پیش درآمدی بر اهمیت توسعه فردی مدیران

عصر ایران؛ عباس منصورنژاد* – گفته اند که در محل بودن با محلی بودن متفاوت است و از همین منظر نیز برای یک مدیر می توان گفت،در امروز زیستن با امروزی زیستن متفاوت است.حکایت زندگی روزمره ی مدیران در سازمان ها و کسب و کارهاست که گرچه با مشکلات و مسائل نوین این عصر دست و پنچه نرم می کنند،اما اکثر تلاشی برای ارتقا مهارت های فردی و جمعی خود نمی کنند.

طبیعتا یک مدیر متحمل فشارهای مختلف روحی می باشد. زیست های چند گانه در محیط های متنوع و متفاوت با نقش های گاه متمایز، فشارهای متنوعی را بر مدیران وارد می نماید. این فشارها شامل مسائل مختلفی از درون خانه تا محیط کار ،قوانین و رقبا می باشد.

حضور و حرکت در کنار این فشارها نیازمند یک رویکرد متناسب با این تنوع و پیچیدگی ها می باشد. متاسفانه یا خوشبختانه بسیاری از مدیران کسب و کارهای ما در ذیل فشارهای این محیط های متنوع احاطه می شوند و در نتیجه این فشارها وارد چرخه بحران دائم می گردند. ورود به این چرخه تصمیم سازی های آن ها را در محیط های مختلف و بویژه کسب وکار تحت تاثیر قرار می دهد.

نکته ی مهم اینکه در مقام توصیف مسائل بیان شده چندان چالش بر انگیز نمی باشد.یعنی مسائل مطروحه برای اکثر مدیران مشخص باشد و مدیران خود می دانند که درگیر تنوع مسائل و چالش ها هستند.اما در مقام تجویز تعداد اندکی از مدیران برای برون رفت و مدیریت تنوع چالش ها و نقش ها برنامه ی عملیاتی و توسعه محور دارند.

یعنی به نظر می رسد مدیران یک پیش فرض نانوشته ای را پذیرفته اند که مشکلات و مسائل بوده و خواهد بود و آن را به عنوان بخشی از زیست روزمره  و یک میهمان همیشگی خود پذیرفته اند و طبیعتا خروجی این سبک از زندگی، توسعه فردی و سازمان را در پی نخواهد داشت

بنابراین در ابتدا می بایست برای مدیران این عارضه را شرح داد که در کنار اهمیت مسائل فروش،منابع انسانی،بازرگانی،تامین مالی مساله ای اصلی و محوری سلامت روحی و جسمی خود او می باشد.

یعنی پذیرش خویشتن به عنوان محوری ترین موضوع قابل پرداخت از جمله موضوعاتی است که در سازمان های ما مورد غفلت واقع شده است.

مدیر باید بداند که اگر فرضا هم :

-فروش نسبتا خوبی را ایجاد نماید

-در جذب منابع انسانی توفیقاتی را کسب نماید

-برای تامین مالی خود به دستاوردهای ملموسی برسد

اما اگر برای خود برنامه ی هدفمند نداشته باشد این توفقیات پایدار نخواهد بود و از او یک مدیر سرآمد نخواهد ساخت.سرآمدی و پایداری یک مدیر زمانی حاصل می شود که مدیر از جنبه های مختلف اقتصادی،اجتماعی و روانی به یک توسعه ی مستمری پایداری برسد.

چرا مدیر امروز باید امروزی باشد؟

البته مقصود این نیست که فروش اهمیت ندارد یا مساله ی منابع انسانی را دست کم بگیریم،منظور این است که کدام مساله محوری و کدام پیرامونی است؟کدام هسته و کدام پوسته است؟

 مسائل ذیل سازمان(فروش،برندینگ،منابع انسانی و …) می تواند با برنامه ریزی توسط یک مدیر قوی میانی ایجاد شود و در کوتاه مدت نیز توفیقاتی برای سازمان حاصل نماید، اما مانایی و پایداری آن ها در کسب و کار نیازمند مدیری است که در ابتدا خودش از ابعاد و اضلاع مختلف به عنوان عامل اصلی ،توسعه یافته باشد.

اینجاست که ضرورت توسعه فردی مدیران عامل و کوچینگ، رخ می نمایاند.

یک مدیر که در تعامل با خویشتن در صلح و آشتی نباشد با حضور در هیچ یک از دوره های MBA ,   DBA   نمی تواند نحوه ی  تعامل کیفی با نیروهای خود را بیاموزد و تنظیم نماید.شاید با یاد گرفتن فرمول هایی در ظاهر و کوتاه مدت تغییرات صوری ایجاد شود،اما چون مدیر از منظر درونی و ذهنی به توسعه دست نیافته است،چالش ها از منافذ دیگر سازمان بروز و ظهور خواهند داشت.

شاید از بیرون مدیری که زیاد تلاش می نماید،جلساتش تا پاسی از عصر طول می کشد،گوشی موبایلش مدام در حال زنگ خوردن است مدیری دلچسب ،حرفه ای و کارا به نظر برسد، حال آن که در جلسات کوچ با مدیران مشخص شده است اکثر این رفتارها به جهت فرار از تنهایی،روزمرگی و مواجه نشدن با چالش های خانوادگی می باشد

این یادداشت برای بیان ضرورت و اهمیت مساله توسعه ی فردی مدیران عامل می باشد.مسئله ای که این روزها با تکثر کارها و شلوغی های مرسوم،به فراموشی سپرده شده است و نتایج آن نیز عدم داشتن حال خوب برای مدیران سازمان هاست.مدیری که حال خودش خوب نیست نمی تواند با فرمول های متعارف مدیریتی حال مجموعه را خوب نماید.

در یادداشت های آتی به بیان برنامه ها و روش های حصول حال خوب و برنامه ریزی فردی برای مدیران عامل خواهم پرداخت که کمکی به تقویت این نگاه در میان مدیران باشد.


*عباس منصورنژاد دکتری مدیریت

کوچ حرفه ای مدیران عامل

مدیر عامل مرکز مشاوره  کسب وکار بهینه

منبع:عصرایران

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما