دارند. این با آنچه در تاریخ تکامل پستانداران وحشی دیده می شود متفاوت است. همانطور که مغز نسبت به اندازه بدن بزرگتر می شود، توانایی های شناختی پیچیده تر می شوند.
«با گروه های دیگر[Arten]آنا بالکارسل، نویسنده اصلی این مطالعه، زیست شناس تکاملی در موسسه علوم تکاملی در مونپلیه، فرانسه، گفت: اندازه نسبی مغز نشان دهنده توانایی های شناختی بالاتر است. اما در مورد سگها برعکس آن را میبینیم.»
این مطالعه با اندازه گیری جمجمه 1682 سگ بالغ از 172 نژاد که در موزه تاریخ طبیعی برن در سوئیس نگهداری می شدند انجام شد. نسبت اندازه مغز سگ ها به بدن آنها اندازه گیری و مقایسه شد.
در این مطالعه، محققان حجم نسبی غدد درون ریز سگ ها (اندازه مغز آنها در مقایسه با اندازه بدن آنها) را محاسبه کردند. علاوه بر این، پرسشنامه ارزیابی و تحقیق رفتار سگ نیز شامل نمرات 14 ویژگی رفتاری سگ بود. این ارزیابی یک ارزیابی رفتاری استاندارد شده از نژادهای سگ است که آموزش پذیری، رفتار توجه جویانه، پرخاشگری و سایر ویژگی ها را اندازه گیری می کند.
ابعاد مغز نژادهای مختلف سگ
نژادهای سگ های کار، از جمله هاسکی سیبری، برای انجام مهارت های پیچیده کمک به انسان پرورش داده شدند و نسبت به اندازه بدنشان کوچکترین مغز را داشتند. نژادهای همراه مانند چیهواهوا که عمدتاً به عنوان حیوانات خانگی نگهداری می شوند، بزرگترین اندازه نسبی مغز را داشتند.
اندازه نسبی مغز در سگ هایی که آموزش پذیرتر بودند، از جمله نژادهای کارگری مانند هاسکی سیبری، پیرنه بزرگ و روتوایلر کوچکتر بود. سگ های کار وظایف پشتیبانی انسانی، از جستجو و نجات گرفته تا کار رهبری و پلیس را انجام می دهند. تحقیقات قبلی نشان داده است که آنها عملکرد اجرایی بهتری (یعنی کنترل رفتاری و حافظه کوتاه مدت بهتر) نسبت به سایر نژادهای سگ دارند. بالکارسل گفت: “سگ های بزرگتر دارای ترکیب بافت داخلی مغز متفاوتی نسبت به سگ های کوچکتر هستند.”
تحقیقات قبلی نشان داده است که مغزهای بزرگتر شانس بیشتری برای بقا دارند و با تصمیم گیری بهتر و ظرفیت پردازش اطلاعات بالاتر مرتبط هستند. بنابراین، نتایج مطالعه جدید غافلگیرکننده تر به نظر می رسد.
بالکارسل ادامه داد: تفاوت اصلی این بار این است که سگ ها در محیط طبیعی نیستند و در معرض انتخاب مصنوعی هستند. “تکامل انسان به شدت توسط انتخاب هدایت می شود.”
این مطالعه همچنین نشان داد که نژادهای سگ با اندازه مغز نسبی بزرگتر (نژادهای اسباب بازی مانند چیهواهوا، پامرانیان و یورکشایر تریر) تمایل به نشان دادن سطوح بالاتری از اضطراب و پرخاشگری، اضطراب جدایی و رفتار جلب توجه دارند.
این سگهای اسباببازی عمدتاً بهعنوان همدم انسانها پرورش داده میشوند و رفتار محبت آمیز و طبیعت توجه جویانه آنها از جمله ویژگیهای مطلوب آنها برای پرورش است.
بالکارسل معتقد است که ترس و پرخاشگری می تواند یک نکته منفی برای سگ های کار باشد، اما این نکته برای این نژادها یک نکته منفی محسوب نمی شود زیرا این نژادها برای تربیت پذیری پرورش داده می شوند. او گفت: “شما می توانید بگویید که ما نه تنها اندازه و نسبت بدن سگ های مختلف را تغییر دادیم، بلکه به نظر می رسید که مغز آنها را نیز به طرز چشمگیری تغییر داده ایم.”
در مرحله بعدی، اعضای تیم قصد دارند شکل و عملکرد مغز نژادهای مختلف را با هم مقایسه کنند. بالکارسل توضیح داد: “تغییر شکل نئوکورتکس (بخشی از مغز که مسئول عملکردهای سطح بالاتر است) در بین نژادهای سگ می تواند حواس و عملکردهایی را که برای انواع مختلف سگ مهم است روشن کند.
مطالعه شکل مغز سگ به سوالات مربوط به تکامل و اهلی شدن پاسخ می دهد. مغز سگ های اهلی (Canis lupus familiaris) حدود 20% کوچکتر از مغز گرگ های خاکستری وحشی (Canis lupus) است. با این حال، در مقایسه با گرگهای خاکستری وحشی، سگهای اهلی در مهارتهای اجتماعی پیچیدهتر کار با انسانها تخصص بیشتری دارند. به عنوان مثال، دنبال کردن نگاه انسان و تفسیر حرکات اشاره انسان.
بالکارسل به صاحبان سگ یادآوری کرد که صرف نظر از نسبت مغز به بدن سگ، این یافته ها لزوماً مستقیماً به هوش سگ شما ترجمه نمی شود. او گفت: “سگ ها برای توانایی های شناختی مختلف پرورش داده می شوند.”
منبع: علوم زیستی