چرا باید مینی‌سریال «ریپلی» را ببینید؟/ کسی که شبیه ماست

به گزارش خبرگزاری «ریپلی» طنین آشنایی برای خوانندگان رمان های جنایی دارد. ریپلی نام آشنای جوانی شکست خورده اما جسور و فرصت طلب است که به محض باز شدن دریچه کوچکی از فرصت برای او دست از هیچ اقدام غیراخلاقی برای تغییر اساسی وضعیت نامناسب زندگی اش بر نمی دارد. حرص، حسادت، کینه توزی، کینه توزی، قتل، وارونه کردن حقیقت، دستکاری ذهن دیگران، و عطش سیری ناپذیر برای تصاحب چیزی که مال او نیست – حالا او می خواهد هویت دیگران یا ثروت آنها باشد – ریپلی را منزجر کننده ساخته است. اما در عین حال موجودی قابل درک. است.

همشهری آنلاین نوشت: او یکی از ما، با ترس ها و آرزوها و دردهایی شبیه به ما. خودباور، تحقیر شده، تنها و طرد شده، بی دوست و همدم، پر از حسرت، بن بست، گرفتار در عذاب روزانه، بدون آینده روشن و مستاصل از باتلاقی که در آن گرفتار شده است. اما بر خلاف بسیاری از ما، ریپلی حاضر نیست تمام زندگی خود را اینگونه بگذراند. ریپلی با وجود ناامیدی مطمئن است که همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد ​​و زمانی که فرصت پیدا کند آرام آرام می رود و زندگی خود را تغییر می دهد.

موجودی که برخاسته از یک رمان است
سال 1955 که کتاب «آقای ریپلی با استعداد» نوشته جنایی نویس مشهور پاتریشیا هایسمیت منتشر شد، باید تاریخ تولد باشد. یکی شخصیت های رقت انگیز اما ترسناک ادبیات جنایی در نظر گرفته می شود. در سال 1956، سازمان «نویسندگان اسرارآمیز آمریکا» این رمان را نامزد جایزه ادگار آلن پو در بخش بهترین رمان کرد. در سال 1957 جایزه بزرگ ادبیات پلیسی فرانسه را به عنوان بهترین رمان جنایی بین المللی دریافت کرد. 2019 بی بی سی “آقای ریپلی با استعداد”. یکی او از بین 100 رمان الهام بخش تاریخ را انتخاب کرد.

هایسمیت پس از موفقیت آقای ریپلی با استعداد، چهار رمان دیگر درباره تام ریپلی و زندگی او نوشت و شخصیت ریپلی در مجموع در پنج رمان ظاهر شد.

نمادهای سینمایی ریپلی
سینما، 5 سال پس از انتشار رمان، در سال 1960 به سراغ آن رفت و «زیر آفتاب سوزان» اثر رنه کلمن با بازی آلن دلون در نقش ریپلی از این رمان اقتباس شد. این فیلم با فیلمبرداری هانری دکائی، فیلمبردار مشهور موج نو سینمای فرانسه و موسیقی نینو روتا، آهنگساز مشهور ایتالیایی، بازی درخشان دلون و کارگردانی چشمگیر کولمن در جلب توجه مردم موفق بود. منتقد است و هنوز هم هست. یکی یکی از بهترین اقتباس های این رمان است. اقتباس بعدی این فیلم در سال 1999 توسط آنتونی مینگلا و با بازی مت دیمون در نقش ریپلی منتشر شد. این معروف ترین و محبوب ترین اقتباس از این رمان است. ریپلی مت دیمون، به قول راجر ایبرت، یک هیولا است، اما او همدردی ما را برمی انگیزد و ما دوست داریم که سقوط قلعه را ببینیم. مینی سریال «ریپلی» ساخته استیون زایلیان در سال 2024 جدیدترین اقتباس بصری از این رمان است. رمان های دیگری از سری ریپلی به صورت سینمایی اقتباس شده اند که معروف ترین آنها اقتباس از “دوست آمریکایی” اثر ویم وندرس با بازی دنیس هاپر در نقش تام ریپلی است که بر اساس رمان “بازی ریپلی” ساخته شده است.

یک ریپلی ترسناک
در این مینی سریال، اندرو اسکات که با بازی در نقش پروفسور جیمز موریارتی در سریال «شرلوک هلمز»، نسخه بندیکت کامبربچ یا کشیش سریال «فلی‌باگ» به یاد می‌آید، نقش تام ریپلی را بازی می‌کند. بازی اندرو اسکات در نقش ریپلی، در مقایسه با دو بازیگر خوش تیپ مانند آلن دلون و مت دیمون، در ابتدا شکست خورده تر و آسیب زا و ترسناک تر است. از نظر ظاهری، اسکات هیچ ویژگی متمایزی که در نگاه اول جلب توجه کند، ندارد. به هر حال، این کمبود به او کمک کرده است تا به جای تکیه بر جذابیت و جذابیت های بیرونی، بر چشم ها و بدن خود که منعکس کننده انواع عواطف و احساسات است تأکید کند. قبل از عزیمت ریپلی از نیویورک به آترانی در ایتالیا، ترس، نفرت، پشیمانی و ناامیدی را می توان به وضوح در چشمان اسکات خواند. نحوه راه رفتن او نیز مؤید طبقه اجتماعی پایین و ترس او از محیط اطراف است. در ایتالیا پس از آشنایی با دیکی گرین لیف و پذیرش و احترامی که از او احساس می کند، آرام آرام و آگاهانه در مسیر تغییر زندگی خود قدم می گذارد.

دیکی گرین لیف یک مرد جوان ثروتمند و سرگرم کننده است که زندگی غیرمنتظره ای دارد و ریپلی ماموریت دارد تا او را از پدرش هربرت گرین لیف به آمریکا بازگرداند. اما ریپلی به سرعت متوجه می شود که نه توانایی و نه تمایلی برای بازگرداندن دیکی به آمریکا دارد. او دوست دارد دیکی باشد. مانند او زندگی کنید، سرگرمی هایی مانند او داشته باشید، مانند او مورد توجه قرار بگیرید و مانند او از نعمت های زندگی لذت ببرید. بنابراین او شروع به نزدیک شدن به دیکی می کند، علیرغم این واقعیت که دوست دیکی، مارج، او را اصلا دوست ندارد.

دنیای تماشاگر
مینی سریال زایلیان سیاه و سفید است و هر فریم مانند عکسی است که با دقت ترکیب شده است. تمام اجزای تصویر در دنیای سریال نقش دارند. مجسمه ها، از نیویورک گرفته تا شهرهای ایتالیا، به ریپلی خیره شده اند و جهان در حال تماشای جانوری است که مدام از خود و هر چیزی که نشانی از خود دارد فرار می کند. مسئولین پذیرش هتل که شبیه همان مجسمه ها هستند، ریپلی را به زمین می اندازند و پلیس و افراد دیگر به ریپلی خیره می شوند. گویی او نامرئی ترین موجودی است که باید تماشا کرد. ریپلی کسی است که با وجود آشکار بودن شرارتش، مردم و دنیای اطرافش او را به خاطر تلاش ها و تلاش هایش برای تغییر سرنوشتش تحسین می کنند. در یکی از قسمت‌های پایانی سریال، مهماندار هتل که به ریپلی کمک می‌کند از هتل از دست خبرنگاران فرار کند، با علامت احترام و تحسین برای او دست تکان می‌دهد. ریپلی کاری را انجام می دهد که همه ما می خواهیم، ​​اما همه ما نمی توانیم انجام دهیم. او مظهر رها شدن بی بند و بار میل سرکوب شده ما برای رهایی از قید اخلاق برای حرکت به جلو است. سوپرایگو یا وجدان بسته ای که اجازه نمی دهد اختلاف طبقاتی، به نام قانون و اخلاق، او را مقید کند و از زندگی مطابق میل خود خجالت می کشد.

۲۲۰۵۷