زینب اسماعیلی: آینده افغانستان اکنون به شرایط زندگی بسیاری از ما شهروندان ایرانی بستگی دارد. موج عظیم مهاجران افغان که پس از به قدرت رسیدن طالبان به ایران گریختند، بسیاری از مشاغل بخش خدمات را در ایران اشغال کرده است. اما این تنها بخشی از مشکل است. آینده سیاسی افغانستان به بازی چند بازیگر بستگی دارد و ایران نیز نقش سیاسی خاص خود را دارد.
با سیدعلی موجانی، دیپلمات ایرانی که به بررسی مسائل دیپلماتیک از منظر عمیق تاریخی و فرهنگی می پردازد، در مورد آینده سیاسی افغانستان و وضعیت مهاجران افغان گفت وگو کرده ایم. او یکی او یکی از معدود دیپلمات هایی است که بازگشت طالبان به افغانستان و سقوط حکومت اشرف غنی را پیش بینی کرد.
آقای موجانی، شما در سال های اخیر چندین بار به افغانستان سفر کرده اید و با اقشار مختلف طالبان صحبت کرده اید. طبق کتاب قبلی خود درباره داعش، این گروه را از منظر گرایش های تروریستی بررسی کرده اید. لطفا نتایج تحقیقات خود را با ما در میان بگذارید. اکنون در افغانستان چه چیزی در انتظار ماست؟ این کشور تحت رهبری طالبان در چه مسیری قرار دارد؟ بازی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به کدام سمت می رود؟
افغانستان بخشی از منطقه است. افغانستان کشوری محدود به یک گروه نیست. به هر حال، پس از فروپاشی شوروی، افغانستان به پل و دروازه ای برای کشورهای شمالی تبدیل شد که اکنون در محاصره خشکی قرار دارند. افغانستان در مسیر تبادل شرق و غرب در امتداد جاده ابریشم قرار دارد که برای پروژه اصلی جاده کشور بزرگی مانند چین استفاده می شود. جایگاه ویژه ای را اشغال می کند. من فکر می کنم اگر افغانستان اتحاد و پیوند خود را با منطقه پیدا کند موفق خواهد شد، اما اگر جهت گیری های فرامنطقه ای و رویکردهای خارجی را در اولویت قرار دهد، از همان مشکلاتی رنج خواهد برد که در طول تاریخ 250 ساله خود متحمل شده است و هیچ دولتی از آن رنج برده است. رنج کشیده است می تواند در این کشور موفق شود. در مورد ایران معتقدم اگر بتوانیم ظرفیت منطقه ای خود را بسازیم و سپس آن را بیان کنیم. در این صورت میتوانیم بر یک فرآیند بینالمللی تأثیر بگذاریم.
اکنون هیچ کس در جامعه جهانی افغانستان را به رسمیت نمی شناسد و این بدان معناست که این کشور برای ورود به این روند به تلاش های بیشتری نیاز دارد. از سوی دیگر، افغانستان در سه سال تحت سلطه طالبان با مشکلات اساسی روبرو بوده است. موضوعاتی مانند ترکیب قدرت سیاسی، ماهیت مشارکت اجتماعی، تعیین حقوق اقلیت ها و اقوام مختلف، ادیان و زبان ها. مشکل دیگر اجرای یک حکومت متمرکز بدون اختلاف و تنش است که می تواند به ساختار قدرت کنونی افغانستان آسیب برساند و به فروپاشی آن منجر شود. اکنون طالبان به عنوان یک دولت موقت در قبال مردم و همسایگان خود مسئولیت دارند. اگر این عوامل را کنار هم بگذاریم متوجه می شویم که مسئله افغانستان بسیار مهم است. هیچ کشوری به اندازه افغانستان ساختارهای اداری و وزارتخانه های ما را یکپارچه نکرده است. اگر به وزارت معارف مراجعه کنید با جمعیت 700 هزار دانش آموز افغانستانی مواجه می شوید. در وزارت بهداشت با بیماری هایی مواجه می شود که از افغانستان به ایران آمده است. شما در وزارت نیرو با مشکل آبی مواجه هستید که باید از افغانستان به مرزهای ما برسد. در وزارت کشور، در وزارت امور خارجه، در وزارت اطلاعات، در شورای عالی امنیت ملی، در نیروی انتظامی، در مرزبانی، در نیروهای دفاعی کشور، در نیروهای مسلح کشور – هر کجا که هستید. برو، با مسئله افغانستان از جمله در صنعت هوانوردی ما مواجه می شوی. هر هفته چند صد خانواده افغان از اروپا، کانادا و استرالیا برای دیدار با اقوام خود به ایران می آیند. به عبارت دیگر ایران به محل قرارها و جلساتی تبدیل شده است که جنگ و درگیری از هم جدا شده است. افغانستان بر اساس پیوندهای تمدنی، فرهنگی و زبانی با ما مرتبط است. افغانستان برای پیشبرد نیاز به یک دولت مسئول و باثبات دارد. همچنین مستلزم مشارکت اجتماعی فراگیر است که باعث ایجاد رضایت می شود. اگر این احساس تقویت شود، اگر نگاه تک قومی، تک زبانی، تک ملیتی کنار گذاشته شود، با افغانستان آباد روبرو خواهیم شد که می تواند مکمل امنیت و اقتصاد ما باشد.
اما این دیدگاه ایده آل از افغانستان برای خود اعضای دولت طالبان چقدر مهم و قابل اجراست؟
طالبان با مشکلات متعددی مواجه است. ما با ایده ای روبرو هستیم که مانیفست آن برای کسی که بتواند آن را قضاوت کند در دسترس نیست. اکنون در میان خود طالبان، یک دیدگاه اماراتی وجود دارد که هدفش ساختن امارت اسلامی افغانستان است و یک دیدگاه امت نیز وجود دارد که میخواهد بر جغرافیای فراتر از مرزهای افغانستان تأثیر بگذارد. به نظر می رسد این دو در حال رقابت با یکدیگر هستند. تفاوت نسلی وجود دارد. تفاوت عمیقی در اجرا بین دو مدل اولین امارت اسلامی طالبان و امارت امروزی وجود دارد. به نظر می رسد تا زمانی که این چالش ها حل نشوند و این گفتمان بین الافغانی به گفت و گوی روشن منجر شود، می تواند خطرناک و تکان دهنده باشد.
ما همیشه با سخنرانی های روشنفکری در مورد افغانستان روبرو هستیم که آینده بهتری را برای افغانستان متصور است. اما واقعیت صحنه متفاوت است. آیا رهبری طالبان اساساً نگران آینده ای بهتر است؟
اکنون تفاوت این است که ادغام متقابل صورت گرفته و امنیت نسبی نیز برقرار شده است. با راهنمایی و حمایت بانک جهانی و کشورهای غربی ثبات در ارزش پول ملی این کشور ایجاد شده است. با ممنوعیت کشت مواد مخدر تغییر آشکاری در سبک زندگی مردم نیز ایجاد می شود. بنابراین می بینیم که قدم های بزرگی برداشته شده است. اما پرسش ها و شبهاتی نیز وجود دارد; آیا این گام های بلندپروازانه برداشته می شود یا بر اساس برنامه است؟ اگر کشت جایگزین موفقیت آمیز نباشد، افغانستان به کشوری با مواد مخدر سنتی و کشوری تولید کننده مواد روانگردان تبدیل خواهد شد و خطر آن افزایش می یابد. افغانستان که تا دیروز با پدیده خاصی از تروریسم مواجه بود، اکنون با کنسرسیوم یا کنفدراسیون گروه های تروریستی مواجه است که می تواند افغانستان را به ورطه نابودی بکشاند. ما هنوز نمی دانیم که حکومت موقت کنونی افغانستان برای برداشتن این گام ها به چه دستورالعمل ها و دستورالعمل هایی نیاز دارد. قانون اساسی افغانستان هنوز نوشته نشده است. مقرراتی که آنها صادر می کنند، زمانی که لازم الاجرا می شود، تنظیم می کند که شما یک چارچوب مشخص و یک چشم انداز واحد برای شیوه حکمرانی ملی و نحوه شناسایی فرهنگی خود دارید، اما در عوض مجموعه ای از دستورالعمل ها و مقررات وجود دارد. آیا می توانید با یک راهنما سفر کنید؟ یک کتاب راهنما فقط می تواند شما را به یک هتل هدایت کند، اما اگر یک برنامه بلندمدت روشن دارید، می توانید به جغرافیا نگاه کنید و به آن لینک دهید.
دیدگاه اماراتی که شما به آن اشاره کردید و دیدگاه امت به گفته اعضای طالبان برای ما به عنوان یک کشور همسایه مشکل بزرگی است که هنوز نمی دانند چرا سیل مهاجرت عمدتاً غیرقانونی افغان ها به ایران رخ داده است؟ آیا این به دلیل عدم مدیریت است یا از سوی نهادهای ذیربط درخواست شده است؟
30 درصد از جمعیت افغانستان اکنون در خارج از کشور زندگی می کنند. آنها به آنچه امروز افغانستان را اداره می کند اعتماد ندارند. پس از به قدرت رسیدن طالبان، موج مهاجرت افزایش یافت. سیاست استخدام برای دولت انتقالی تاکنون شکست خورده است. سیاست پذیرش اخراج کنندگان از پاکستان موفقیت آمیز بوده، اما هنوز قدرت جذب جمعیت خارجی را نداشته است. مسلما افغان هایی که خارج از افغانستان زندگی می کنند به کشور و هویت خود دلبسته اند. اما تا زمانی که این بینش را نداشته باشند، آمادگی بازگشت به وطن خود را ندارند. ما با این وضعیت مواجه هستیم. اگرچه دولت موقت فعلی دارای یک وزارتخانه است، اما هنوز موفق نبوده و آمار آن از نظر تعداد بسیار محدود است. دولت موقت باید آسیب شناسانه و از درون به خود نگاه کند.
311311