همه چیز با یک سوال شروع می شود؛ آیا خودروهای کار و تجاری را می توان کلاسیک دانست یا خیر؟
طبق بسیاری از تعاریف، وسایل نقلیه کاری و تجاری، وانت و ماشین آلات کشاورزی هرگز در این تقسیم بندی قرار نمی گیرند. اما با بررسی و کنکاش در بسیاری از رسانه های خودروهای کلاسیک در آمریکا، تصاویر بسیاری از تراکتورها، کمباین ها و … را مشاهده می کنیم که نه تنها عنوان کلاسیک را به خود اختصاص داده اند، بلکه اکنون در موزه ها نگهداری می شوند.
بنابراین، در یک تعریف کلی تر، هر وسیله نقلیه ای که در جامعه تأثیر داشته باشد، صرف نظر از سن و کاربری آن، می تواند کلاسیک طبقه بندی شود.
اما برگردیم به موضوع خود: تانکبر تایگر 400 پیدایش این کامیون به دهه 50 و قبل از انقلاب 57 برمیگردد و در همان زمان که امپراتوری پهلوی در تلاش برای برقراری روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی با شرق بود. بلوک، تعداد قابل توجهی سلاح ساخت شوروی برای ارتش شاهنشاهی ایران ارسال شد. یکی در میان این خریدها، کامیون ماز 537 به عنوان حامل تانک مورد استفاده قرار گرفت و به ناوگان ارتش ایران پیوست.
با شروع جنگ ایران و عراق و نیاز به فعالیت در مناطق جنوبی ایران، با توجه به گرمای زیاد این منطقه از کشورمان، ماز 537 نیز مانند سایر خودروهای تولید شوروی با مشکل افزایش توان مواجه شد. موتور درجه حرارت. همچنین به دلیل حجم زیاد دود خروجی از اگزوز این خودرو، نیروهای عراقی به راحتی توانستند آن را رهگیری و منهدم کنند. یکی یکی از اصلیترین تانکبرهای نیروهای نظامی ایران است که بار اصلی حملونقل بر دوش تراکتورهای بنز و تایتان ارتش است. تحریم های بین المللی علیه کشورمان در دوران جنگ نیز باعث شد تا هیچ کشوری به ایران نفتکش بفروشد و همین امر باعث شد که سرلشکر فلاحی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش ایران و سایر همرزمانش به دنبال راه حل داخلی برای حل این مشکل باشند. مسئله.
در آن زمان به دلیل انقلاب، ملی شدن اکثر صنایع ایران و خروج مشهورترین صنعتگران از کشور، یافتن متخصصی برای حل این مشکل دشوار بود. ولی یکی از معدود افرادی که پس از این اتفاقات در کشور حضور یافت، مرحوم اصغر خندچی، بنیانگذار ایران کاوه بود که پس از اطلاع از این موضوع، طی فرآیندی به سرعت و داوطلبانه راهی جبهه های جنگ شد تا موتوری مرگبار بسازد. چند ماهه و البته به تنهایی. Maze 537 را با موتور Mack جایگزین کنید. پس از این حادثه مشکل تانکبرهای بلوک شرق ارتش ایران به طور کامل برطرف میشود.
با پایان جنگ و آغاز بحث های خودکفایی و بومی سازی در کشور، یکی از جمله محصولات بومی که هر روز در رسانههای ایران دیده میشود، سلاحهای ایرانی بود که در واقع نمونههای اصلاحشده و بعضاً اصلاحشده همان نمونههای قدیمی خارجی بود که حالا با نام ایرانی شناخته میشوند.
یکی از همین تلاش های اولیه برای ساخت تانکر داخلی تایگر 400 بود که پروژه طراحی و توسعه بر اساس شاسی 8*8 همان ماز 537 و موتور Mak E7 اهدایی مرحوم خندچی و اتاقی که برای ملاقات در سال 1396 در اختیار گذاشته شده بود آغاز شد. . سازمان تحقیقات و جهاد خوداتکایی نیروی زمینی ارتش.
اما تاریخچه این نفتکش به ظاهر جدید و بومی پس از مدتی استفاده وارد مرحله جدیدی شد، فاز تلخی که با کشف ایرادات فنی و مونتاژی متعدد همراه بود و خیلی زود از خدمت خارج شد.
در واقع موتور جدید 400 اسب بخاری که دلیل رمز 400 پشت نام این کامیون بود، قدرت کافی برای حرکت تایگر را نداشت و شاسی سنگین ماز نیز باعث کندی حرکت و افزایش دمای موتور شد. ، در حالی که اتاق جدید از مشکلات طراحی و مونتاژ زیادی رنج می برد.
پس از اینکه Beber 400 به مراکز اسقاط رفت، این بار شاهد تولد یک قاتل دیگر بر اساس همان شاسی Maz 537 به نام ظفر بودیم، محصولی با اتاقی جدید که طراحی های دهه های قبل بلوک شرق را به یاد می آورد و هنوز تغییری نکرده است. بر اساس شاسی مشابه Maz 527 و موتور 400 اسب بخاری E7 با برنامه هایی برای حمل انواع پرتابگر، موشک، رادار، راکت و پست فرماندهی ارائه شد. سازاز جدید ایرانی-روسی ظرفیت حمل 24 تن بار را دارد. اما میزان دقیق درجه این وسیله نقلیه هرگز مورد بحث قرار نگرفته است و همیشه قابلیت عبور دارد. شیب های طولی و عرضی تند، خندق های عریض، آب های عمیق و موانع پلکانی شرح داده شده است. نقطه قوت این کامیون همچنان همان سیستم تعلیق مستقل و محورهای متحرکی بود که سال ها پیش روی محصول ماز و یا حتی تایگر 400 دیده بودیم.این کامیون که توسط کارشناسان وزارت دفاع ساخته شده است برادر است. نیروی زمینی ارتش و سازمان تحقیقات و خوداتکایی این قدرت را داشتند. کامیونی به نام ذوالجناح که البته با داشتن محور اضافی و طرح 10*10 سعی در متمایز ساختن خود از ظفر و سایر تلاش های انجام شده روی شاسی سرباز شوروی سابق داشت.
ذوالجناح هنوز از همان موتور و گیربکس اهدایی مرحوم خندچی استفاده می کند که برخی منابع به اشتباه آن را موتوری با قدرت 500 اسب بخار تولید ایران و برای حمل سامانه های موشکی 300 اس و باور 373 ذکر کرده اند. البته لازم به ذکر است که برای حمل و نقل سامانه های پدافند هوایی; چنین ماشین بزرگ و عظیمی لازم نیست و برای ذی الجناح باید کارکردهای دیگری در نظر گرفت.
ذوالجناح با بهره گیری از شاسی 10 اینچی و قابلیت حمل 30 تن بار و هدایت دو محور جلو به همراه محور عقب، مناسب ترین گزینه برای حمل سامانه های دفاع ضد موشکی است. با این حال، ذوالجناح می تواند موشک های بالستیک، رادار و غیره حمل کند.
در مورد طراحی بیرونی آن نیز باید گفت که با سبکی بیش از حد اغراق آمیز و فضایی که ارتفاعی 340 سانتی متری به اتاق می دهد روبرو هستیم. با این حال، نمای جلوی شگفتزده و احمقانه آن را کمتر چشمگیر میکند. ضمناً با وجود ابعاد بسیار بالای اتاق، با کابینی باریک و کوچک مواجه هستیم که به سختی دو نفر را در خود جای می دهد و می توان گفت مهندسی فضاسازی و ابعاد در ذوالجناح بسیار ضعیف است و ما دچار مشکل هستیم. شاهد هدر رفتن فضای موجود است. با تمرکز بیشتر بر موضوع طراحی ظاهری و دور ماندن از هیاهوی بیش از حد و یادآوری هدف از ساخت این محصول و کاربرد اصلی آن، طراحی بادوام، بالغ و البته قدرتمندتری به آن بخشیده است.
در ذوالجناح نیز مانند نمونه های قبلی خود، موتور در پشت سرنشین و نه زیر کابین نصب می شود تا به دنبال مزایایی مانند توزیع وزن و مرکز ثقل بهتر و دسترسی بهتر به موتور باشد.
در پایان باید گفت که دوست دارم در ایران نیز مانند سایر کشورهای جهان، موزه ای برای نگهداری و نمایش تجهیزات نظامی وجود داشته باشد تا تلاش های اولیه کشور برای ساخت سلاح و به نوعی به نمایش گذاشته شود. استقلال در این زمینه به نسل های بعدی البته تلاش چندانی در این زمینه صورت نگرفته است و به عنوان مثال نیروی هوایی موزه خود را با جمع آوری برخی از تجهیزات قدیمی خود ایجاد کرده است، اما در هیچ کجا اثری از تایگر 400 نیست و به احتمال بسیار زیاد All Tigers تولید شده سرنگون و نابود شده اند. تایگر 400 از آن جهت حائز اهمیت است که آغاز روندی بود که اگر به درستی و جدی دنبال شود، امروز حداقل در حوزه خودروهای نظامی سنگین ایران حرف های بیشتری برای گفتن داشت و به جای ترکیب شاسی بلندهای قدیمی مرسدس بنز با ولوو اتاق و پیشرانه و ارائه محصولی ناشناس مانند کیان، با کامیون های مناسب و کارآمدتری مواجه می شدیم که با انتقال فناوری به دست آمده در این زمینه به مصارف معمولی در بازار کنونی چین می توان آنها را نجات داد. اما متاسفانه هیچ یک از این اتفاقات رخ نداد.
منبع:آخرخودرو