فیلم نت نوشت: طمع به عنوان یکی در میان ویژگی‌های انسانی، جذابیت‌های نمایشی فراوانی داشته و در شکل‌گیری آثار گوناگون در مدیوم‌های گوناگون نقش بسزایی داشته است. آثاری با کیفیت های متفاوت که تنها برخی از آنها در گذر زمان به ماندگاری رسیده و مخاطبان زیادی را برای خود به دست آورده اند. طلا یکی یکی از عناصر کلیدی در آثاری از این دست است که موتور داستان است و شخصیت ها اعم از اصلی و مکمل حول آن شکل می گیرند. سریال «داریوش» به کارگردانی هادی حجازی فر و تهیه کنندگی پلتفرم فیلم نت جدیدترین سریال در این زمینه است که روز چهارشنبه به پایان رسید.

سریال «داریوش» را می توان زیر مجموعه آثار سرقت محور قرار داد که خود زیرشاخه ژانر جنایی – معمایی به حساب می آید. به این ترتیب دست فیلمنامه نویسان برای خلق یک داستان اصلی جذاب در کنار داستان های فراوان باز است که در جذب مخاطب نیز نقش بسزایی دارد. این سریال با ورود غیرقانونی داریوش به ایران به عنوان قهرمان شروع شد و ناپدید شدن شمش های طلای سرقتی و قتلی که رخ داد در متن اثر گنجانده شده است. چیزی که ده سال داریوش را آواره کرد و در عین حال چشمان بسیاری به دنبال آن است. از بهرام به عنوان دوست و فرزند محل قدیم داریوش تا سهراب و رامین. در این میان داستان های کوتاهی با محوریت لیلا دختر داریوش و وحید به همراه علیرضا برادر مرتضی دوست داریوش طراحی شده است که به گسترش داستان کمک زیادی کرده است.

اما عنصری که فیلمنامه این سریال را از نمونه های مشابه متمایز می کند، ویژگی های قهرمان آن است. مردی میانسال که دست به سرقت و قتل زده و در عین حال شخصیتی محافظه کار و ترسو دارد. موضوعی که می توانست مخاطب را از داریوش دور کند و حتی او را دور کند اما با هوشیاری نویسندگان این اتفاق نیفتاد زیرا هوش و ذکاوت زیادی به این شخصیت تزریق شده است که آن را تبدیل به یک شخصیت چند بعدی و چند بعدی کرده است. شخصیت متفاوت از سوی دیگر، در قطب مقابل، شخصیت هایی حضور دارند که قدرتمند جلوه می کنند و مخاطب را نسبت به سرنوشت داریوش و اطرافیانش بیم و امید می کنند. بهرام مهمترین آنهاست که برایش شناسنامه استانداردی تهیه شده است که لایه های داخلی زیادی دارد، برای مثال می توان به علاقه مشترک او و داریوش به یک دختر در گذشته اشاره کرد که به علاقه بهرام به داریوش تبدیل شده است. دختر لیلا در کنار این دو، کاظم قرار دارد که شخصیتی تاثیرگذار در پیشبرد داستان است و مرگ او نقطه عطفی در قسمت های پایانی محسوب می شود. در کنار اینها باید از ساقی به عنوان یک شخصیت مکمل نیز یاد کرد که تاثیر خوبی در داستان دارد و جلوی قهرمان سریال را تقویت می کند.

حجازی فر در سیزدهمین قسمت از سریال خود به سراغ پرونده های باز شخصیت های کار و فرجام طلاها رفت و در پایان آنها موفق بود. ربوده شدن وحید توسط مردان بهرام و برگ برنده ای که داریوش آن را برمی گرداند، سطح هیجان قسمت پایانی را افزایش می دهد و آن را به نقطه پایان می رساند. دوئلی تمام عیار که حجازی فر در دکوپاژش به سینمای غرب هم ادای احترام کرده است. همراه با پایانی تلخ اما امیدوارکننده برای دو رده سنی شخصیت های اصلی اثر که ذهن مخاطب را مشغول می کند. حرص که می تواند باشد یکی یکی از موضوعات اصلی فیلمنامه محسوب می شود و در قسمت پایانی به شکل ظریفی بر آن تاکید شده است. یکی بر شخصیت ها سایه افکنده است.

بخشی از موفقیت سریال مدیون بازیگران آن است که با توجه به نقش ها انتخاب شدند و موفق شدند آن را باورپذیر کنند. به عنوان مثال می توان به هادی حجازی فر، عباس جمشیدی فر و محسن قصابیان در کنار سحر دولتشاهی به ویژه قصابیان اشاره کرد که تصویر یک لات قدیمی را که زخم های درونی و بیرونی زیادی دارد به بهترین شکل به نمایش می گذارد. یکی او یکی از جذاب ترین ضدقهرمانان سریال های پلتفرم را خلق کرده است. همین طور جمشیدی فر که با استفاده از کلیشه های کافی قهرمانی دوست داشتنی خلق کرده است، درخشیده بود.

سریال «داریوش» با همه فراز و نشیب هایش توانسته نظر مساعد طیف وسیعی از بازار رقابتی شبکه تلویزیونی خانگی را به خود جلب کند و با پایانی مناسب از خط پایان عبور کرده است.

یادداشت: محمد جلیلوند، منتقد سینما

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما