بازتاب آنلاین: به تازگی ماجرای عجیبی در شبکه های اجتماعی فاش شده که در زمان هیتلر زنانی با ویژگی های ظاهری خاص برای به دنیا آوردن هیتلر انتخاب می شدند! موضوعی که بحث های گسترده ای را در بین کاربران ایجاد کرده است. در طول 12 سال حکومت رایش سوم، برنامه عجیبی در آلمان و نروژ اجرا شد، این برنامه به تازگی در کتابی جالب ثبت شده است که 100 رویداد تاریخی جالب قرن بیستم در 6 قاره را بازگو می کند. یکی یکی از موارد جالبی که در این کتاب به آن اشاره شده برنامه ای به نام Lebensborn یا بهار زندگی بود. این برنامه توسط اس اس تأسیس شد و سازمانی ثبت شده به همین نام برای آن وجود داشت و هدف اصلی آن افزایش زاد و ولد کودکان با ویژگی های نژاد آریایی بود.
حساب کاربری توییتر «بازگشت به تاریخ» در قالب مجموعهای از توییتها روایتی متفاوت از این رویداد تاریخی جنجالی در زمان هیتلر ارائه کرده است:
پس از به قدرت رسیدن در سال 1933، هیتلر سازمانی به نام Lebensborn یا “بهار زندگی” ایجاد کرد. وظیفه این سازمان انتخاب دخترانی با موهای بلوند و چشمان آبی و قدبلند با نژاد خالص آریایی بود. سپس این دختران را در مکانهای مشخصی با بهترین امکانات رفاهی نگهداری میکردند و در طول ماههای اقامتشان مهمانیهایی ترتیب میدادند تا با افسران نازی مو بلوند، چشمآبی و قدبلند ملاقات کنند. در این مهمانی ها خود دخترها انتخاب می کردند که با کدام افسری ازدواج کنند.
سپس به گفته پزشکان نازی دقیقا ده روز پس از آخرین قاعدگی دختران، یعنی زمانی که بهترین شرایط فیزیولوژیکی برای لقاح و بارداری وجود دارد، آزمایش پزشکی دیگری انجام شد و سپس اجازه بچه دار شدن به آنها داده شد. در این طرح یک افسر مو بور، بلند قد و چشم آبی برای بچه دار شدن و تکثیر نژاد آریایی بارها با دختران مختلف ازدواج کرد و همه اینها به عنوان خدمت به رایش سوم در پرونده کاری او ثبت شد. هدف از اجرای طرح بهار زندگی پاکسازی و افزایش نژاد آریایی بود که از نظر نازی ها بهترین و بهترین نژاد در بین انسان ها به شمار می رفت.
یکی یکی از زنانی که با اشتیاق در این طرح شرکت کرد دختری 18 ساله بود یکی او از طرفداران سرسخت هیتلر به نام «هیلدگارد تروتز» بود. وی تمامی ویژگی های مد نظر سازمان از جمله پوست سفید، چشمان آبی، موهای بلوند و قد بلند را از عوامل آریایی الاصل داشت و بدین ترتیب پذیرفته شد. در آن زمان زنان آلمانی خوب به زایمان طبیعی تمایل داشتند و تزریق مسکن به آنها گناهی برابر با پذیرش دموکراسی غربی بود! به گفته او، هیلدگارد را به قلعه ای در باواریا بردند. 40 دختر دیگر با نام های جعلی در آنجا زندگی می کردند. این قلعه بسیار مجلل و تشریفاتی و مجهز به بهترین امکانات رفاهی و خدمتکاران بود.
دکتر قلعه دختران تازه وارد را از نظر بیماری های ژنتیکی و اعتیاد به الکل معاینه کرد و در صورت تایید، دختران اجازه داشتند برای ازدواج در مهمانی ها شرکت کنند و افسران نازی را بشناسند. به این دختران هشدار داده شد که پس از زایمان، هیچ حق قانونی در مورد فرزند خود نخواهند داشت. هیلدگارد می گوید که یک افسر قد بلند و خوش تیپ در عرض یک هفته با من و چهار دوستم ازدواج کرد. بعد از آن دیگر هرگز افسر را ندیدیم. من در قلعه زندگی مرفهی داشتم و بسیار خوشحال بودم که در این راه به پیشوا خدمت می کردم.
پس از تولد اول برای بار دوم و سوم با افسر دیگری ازدواج کرد. و هر بار بعد از تولد نوزادش و بعد از اینکه به مدت دو هفته به فرزندش شیر می دهد، مسئولان سازمان کودک را از او جدا می کنند. هیلدگارد تروتز می گوید که کودکان برای آموزش به مراکز ویژه فرستاده می شدند. برای خدمت به هیتلر بزرگ شوند. تخمین زده می شود که حدود 20 تا 30 هزار کودک در پروژه بهار زندگی متولد شده اند. پس از فروپاشی آلمان نازی، بسیاری از این کودکان توسط خانواده هایی که فرزندان خود را در جنگ از دست داده بودند به فرزندخواندگی پذیرفتند و بقیه در مراکز نگهداری از کودکان قرار گرفتند.
تا سال 2006 حدود 2000 نفر از این کودکان که در این تاریخ میانسال محسوب می شدند، از گذشته و نحوه تولد خود مطلع شدند، اما هیچ یک از این افراد تا به امروز نتوانسته اند پدر و مادر واقعی خود را بدانند. بسیاری از مردم هنوز از پیشینه واقعی خود اطلاعی ندارند و نمی دانند در چه شرایطی اسپرم آنها کاشته شده است.
در آن زمان تروتز این برنامه را دوست داشت، نه تنها به خاطر سستی و لذت های نفسانی که همراه آن بود، بلکه تصور می کرد چقدر در خدمت رهبر عزیزش است!
در سالهای بعد، تروتز سعی کرد فرزندان دیگری داشته باشد، سرانجام عاشق شد یکی افسر جوانی شد و ازدواج کرد. البته او به شوهرش گفت که در برنامه Lebensborn شرکت کرده و چقدر تعجب کرده که او به اندازه او از این همکاری راضی نیست! البته همسرش نمی توانست آزادانه او را سرزنش کند، بالاخره او وظیفه خود را در قبال هیتلر انجام می داد! تروتز هرگز نمی دانست چه بر سر پسرش آمده است.
اما در آلمان پس از جنگ و حکومت نازی ها، این پیشینه خانم تروتز مانند شرمساری داغ بر او باقی ماند تا او هرگز از شر آن خلاص شود.
منبع:برترینه