به گزارش آنلاین، روزنامه میهن نوشت:
پاسخ آقای روحانی به نامه محرمانه شورای نگهبان: اگر صد نقطه قوت دارد یک نقطه ضعف هم دارد. چرا اصل نامه شورای نگهبان را فاش نکرد و به نقل مضامین یا برداشت هایی از آن بسنده کرد.
ظاهراً این نامه محرمانه ارسال شده است، اما این محرمانه بودن مربوط به حقوق شخصی مخاطب است و در صورت تمایل می تواند آن را در اختیار دیگران قرار دهد. نامه ای مشابه خطاب به آقای علی لاریجانی منتشر شد.
چرا این مهم است؟ زیرا ممکن است خواننده احساس کند که پاسخ آقای روحانی موجه است و مهمتر از آن، او توانسته این شورا را به جایی برساند که از پوسته عدم پاسخگویی و برای اولین بار دست این شورا خارج شود. تا حدی در تصمیم گیری های غیر شفاف شرکت خواهد کرد. با این حال، اگرچه پاسخ روحانی موجه است، اما به نظر میرسد قرائت مستقیم بیانات و نظرات شورای نگهبان با توجه به رویکرد عالیترین نهاد قانونی کشور و ضعفهای منطقی آن در رعایت حقوق مردم، نقطهای تاریخی و ماندگار باشد. متن، و این فرصت را برای وکلا و کارشناسان فراهم می کند تا مستقل از یکدیگر به آن بپردازند.
با توجه به آنچه گفته شد، مهمترین چیزی که در روح نامه منتشرنشده شورای نگهبان (روحیه ای که در پاسخ های روحانی القا می کند) به چشم می خورد این است که شورای نگهبان خود را به جای مردم قرار داده و صلاحیت خود را گسترش داده است تا شامل حال مردم شود. تا چه اندازه رقابت انتخاباتی و آقای روحانی به درستی اشاره کردند که این اقدام در راستای حذف مفهوم جمهوری خواهی از نظام است؟ وضعیتی که روحانی آن را انتخابات دو مرحله ای توصیف کرده است.
علیرغم آنچه در انتخابات اخیر شاهد بودیم، می توان گفت که رای گیری دو مرحله ای مربوط به گذشته است و در آخرین مورد سال 1400 اتفاقاً انتخابات تک مرحله ای بود و نتایج عموماً قابل پیش بینی بود. شروع، و دلیل اصلی عدم مشارکت مردم، وجود این کارکرد است.
مشکل شورای نگهبان در دو بخش مهم و اساسی است. اولاً او زمینه تخصصی خود را به گونه ای توسعه داده است که در عمل چیزی برای رقابت و مشارکت رای دهندگان باقی نمانده است. اما مشکل دوم که بسیار مهمتر است این است که تخصص و تخصص لازم برای تصمیم گیری در این حوزه وسیع را ندارند.
واقعیت این است که اگر بخواهیم بینش سیاسی کاندیداها توسط این شورا سنجیده شود، باید تردید منطقی در وجود بینش سیاسی در میان کسانی که مایل به آزمایش در این راه هستند وجود داشته باشد. زیرا این شورا کاملاً از تشخیص این امر ناتوان است.
به ویژه در میان افرادی که بارها وجود چنین صفتی را به آنها تأیید کرده است. بینش سیاسی یک چیز کلی است که شامل درک مشترک داوطلبان، به ویژه نخبگان است.
این بزرگترین اعتراض آنها است که بر اساس درک فراقانونی این شورا از موضع خود است. جایگاهی که نه تنها خود را فراتر از هر نهادی تعریف می کند، بلکه صلاحیت های ذاتی آنها را نیز در نظر می گیرد که مطابق با قانون و عرف وکلا نیست.
هر فرد، هر گروه و هر جریان سیاسی می تواند ویژگی های مثبت یا منفی این انقلاب را تصور کند، اما یک چیز روشن و مسلم است. اینکه این انقلاب مردمی مورد حمایت اکثریت قاطع مردم قرار گرفت و راز ماندگاری آن چند چیز است. اولاً مردم مردند، ثانیاً و تا دهم نیز.
تا زمانی که مردم حضور داشته باشند و نتیجه انتخابات را نتیجه اراده خود بدانند، یعنی با ادامه حیات جمهوریت، این روند ادامه خواهد داشت و اگر خللی در این روند ایجاد شود، مسئولیت بر عهده دارد. بر دوش کسانی که “نام” و “عرف” حذف می شود.
بدون حمایت و حضور و مشارکت مردم هیچ نیرویی پایدار نخواهد بود. سهم 8 درصدی فریاد بلندی است که مردم از شنیدن آن ناامید بودند.
23302