بهروز شعیبی سال هاست که توانسته خود را به عنوان بازیگر ثابت کند و کارگردانی شایسته در عرصه سینماست. در سال 1391 پس از ساخت چندین فیلم تلویزیونی خوش ساخت، آستین ها را بالا زد و «دهلیز» را به عنوان اولین فیلمش جلوی دوربین برد. پس از آن شعیبی به عنوان کارگردانی شایسته در زمینه ساخت فیلم و سریال به فعالیت خود ادامه داد که حاصل آن ساخت 5 فیلم و 2 سریال دیگر بود. آثاری که همگی استاندارد و قابل قبول به نظر می رسند و برخی از آن ها جزو فیلم ها و سریال های موفق زمان خود بودند. آخرین ساخته این کارگردان با نام «آغوش باز» که اثری متفاوت در کارنامه کاری او محسوب می شود، چند روزی است در سینماهای کشور اکران شده است.
به گزارش بازتاب آنلاین، بهروز شعیبی در جدیدترین اثر خود «آغوش باز» ساخت یک کمدی عاشقانه موفق را تجربه کرده است. به بهانه اکران این فیلم و تولدش در 25 شهریور نگاهی داریم به ابعاد مختلف فیلم ها و سریال هایی که از او دیده ایم.
آغوش باز 1402
آغوش باز به کارگردانی بهروز شعیبی. این یک فیلم کمدی رمانتیک است که به فراز و نشیب روابط عاطفی در زندگی سه زوج می پردازد. این ششمین فیلم بهروز شعیبی بعد از «دهلیز»، «سیانور»، «هیزم شکن»، «روز بلا» و «بی تاریخ» است که با آثار قبلی تفاوت زیادی دارد و کاملاً سرگرم کننده به حساب می آید. شعیبی قبل از «آقوش باز» در سریال «گلشیفته» تجربه انجام کارهای طنز را داشت. «آغوش باز» بر اساس فیلمنامه مهرداد کوروش نیا و محمد سجاد نجفی با طراحی بهروز شعیبی ساخته شده است و حامد کمیلی، محسن کیایی، گلاره عباسی، مهدی هاشمی، صبح برومند، حسن مججونی، جواد خواجوی و… در آن بازی کرده اند. درباره خواننده پاپ که تمام عمرش را صرف انتشار آلبوم های موسیقی و اجرای کنسرت می کند و به هیچ چیز دیگری اهمیت نمی دهد. تنها یک روز قبل از یک کنسرت بزرگ، تمام زندگی او به هم میریزد و این باعث میشود با نگاهی عمیقتر به زندگی اطرافیانش روبرو شود و رازهای جدیدی درباره زندگیاش کشف کند. با توجه به اینکه شخصیت اصلی یک خواننده است، موسیقی در فیلم اهمیت زیادی دارد. شعیبی در این فیلم از الگوی سینمای کمدی عاشقانه پیروی کرده و هم در ساخت موقعیت ها و هم در شخصیت پردازی و حرکت بازیگران روی صحنه، کار قابل قبولی از خود نشان داده است. اثری که علاوه بر سرگرمی، بر احساسات و عواطف مخاطب خود نیز تأثیر می گذارد. این فیلم برای اولین بار در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر و از چهارشنبه بیست و یکم به نمایش درآمد. شهریور در سینماها نمایش داده شده است.
بدون وقت قبلی 1400
«بی تاریخ» پنجمین ساخته بهروز شعیبی است که فیلمنامه آن را فرهاد توحیدی و مهدی تراب بیگی نوشته اند. یکی از داستان های مصطفی مستور نوشته شده است. در «سین سیتا» با زنی به نام یاسمن آشنا می شویم که بنا به خواست پدرش راهی سفر می شود و با پسر اوتیسمی اش به زادگاهش بازمی گردد. او آرامش را در کنار خانواده و در شهرش تجربه می کند و حتی پسرش هم شامل می شود. او بعداً متوجه می شود که شرط وصیت نامه پدرش نبوده و مهندس علاقه مند به او سعی می کند او را متقاعد کند که این سفر را انجام دهد. زندگی یاسمن پس از بازگشت به ایران تغییر می کند و این تغییر محور اصلی داستان فیلم است. اگرچه فیلم به طور مستقیم بر احساسات شخصیت ها متمرکز است، اما تبدیل به یک اثر لطیف مادرانه و عاشقانه می شود. ایفای نقش انهرانی در نقش مادری برای فرزندی متفاوت، او را در موقعیت جدیدی از نظر بازیگری قرار می دهد. «راهپیمایی» برنده بهترین فیلم داخلی و بهترین صدابرداری چهلمین جشنواره فیلم فجر سیمرغ شد.
روز شورش 2018
فضای کلی فیلم بر اساس طرحی از خود بهروز شعیبی است و مراحل اولیه نگارش را او و حسین تراب نژاد نوشته اند اما فیلمنامه پایانی حاصل تلاش مهران کاشانی است. داستان حول محور زندگی یک روحانی سرشناس می چرخد. فردی که در یک موسسه خیریه کار می کند، استاد دانشگاه است و در عین حال در برنامه های تلویزیونی ظاهر می شود. با ناپدید شدن برادرش، یک بار همه چیز پیچیده می شود و او متوجه فساد مالی موسسه ای که توسط همسر و پدرشوهرش اداره می شود، می شود و سعی می کند رازهایی را فاش کند. «روز شورش» از نظر تولید به عنوان یک نمایش خیابانی تعریف می شود و در واقع شخصیت عماد برای کشف رازها و رفع ابهامات پیرامونش سفری طولانی را در پیش می گیرد. به همین دلیل در لوکیشن های متعددی ساخته شده است و اگرچه از نظر ظاهری کم هزینه محسوب می شود، اما حساسیت بهروز شعیبی در فضاسازی و صحنه نگاری در آن کاملا مشهود است. این فیلم در سینماها اکران نشد، در قالب یک اثر سه قسمتی در شبکه نمایش خانگی منتشر شد و با استقبال خوبی روبرو شد.
گلشیفته 2016
اولین تجربه بهروز شعیبی در شبکه نمایش خانگی با «گلشیفته» بود. بعد از سه فیلم و یک سریال تصمیم گرفت کمدی بسازد و وارد عرصه دیگری شود. شعیبی در این سریال به زندگی چند زن در موقعیت های مختلف اجتماعی پرداخت. دانشجو، مدیر دانشگاه، ورزشکار و زنی که تازه تغییر جنسیت داده بود. زندگی این زنان به نوعی به هم مرتبط بود. به عنوان یک سریال کمدی می توان آن را یکی از سریال های قابل قبول دانست. موقعیت های کمدی جالبی داشت و شخصیت ها در کنار هم یک کل منسجم و سرگرم کننده را تشکیل می دادند. حتی در انتخاب بازیگران هم حساسیت زیادی به کار رفته بود و پتانسیل تبدیل شدن به یک کمدی خوش ساخت را داشت اما با این وجود به دلیل اغراق در برخی موقعیت ها و شخصیت ها نمی توان آن را اثر درخشانی دانست. «گلشیفته» در آن دوره مخاطبان زیادی داشت اما تا مدت ها نتوانست جزو ماندگارترین سریال های شبکه تلویزیونی خانگی در خاطره مردم باشد.
دارکوب 2016
شعیبی در فیلم «دارکوب» به دوران ساخت «دهلیز» بازگشت و اثری اجتماعی درباره معضلات و آسیب های اجتماعی ساخت. داستان درباره زنی است که به دلیل اعتیاد طرد شده و سال ها در بدترین شرایط زندگی می کند و فکر می کند که او باعث مرگ دخترش شده است. تا اینکه یک روز شوهر سابقش را با همسر و دختر جدیدش می بیند و متوجه می شود که شوهرش در مورد مرگ دخترش به او دروغ گفته است. مانند «راهرو»، «دارکوب» نیز مهم است زیرا بر روابط عاطفی بین مادر و دختر تمرکز دارد. اگر نه، فیلم های زیادی درباره اعتیاد و مشکلات معتادان و عدم پذیرش آنها در جامعه ساخته شده است. این عاطفه و احساس مادرانه و حقارتی که همسر سابق یک مرد در مواجهه با همسر فعلی خود احساس می کند، مسائل مهمی است که دارکوب را به یک اثر متمایز تبدیل می کند. «دارکوب» در جشنواره سی و ششم مورد توجه بسیاری قرار گرفت. سارا بهرامی بهترین بازیگر نقش اول زن و جمشید هاشم پور برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای ایفای نقش کوتاه در این فیلم شدند. همچنین در رشته های بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین تدوین، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و … نامزد دریافت سیمرغ شد.
سیانور 2014
بهروز شعیبی پس از تصویربرداری یک فیلم اجتماعی و یک سریال تلویزیونی، با «سیانور» فضای کاملا متفاوتی را تجربه کرد. داستان فیلم به اتفاقات داخلی سازمان مجاهدین خلق قبل از انقلاب می پردازد و به تشریح اختلافات و اختلافات بین اعضای این سازمان و چهره های دیگری چون تقی شهرام، مرتضی صمدیه، مجید شریف واقفی و… می پردازد. . کل داستان در اوایل دهه پنجاه روایت می شود. وقایع تاریخی در بستر یک رابطه عاشقانه رخ می دهد و به همین دلیل برای جذب مخاطب بسیار جذاب است. بازآفرینی فضای دهه پنجاه و توجه به گریم و مناظر از نکات مهم این فیلم بود. بازیگرانی چون بهنوش طباطبایی بهنام شریفی، مهدی هاشمی و بابک حمیدیان از دلایل اهمیت فیلم سیانور بودند. ترانه تیتراژ این فیلم با صدای محمد معتمدی نیز در آن زمان بسیار پرطرفدار بود. در جشنواره سی و چهارم مورد توجه بسیاری از مخاطبان و منتقدان قرار گرفت و به عنوان یکی به عنوان یکی از فیلم های مهم آن سال معرفی شد اما در لیست نامزدها و برندگان سیمرغ هیچ رشته ای قرار نگرفت. سیانور در رشته های بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی صحنه و لباس از انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایران نامزد دریافت جایزه شد.
پرده بند | 2013
شعیبی یک سال پس از موفقیت فیلم «دهلیز» به تلویزیون آمد و سریال «پرده نشین» را بر اساس طرحی از عبدالرسول گلبان و فیلمنامه حسین تراب نژاد و مهدی شیرزاد برای شبکه یک ساخت به نام هدی که پس از سالها برای دریافت ارث پدری به ایران آمد و درگیر حوادثی شد. مهمترین نکته در مورد این سریال تمرکز شعیبی بر ارائه تصویری واقعی و ملموس از طلاب و روحانیون بود. زندگی طلاب حوزه علمیه به شکلی کاملا ملموس به تصویر کشیده می شد و هم شخصیت ها و هم اتفاقاتی که در طول داستان رخ می داد واقعی و باورپذیر به نظر می رسید. اگرچه این سریال پتانسیل تبدیل شدن به یک اثر تبلیغاتی را داشت اما به خوبی از این دام نجات یافت. داستان کشش زیادی داشت و موقعیت های کمدی ظریف با حضور بازیگرانی چون ویشکا آسایش، فرهاد آئیش، حامد کمیلی، سارا بهرامی، محسن کیایی و … دیده می شود. در این موفقیت نبود. موسیقی تیتراژ این سریال با صدای علیرضا قربانی و آهنگ درخشان زندهیاد از محمدعلی بهمنی از جمله کارهای برجسته آن بود.
لابی | 2012
اولین فیلم بهروز شعیبی بر اساس فیلمنامه علی اصغری به موضوع انتقام می پردازد. یک معلم زبان به دلیل درگیری یک نفر را کشته بود و حالا که وقت قصاص بود، همسرش باید تلاش می کرد تا او را از اعدام نجات دهد. شاید مضمون فیلم «دهلیز» تکراری به نظر برسد، اما آنچه در این فیلم مهم است، خود مضمون است. نبود. این یک پیوند عاطفی بین یک پدر محکوم به اعدام و پسر کوچکش بود. پسری که در تمام دوران کودکی هیچ اطلاعی از پدرش نداشت و همیشه دلتنگ پدرش بزرگ شده بود، حالا برای اولین بار او را دید. طعم زندگی با او آنقدر خوشایند بود که نمی خواست او را از دست بدهد. در واقع این پسر بود که حکم پدرش را لغو کرد و او را به زندگی بازگرداند. بازی رضا عطاران در کنار محمدرضا شیرخانلو و موقعیت های احساسی پدر و پسر این دو نفر بخش مهمی از جذابیت آن را تشکیل می داد. شعیبی از همان ابتدا با این فیلم به اوج موفقیت رسید. هانیه توسلی برای بازی در این فیلم سیمرغ بهترین نقش اول زن و عطاران نیز نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد از سی و یکمین جشنواره جهانی فیلم فجر شد. همچنین در رشته های بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین تدوین نامزد دریافت سیمرغ شد.