در میان نمایشنامه‌های مختلف ری، برخی از آن‌ها جذابیت خاصی داشتند. مهرشاد کاظمی از دانشگاه تهران می گوید: در تحقیقاتی که با کمک دوستانم انجام دادم، شهریاری از جایگاه ویژه ای برخوردار بود، تنوع بازی ها بسیار زیاد بود و اغلب توجه بزرگ و کوچک را به خود جلب می کرد، از سوی دیگر بازار ری مدت‌هاست مجموعه‌ای از انواع اسباب‌بازی‌هایی که مردم و مسافران به عنوان سوغاتی می‌خرند.» و به مکانی تبدیل شد که بازی در آن فروخته می‌شد.

به گزارش همشهری، در ادامه به معرفی برخی از بازی های سری ری در تهران می پردازیم.

تخمه آفتابگردان بازی دوستیابی

بازیکنان ابتدا دانه های خرمایی را که از قبل آماده کرده اند به محل مسابقه می آورند. این نوع هسته کمی با هسته های معمولی متفاوت است. به این ترتیب یک طرف هسته روی سنگ آسیاب می شود تا صاف و شفاف شود. سپس دو بازیکن با هم دانه ها را به زمین می اندازند. اگر قسمت مسطح بالا باشد، آنها برنده هستند، اگر قسمت اصلی تقسیم شده بالا باشد، آنها بازنده هستند. برنده این بازی در هر نوبت برنده هسته حریف می شود.

دور زدن دیوار

ابتدا دو دایره در فاصله پانزده تا بیست متری از یکدیگر و یک دایره بزرگتر در وسط این دو دایره رسم می کنند.

دو نفر از بازیکنان داخل دو دایره کوچکتر می ایستند و بقیه بازیکنان داخل دایره بزرگتر می ایستند. سپس دو بازیکن در هر طرف توپ را به سمت افرادی که در وسط ایستاده اند پرتاب می کنند. اگر توپ به بازیکنی برخورد کند خارج از بازی است. این بازی تا خروج آخرین بازیکن ادامه دارد.

بامبو

اول طبق قرعه کشی یکی یکی از بازیکنان گروه روی زمین روی زانو می نشیند. او توپ را برمی دارد، به زمین می زند و با کف دستش توپ را می زند. او باید تعداد ضربه ها را بشمارد. بازی تا جایی ادامه می یابد که توپ بین دست او و زمین گیر کند و کنترل توپ را از دست بدهد. سپس نوبت به نفر بعدی می رسد که این کار را انجام دهد. برنده نهایی کسی است که بیشترین ضربه را به توپ بزند. هر بار که توپ زده می شود، Z-one نامیده می شود.

سنگ کلیک کنید

این بازی کمک زیادی به تقویت شنوایی و افزایش دقت می کند. در این بازی جذاب رسم بر این بود که بازیکنان را به دو گروه تقسیم می کردند و از بین آنها یک نفر را به عنوان سرپرست گروه انتخاب می کردند. یک نفر از گروه شروع قرعه کشی می کند و با چشم بند نزد استاد می رود و سرش را روی پای او می گذارد. یک نفر از گروه مقابل دو سنگ را به هم می زند، بازیکنان باقی مانده می پرسند “کی بود؟” آنها می گویند. این ما نبودیم.» بازیکن با چشم بند حدس زد که صدای کیست.

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما