اخبار روز سینما جهان

قدردانی از « نگاه خوش‌بینانه به انسان پرویز کیمیاوی» در نشست «موزه سینما»

به گزارش خبرگزاری بازتاب آنلاین، محمد مقدم در ابتدای این نشست گفت: وقتی صحبت از سینمای پرویز کیمیاوی می شود، اشتیاق زیاد او به جنبه فرمی سینما مشهود است و این مقوله از منظر زیبایی شناسی حائز اهمیت است. کیمیاوی حتی سوژه هایی را برای آثارش انتخاب می کند که بستری برای کاوش های ذهنی او فراهم می کند و تلقی او از سینما را نشان می دهد.
وی ادامه داد: او در فیلم های مستند خود به بررسی موضوعات خاص مانند مجردها می پردازد. آخرین فیلم بلند او «ایران خانه من است» نیز حاوی عناصری از تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران با ترکیبی عجیب است. او در دهه 60 در فرانسه به تحصیل سینما پرداخت و تحت تأثیر جریان فیلمسازی اروپایی آن زمان قرار گرفت.
مقدم ادامه داد: هیچ اثری از زمان خود جدا نیست و کیمیاوی با ورود به ایران مانند یک گردشگر خارجی به پدیده های مختلف نگاه می کند در حالی که به نظر می رسد به طور اتفاقی با این فرهنگ و زبان آشنا شده است. بیشتر تصاویری که در این اثر به چشم می خورد شبیه فیلم هایی است که خارجی ها درباره این گونه موضوعات ساخته اند. «یا جامن آهو» فیلمی است که طی پروسه ای شکل گرفته و ایده های منسجم و از پیش تعیین شده ای در آن وجود ندارد و این موضوع برای یک فیلم مشکلی به حساب نمی آید. فیلم تدوین خلاقانه ای دارد و با صدا فضاسازی می کند و به همین دلیل مخاطب را در محیطی آشنا و در عین حال خیالی و پر از استعاره و تعابیر قرار می دهد.
این پژوهشگر سینما افزود: می توان این اثر را از چشم یک متدین دید و با آن همذات پنداری کرد و برعکس از نگاه یک فرد عادی آن را تحلیل کرد و جنبه هایی از آن را برجسته کرد.
وی خاطرنشان کرد: کیمیاوی فرزند زمان خود بود و با مشاهده روند فیلمسازی او می توان به این موضوع پی برد. در فیلم های کارگردانان موج نو جنبه فرمال و واقع گرایانه به شکلی پررنگ دیده می شود و این موضوع مدام توسط دیگران تکرار می شود و پرداختن به نوعی زیبایی شناسی برهنه در آن زمان طرفداران زیادی داشت. کیمیاوی به صورت افراطی به این وجه می پردازد و به سمت سینمای تالیفی پیش می رود.

مقدم گفت: «پ مثل پلیکان» یکی از آثاری است که می توان سال ها درباره آن صحبت کرد. به نظر من بین سینمای مستند و قصه گو مرزی وجود ندارد و آنچه این اثر را از بقیه فیلم های الخیماوی متمایز می کند، تمرکز بر فرد و انسان است. کیمیاوی نگاهی خوش بینانه به انسان دارد و فیلم خود را با استعاره ای زیبا آغاز می کند و نوعی پیش آگاهی از زلزله ای که بیست و پنج سال بعد رخ می دهد ارائه می دهد. در آن زمان بخشی از این فیلم از قسمت اخبار تلویزیون پخش شد و سپس گوینده گزارشی از زلزله ارائه کرد. شخصیت این فیلم فراموش نشدنی است و با وجود مداخله کیمیایی در دیالوگ ها، فیلم به دلیل حضور پررنگ شخصیت و ایجاد فضای عاطفی خاص، سند محسوب می شود.
مقدم تصریح کرد: به نظر می رسد حتی عناصر موجود در صحنه نیز دستکاری شده اند و چنین مواردی را می توان در کار حس کرد. همچنین عنوان این فیلم یکی از بهترین نمونه های تاریخ سینمای ایران است. فیلم تپه های قیطریه به معنای وسیع کلمه نیز فرزند زمان خود است.
زرفام فیلمبردار فیلم «پی مثل پلیکان» نیز گفت: آقای کیمیاوی در سالن اجتماعات مشغول شنیدن صدای فیلم «مغول ها» بود. در اتاق کنارش مشغول کار بودم و صدای شخصیت فیلم را می شنیدم. به اتاق کیمیاوی رفتم و به او گفتم که آسیدعلی میرزا شخصیت بسیار جالبی است و می توان از او فیلم ساخت. کیمیاوی فردای آن روز به طبس می رفت و من به همراه یک دستیار راهی طبس شدیم. این فیلم کاملا تصادفی ساخته شد و به پایان رسید.
در ادامه مهرداد فراهانی پژوهشگر سینمای مستند نیز گفت: از موزه سینمای ایران، انجمن تهیه کنندگان سینمای مستند و سینمای ملی ایران که فرصتی برای دیدن آثار کیمیاوی فراهم کردند، تشکر می کنم. آثار کیمیایی سینمای ناب را نشان می دهد چرا که تحصیلات خود را در دوران سینمای موج نو به پایان رسانده بود. کیمیاوی فردی بود که ردپای سینمای مدرن او در آثار این فیلمساز دیده می شود.
وی افزود: رمزها و نقوش را همیشه می توان در آثار یک فیلمساز نویسنده ردیابی کرد و در این مدت بسیاری از آثار کلیدی کیمیاگری را مطالعه کردم. این فیلم به لحاظ تجربه معنوی مخاطب حائز اهمیت است و حتی نامش به معنای «یا زمان آهو» است که انگار از منظر ذهن یک زائر به داستان نگاه می کند.
فراهانی با بیان اینکه صدابرداری این فیلم مانند کلاس درس است، گفت: در این اثر با فرد روبرو هستیم و در سکانس های مربوط به عزاداری، توده جمعیت رصد است. فیلم «یا زمان آهو» تجربه یک زائر را منتقل می کند و گزارشی از یک زیارت است.
وی گفت: این اثر روایت ندارد اما صداهایی که شنیده می شود با تلاش فراوان تهیه شده است. در فیلم های مربوط به وزارت فرهنگ و هنر انسان دیده نمی شود و بیشتر به صنایع دستی تاکید شده است و اگر فردی باشد فقط گزارش می دهد و فیلمساز زیر پوستش نفوذ نمی کند. اما در فیلم «پی مثل پلیکان» به وجود آدمی نفوذ می کنیم و او را لمس می کنیم.
این منتقد خاطرنشان کرد: در خصوص مستند یا داستانی بودن این آثار به نظر می رسد سازندگان این فیلم ها درک بهتری نسبت به منتقدان داشته اند. حدود دو دهه است که در سینمای مستند با زندگی مردم عادی سر و کار داریم و دیگر مستندهای پرتره محدود به سلبریتی ها نیست. اما در 52 سال پیش کیمیاوی به سراغ فردی می رود که نه تنها یک آدم عادی است، بلکه مخاطب با او که حالت دیوانه ای دارد همدلی می کند. فیلمساز این فرد ناشناخته را از دل تاریخ جدا می کند و در مقابل تماشاگر قرار می دهد.
فراهانی یادآور شد: «پی مثل پلیکان» مرز باریکی با سینمای مستند دارد و این موضوع از زوایای مختلفی قابل بحث است. فیلم از نقطه ای وارد داستان می شود و دیالوگ های آن را نادر ابراهیمی نوشته است. کیمیاوی با موضوع به حریم خصوصی می پردازد و این نیز از موضوعات مهم فیلم محسوب می شود و این اثر در مرز واقعیت و خیال حرکت می کند. هر فیلمی عوامل و دیدگاه فیلمسازی دارد و به دلیل این تداخل ها نمی توان آن را یک سند تاریخی دانست.
در ادامه سعید رشتیان مستندساز پیشکسوت نیز گفت: در آن مقطع فیلمسازان شرایط را بهانه ای برای بیان نظرات و استنباطات خود کردند و این رویه در سینمای مستند ایران ماندگار شد. در دهه شصت، فیلمسازان از سفارش ها به عنوان موقعیت هایی برای خلق تجربیات شخصی خود استفاده می کردند. من این نوع فیلم ها را جزو سینمای تجربی می دانم چون در حوزه سینمای مستند و داستانی به معنای عام آن قرار نمی گیرند و این مرزها در این گونه آثار شکسته می شود. اگر از منظر تولید به سینما نگاه کنیم، باید چنین مقولاتی وجود داشته باشد زیرا روایت در شکل تولید سینمای مستند با داستان بسیار متفاوت است.
رشتیان گفت: در سینمای مستند داستان باید از واقعیت استخراج شود و اگر این اتفاق نیفتد پروژه متوقف می شود. در مورد آثار داستانی، داستان اولویت و محور تولید است. جنبه مرجع فیلم مستند باید حفظ شود و اگر رابطه روایت و موقعیت به هم بخورد، اثر وارد مقوله دیگری می شود. این را هم باید بگویم که «تپه های خیطریه» یک اثر رسمی و تجربی و اثری بسیار جذاب است.
در پایان ارد عطارپور، نادر ابراهیمی مستندساز معروف از زرافام درباره نقش نادر ابراهیمی در دیالوگ نویسی پرسید که او در پاسخ گفت: بیشتر دیالوگ های فیلم توسط شخصیت اصلی صحبت می شود و شرایط او اینطور نبود. که می توانست دیالوگ های زیادی را حفظ کند.» . او فردی خسته کننده بود و نمی توانستید زیاد با او تمرین کنید. در نتیجه بیشتر دیالوگ های فیلم توسط این بازیگر و کیمیاوی طراحی شد.
در این دیدار افرادی چون محمد زرافام و پروانه مهیمن که از اولین سینماگران سینمای ایران بودند و همچنین محمدعلی حسین نژاد و فخرالدین صیدی حضور داشتند.

۲۲۰

آویسا احمدی نیا

آوین احمدی هستم سردبیر و مدیرمسئول رسانه بازتاب آنلاین که سعی میکنم آنچه در ایران و جهان میگذرد را برای شما در این وبسایت به اشتراک بگذارم

مقالات جذاب با ارزش مطالعه بالا

دکمه بازگشت به بالا