به گزارش بازتاب آنلاین آنلاین، در این یادداشت آمده است:

برای نسرین نصرتی انتقال از «فهمیه» از سریال «پایتخت» به «حکیمه» از سریال «در انتهای شب» آسان است. نبود… بتواند ذهنیت مخاطب را از تصویر و شخصیت معمولی «فهیمه» استخراج کند تا بتواند نقش «حکیمه» را در جای خود قرار داده و آن را باورپذیر کند. از یک شخصیت طنز گرفته تا یک شخصیت جدی، صبور و حتی عبوس… بدخلقی او البته نه به خاطر بد اخلاقی، بلکه از اوج تنهایی است.

از آن دوستانی که بار غم دوستش را بر کوهی از غمش می گذارد تا او را سبک کند. وقتی دلش با ماهی (هادی زین العابدین) از سرطان و بخصوص عمق تنهایی اش می سوخت، فهیمه را فراموش کردم و حکیمه را دیدم. زنی قوی که از زندگی غم انگیز خود آگاه است و سخت با رنج هایش مبارزه می کند.

او تنها بودن را انتخاب کرد و آموخت که رنج هایش را تحمل کند و از تاریکی نترسد. او یاد گرفت که فریب ترس هایش را نخورد… ترس، ترس، ترس. مردم اغلب تنها می مانند چون از تنها ماندن می ترسند… چون از دست دادن می ترسند. آنها مریض می شوند زیرا می ترسند بیمار شوند. آنها با ترس از مرگ زندگی نمی کنند… آنها از دردی رنج می برند که هرگز نیامد… شایدها را به یک باید تبدیل می کنند و نیستی را به موجودی دردناک! ترس هایی که اغلب واقعی نیستند، اما دردی که از آنها متحمل می شوند واقعی است.




اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما