برای ساختن نظام اجتماعی و سیاسی زندگی بر اساس علایق و اهداف خود با همبستگی، همدلی و رفاقت دیگران. از منظری دیگر مشارکت نتیجه تعامل واقعی همه افراد جامعه است که در راستای بهبود، رفاه، کارایی و اثربخشی جامعه طراحی شده است. بر اساس هر دو دیدگاه، مشارکت اجتماعی و سیاسی بالاترین بیان عقلانیت، شرع، فطرت و فطرت انسانی است.
اگر مجموعه تعالیم اسلام را به سه قسمت تقسیم کنیم، بخشی از آن مربوط به عقاید و اعتقاداتی است که خداوند از طریق آنها مردم را به خود پیوند می دهد. بخش دیگر آموزه های اخلاقی و ارزش های انسانی است. قسمت سوم مجموعه احکام به زندگی فردی و اجتماعی افراد مربوط می شود. شک نکنیم که خداوند متعال هر سه جزء را در قالب عقل و اندیشه به مردم عرضه کرده و از طریق تعقل درونی و رسالت بیرونی مردم را به تفکر و تعقل دعوت کرده است تا با آنها جهان بشریت را برای خلق کردن شکل دهد. اراده خود .
مهمترین دستاورد این فرآیند در تاریخ بشریت، انتخاب زندگی اجتماعی بر اساس «تعامل»، «همکاری» و «مشارکت» است. هیچ انتخاباتی در تاریخ بشر به این «انتخاب» نزدیک نیست. او با این انتخاب تمام دین و دنیای خود را تحقیر کرده است. انبیا و رسولان خدا برای هدایت چنین افرادی مبعوث شدند. دغدغه همه فیلسوفان، حکما و اندیشمندان تاریخ، توجه به زندگی اجتماعی، مدنیت طبیعی مردم، عقلانیت جمعی بشریت و «مشارکت» آنان در شکل گیری، تداوم و بقای جامعه است.
برای ایجاد یک مشارکت مؤثر و موفق، ما به مخمرهای خاصی نیاز داریم. این خمیرمایه ها شامل ایمان، اراده و تفکر اجتماعی است. این سه عنصر اساس هر نوع مشارکت را تشکیل می دهند. وقتی این سه عنصر مادی رسمیت یافتند، شکل و ساختار مشارکت ظاهر می شود.
نمونه ای از این صورت بندی را می توان در آغاز اسلام و در مکه مشاهده کرد. نومسلمانان و اراده جمعی و تفکر اجتماعی آنها دو «صورتبندی مشارکت» فعال را در تاریخ ثبت کردهاند. اولین نمونه از مشارکت جمعی «پدیده استقامت» بود. مسلمانان سیزده سال در مقابل انواع فشارها و تهدیدهای قریش ایستادگی کردند و با استقامت جمعی توانستند از وجود خود دفاع کنند و از این دوران سخت عبور کنند.
این استقامت جمعی در آیه 112 سوره هود با عبارت «فَأَسْتَمْرُکُمْ أَمْرُونَ عَلَیْهِمْ أَقْتُمْ عَلَیْهِمْ» بیان شده است و کارنامه این استقامت نیز در آیات 30 سوره فشلت و برای بیان آیه 13 سوره احقاف: این را کسانی که می گویند: «ربنا الله» می گویند، سپس بر این حقیقت در میدان عمل پافشاری کردند. دومین نمونه از مشارکت عمومی مسلمانان در مکه، «مشارکت در هجرت» بود که سرآغاز تحول سیاسی بزرگی در تاریخ اسلام بود.
عنصر کلیدی مشارکت به نحوه عمل، تصمیم گیری و عمل بازیگران و مشارکت کنندگان مربوط می شود. کنشگری انسانی است که از عنصر مادی شکلی از مشارکت را ایجاد می کند که با اهداف اجتماعی او مطابقت دارد. «خداوند آنچه را که در قومی است تغییر نمی دهد، مگر اینکه خود آن قوم را تغییر دهد.» (رعد/11) همه اعضای جامعه، اعم از فردی و اجتماعی، مشارکت دارند. در اصل هیچ تفاوتی بین رهبران و توده مردم وجود ندارد.
آموزه های دینی و قرآنی گاه بر عاملیت پیامبر(ص) تأکید می کند که آن حضرت آمد تا همه مردم را از انواع اسارت ها و اسارت های فکری و اجتماعی رهایی بخشد تا آزادانه در سرنوشت زندگی خود سهیم شوند. و اغلال التی علیه آنها بود» (اعراف/157) البته این آزادی انتخاب پیامبر، تعامل و اراده جمعی مسلمانان را نیز می طلبید.
گاه قرآن عاملیت انسان را در دو سطح افزایش داده است، در سطح نخبگان از طریق رهبرانی که نقش آگاهی بخشی دارند و در سطح دوم توده های مردم هستند که نقش عملیاتی دارند (حدید/25). ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و معیار تشخیص حق از باطل را نازل کردیم تا مردم در برابر نیکی قیام کنند. مردم باید برای عدالت قیام کنند و سهم عادلانه ای در تعیین سرنوشت سیاسی خود داشته باشند.
امروزه رهبران و ایدئولوگ ها، اعضای جامعه، روشنفکران، رسانه ها، احزاب و گروه های سیاسی و به اصطلاح جامعه مدنی نقش فعالی در تعیین سرنوشت و سازمان بین دولت و ملت و بدنه اجتماعی توده ایفا می کنند. مردم گاهی فعالانه و گاهی منفعلانه در تغییرات جامعه شرکت می کنند و به هر حال اگر مردم مایل به انجام آن نباشند کار به سرانجام نمی رسد. هیچ پیامبری به تنهایی نمی توانست شراکت ایجاد کند و همیشه به یاری نیاز داشت. ایدئولوژیست ها و پیامبران در سطح اول تصمیم گیری از ویژگی های جامعه برای تعیین سرنوشت جامعه در سطح دوم تصمیم گیری با جذب و هدایت افراد و در سطح سوم تصمیم گیری استفاده می کنند.
پس از تصمیم بازیگران و شرکت کنندگان، اعتدال و توجیه لازم است. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) با ایجاد شرایط مناسب در حکومت نوظهور مدینه، اطمینان حاصل کرد که مهاجران احساس بیگانگی نکنند و به راحتی در جامعه جدید ادغام شوند. انصار از «پیمان اخوت» استقبال شگفتانگیزی کردند و حتی جامعه یهودی مدینه نیز در پیمانهای مختلف در آن شرکت کردند و در «مصالح یهود» شرکت کردند. این نشان می دهد که تسهیل و زمینه نقش مهمی در مشارکت دارند.
امروزه مشارکت نیازمند تفکر و نظریه پردازی است. در گذشته مردم بر اساس اعتقادات خود بسیج می شدند و در اجتماع شرکت می کردند، اما امروزه نیاز به پاسخ های منطقی و نظریه های علمی است. مردم امروز در مورد نتایج حکومت اسلامی سوالات زیادی دارند و نمی توان با پاسخ های درون دینی آنها را قانع کرد. به همین دلیل، فعال سازی حوزه مشارکت و افزایش تعداد شرکت کنندگان، بخش مهمی از دغدغه های علمی و عملی دنیای امروز است.
در چنین شرایطی باید افکار رهبران به فرهنگ عمومی جامعه تبدیل شود. امام خمینی(ره) توانست حضور در صحنه انقلاب را به فرهنگ تبدیل کند. برای مشارکت فعال مردم، این فرهنگ باید بخشی از هویت و اعتقادات آنها شود. این فرهنگ سازی باید به شکل ادبیات محاوره ای و گفتگوهای مشترک باشد تا برای همگان قابل فهم و قبول باشد.
در دنیای جدید، عوامل متعددی برای افزایش مشارکت مورد تاکید قرار گرفته است، از جمله:
1. هماهنگی بین رهبران، دارایی ها و جمعیت.
2. نقش تسهیل گر و بسترسازی دولت ها در فراهم آوردن شرایط مناسب برای اجرای تصمیمات و جلب رضایت و اطمینان مردم از مشارکت در سیاست و اجتماع.
3. تفکر و نظریه پردازی مستمر برای پاسخگویی به سوالات مردم و فعال سازی زمینه مشارکت مردمی.
4. تبدیل افکار به فرهنگ عمومی و هویت مردمی.
5. تزکیه در امور دینی و اجتماعی برای پذیرش قوانین، مقررات و رهنمودهای مشارکت در جامعه.
6. آموزش مستمر حقوق و مسئولیت های عمومی برای ارتقای مشارکت مردم در شکل دادن به سرنوشت اجتماعی خود.
اگر بخواهیم مردم به عنوان عامل و بازیگر مشارکت کار کنند، نیاز به آموزش دارند. انسان ها از بدو تولد همکاری ندارند. اگرچه برخی از فیلسوفان باستان معتقد بودند که انسان ها به طور طبیعی همکاری می کنند، اما امروزه این بحث عقلانی شده است. جوامع بشری طبیعت گرایی را پشت سر گذاشته اند و همه چیز را با قوانین ریاضی حل می کنند. بنابراین، افراد باید در زمینه های مهارتی تربیت شوند، نه فقط علمی. باید به آنها یاد داد که چگونه در جامعه زندگی کنند. مهارت های مدارا، همکاری، همکاری و درک زبان یکدیگر را بیاموزید. این مهارت ها باید آموزش داده شوند، تشویق شوند و مجازات شوند و دولت اسلامی در این زمینه مسئولیت دارد.
امروز اعتماد و محبت متقابل باید بین مردم، شرکت کنندگان، نظام و رهبری به وجود آید. فعال سازی ساختارها و اصلاح رفتار قدرت از اهداف اساسی است. همه چیز باید معقول و منطقی باشد تا برای مردم قابل درک باشد. وقتی از افراد خواسته می شود در یک فعالیت شرکت کنند، باید بدانند و احساس کنند که مشارکت آنها ضروری و ضروری است.
انگیزه افراد باید افزایش یابد تا بتوانند به صورت خودجوش به عنوان بازیگر و عامل مشارکت عمل کنند. مردم نباید منتظر دعوت از سوی دولت باشند یا کسی به آنها فشار بیاورد. مشارکت فعال به معنای حضور خودجوش در محل است. مردم باید به صورت خودجوش به مسئولیت اجتماعی و مسائل اجتماعی بیایند و نتیجه را ببینند. وقتی مردم تأثیر مشارکت و بهره وری و فواید آن را در جامعه ببینند و متوجه شوند که تلاش آنها موجب نتیجه و رشد در جامعه می شود، امیدوار می شوند و زمینه های مشارکت فعال برای آنها ایجاد می شود.