همیشه در این موضوع اختلاف نظر وجود داشته است که آیا نویسنده شدن امری اکتسابی و آموزشی است یا به استعداد ذاتی فرد بستگی دارد. تو در مورد آن چه فکر می کنی؟

داستان نویسی یک هنر است. مانند هر هنر دیگری، به استعداد و مهارت هنری نیاز دارد. یک مهارت هنری که به وضوح قابل یادگیری و تمرین است. فکر می کنم استعداد هنری هم از زیاد خواندن نشات می گیرد. پس اگر سوال را به سوال معروف قدیمی (تلاش یا آشپزی) تغییر دهیم، به نظر من آشپزی هم یک تلاش است. قصه گو باید تا جایی که می تواند بخواند و یاد بگیرد. برخلاف قبل، امروزه محتوای آموزشی بسیار خوبی در دسترس است. از کتاب های مختلف ترجمه شده و ترجمه نشده بردارید. به دوره ها و کارگاه های آموزشی مختلف. از زمان کرونا حتی برخی از معتبرترین دانشگاه های جهان دوره های داستان نویسی خود را به صورت رایگان و آنلاین ارائه می کنند و خوشبختانه این امکان برای ایرانیان نیز فراهم شده است.

شما در حوزه نشر هم فعال هستید، وضعیت انتشار داستان چگونه است؟

اگر سوال شما را به وضعیت انتشار داستان های ایرانی محدود کنم، با چالش های زیادی روبرو هستیم. حدس می زنم یکی یکی از بزرگترین مشکلات در انتشار داستان، رابطه یک طرفه بین ناشر و مخاطب است. از آنچه من دیده ام؛ ما مطلقاً چیزی قابل مقایسه با سنجش بازار و سنجش مخاطب از ناشران داستان فارسی نداریم. دلیل آن در ایدئولوژی مدیران نشر فارسی است که نگاهی پیشرو به جامعه دارند. اکثر آنها فکر می کنند که باید سواد و سلیقه مخاطب ایرانی را ارتقا دهند. از چه جایگاهی و با چه اختیاری؟ مشخص نشده است. با مدیر یکی با معروف ترین ناشران صحبت کردم و پیشنهاد دادم که در حوزه ادبیات داستانی فارسی یکی از ژانرهای داستانی بیشتری استفاده کنید. محکم گفت؛ در ایران حتی یک نفر داستان فارسی در این ژانر نمی خواند. بعد هم که یک نظرسنجی عمومی درباره داستان بیست و پنج انجام دادیم، 18000 رای مخاطب ثبت شد و جالب بود که تقریباً هر اثری که در این ژانر خاص منتشر شده بود، در فهرست آثار برتر با رای بسیار بالا قرار می گرفت. یعنی ناشر ما اساساً مخاطب خود را نمی شناسد و علاقه ای به شناخت آنها ندارد. سلیقه ناشران ما همان سلیقه هیئت داوران جوایز ادبی است و حاصل آن وضعیت تیراژ داستان های فارسی و وضعیت اقتصادی ناشران و به دنبال آن وضعیت اعتبار و درآمد داستان نویسان ما است.

به نظر شما عامل اصلی چاپ چند صد نسخه چیست؟ کاهش میل به مطالعه به دلایل اقتصادی یا… یا عدم رضایت و جذابیت داستان نوشته شده؟

به نظر من دو عاملی که نام بردید نقش دارند، اما ابتدا می خواهم به عامل سوم اشاره کنم. طبق آماری که از کتابخانه و خانه کتاب ملی به دست آوردم، از سال 1375 تا 1400 تنها 34000 عنوان چاپ اول و جدید در حوزه داستان کوتاه و رمان فارسی وجود داشته است. این بدان معناست که سالانه حدود 1400 عنوان کتاب داستان فارسی جدید منتشر می شود. اگر کتاب های چاپ دوم و داستان های قدیمی و ترجمه شده را هم اضافه کنیم، قطعا به عدد بسیار بسیار زیادی می رسیم. به نظر می رسد تعداد عناوین منتشر شده در ادبیات داستانی نسبت به چند دهه اخیر افزایش چشمگیری داشته است. بدیهی است که تیراژ کل کتاب های داستانی خریداری شده را به این تعداد عنوان تقسیم کنیم تا به تعداد کمتری دست یابیم و از تیراژ چند هزار به تیراژ چند صدی که اکنون داریم برسیم. جدای از آن، قطعا عامل اقتصادی مهم است. مردم در شرایط بسیار سخت اقتصادی زندگی می کنند و سرگرمی و دانش احتمالاً آخرین کالای سبد خرید یک خانوار است. علاوه بر این، تا چند دهه پیش تلویزیون تنها رقیب جدی کتاب بود. اما امروز

گزینه های زیادی در اختیار مخاطبان است (از شبکه های اجتماعی گرفته تا دانلود فیلم و سریال) و طبیعی است که همه اینها به کاهش سهم کتاب در سبد خانوار کمک می کند.

با این حال، جذاب نبودن آثار نویسنده را نمی توان نادیده گرفت. من نیز در این زمینه برای سال های آینده بسیار خوشبین هستم. واقعیت این است که نسل اول داستان نویسان مدرن ایران به آموزه ها و شیوه های روایی نوین داستان نویسی توجه داشتند، اما زمانی که ادبیات به اصطلاح متعهد فضای داستان نویسی را در ایران نیز مانند بسیاری از نقاط جهان آلوده کرد. ، داستان دستمایه تبلیغات حزبی شد و حکومت تبدیل به ایدئولوژی ارتجاعی و منحط شد که دیگر اصالتی نداشت. در مقابل این جریان، سایر نویسندگان ایرانی که به آموزه های داستان نویسی کاملاً آگاه و آشنا بودند، بر فرم تأکید داشتند و آثار فرمالیستی و مدرن فراوانی را تولید کردند که ارزشی نیز داشتند، اما متأسفانه پیروان آنها نیز همین پیچیدگی های روایت را دیدند. فرمالیسم داستان سرایی و اصول به جای آموزه های زیربنای داستان. این روند منجر به تولید داستان هایی شد که پیچیده، خواندنی دشوار، دور از ذهن و البته توخالی بودند. چنین داستان هایی در جشنواره ها و جوایز ادبی مورد تحسین قرار گرفته اند و ناشران را برجسته می کنند که از انتشار داستانی که داستان سرا نیست، خوشحال می شوند و چه بهتر که هیچ کس متوجه نشود که چرا آن را می خوانند! طبیعی است که تیراژ این داستان «آدائی» در درجه اول به ضرر خود هنر داستان بوده و مخاطب در شرایطی که به دلایل اقتصادی اولویت داستان برایش کم شده بود، با خواندن هدیه خود را به آن ها هدیه کرد. آن داستان قبلاً گفتم که خوشبین هستم. زیرا از دهه 1990 نسلی از داستان نویسان داریم که با کمال میل سعی در یادگیری اصول داستان نویسی و خواندن داستان های جهان دارند. خوشبختانه، استفاده از اینترنت و خواندن زبان های دیگر همان مشکل (یا کمتر) را ایجاد نمی کند. ) نسبت به قبل، و بنابراین زمانی که آنها منابع مورد نیاز خود را دارند. اگر آنها را به زبان فارسی پیدا نکردید، از منابع خارجی فعلی استفاده کنید.

به عنوان یک فعال رسانه ای، فکر می کنید جامعه چگونه می تواند به مطالعه علاقه مند شود؟ با تولید محتوا و تبلیغات یا …

البته این را باید متخصصان حوزه تبلیغات و بازاریابی بگویند. آنچه به عنوان یک فعال در این حوزه به ذهن متبادر می شود، مجموعه ای از فعالیت های متنوع با اهداف و گروه های هدف متفاوت است. تبلیغات و محتوایی که صرفاً برای جذب مخاطبان غیر کتابخوان طراحی شده اند، می تواند برای مخاطبان حرفه ای آزاردهنده باشد. از سوی دیگر، محتوای ارائه شده به مخاطبان حرفه ای برای کسانی که به جامعه کتابخوانی تعلق ندارند، نامفهوم و بی معنا خواهد بود. بنابراین فکر می‌کنم یک سری فعالیت‌های تبلیغاتی و محتوایی لازم است تا اولاً کتاب‌های جدید به مخاطبان کتاب‌خوان معرفی شوند و ثانیاً افراد جدیدی به جمع کتاب‌خوان‌ها اضافه شوند. به این ترتیب نقدهای تخصصی مبتنی بر نظریه های ادبی، نقدهای منظم برای معرفی کتاب و حتی عکس گرفتن با کتاب و یک فنجان قهوه و ارسال در اینستاگرام هر کدام مخاطبان و کارکرد خاص خود را دارند.

از داستان ها و فعالیت های اخیر و فعلی خود برای ما بگویید.

در سال های اخیر کتابی منتشر نکرده ام. یک رمان، یک مجموعه داستان و چند رمان نوشته ام که یکی از آن ها امسال توسط نشر چشمه و چند رمان از نشر کنار منتشر می شود. فضای رمان با دو روایت موازی مشخص می شود یکی یکی در فضایی تاریخی و اساطیری با ارجاع به متون کهن، دیگری روایت زندگی مدرن در ایران است و این دو روایت بر یکدیگر تأثیر می گذارند. رمان ها نیز فضاهای مختلفی دارند که در روابط بینامتنی به یکدیگر اشاره می کنند. در یکی با آنها سعی کردم وضعیت وجودی مردم ایران را در بستری اسطوره ای به تصویر بکشم که اشارات زیادی به سنت ها و متون کهن دارد. دو مورد دیگر جنایتکارانه و اسرارآمیز هستند، اما دوباره تمرکز بر تجربه انسان در یک فضای تخیلی است. توجه خاص من به دنیای داستان و مکان و همچنین پیوند هویت و حتی رویداد به مکان در همه این آثار می تواند از ویژگی های مشترک این داستان ها باشد.

شما در حال حاضر مسئول بخش نویسنده نشریه کنار هستید. درست است؟

آره. انتشارات کنار در زمستان سال گذشته بخش تالیف خود را راه اندازی کرد و مسئولیت این بخش به من محول شد و چندین اثر در حوزه ادبیات داستانی فارسی منتشر کردیم. در این فضا، هدف ما انتشار داستانی است که با رعایت اصول و آموزه های داستان نویسی، جذاب و خواندنی باشد و در عین حال از منظر استراتژیک و روایی حرفی برای گفتن داشته باشد. بر اساس این مشاهدات، ما خوشبین هستیم که بتوانیم آثار داستان نویسان فارسی را به ناشران خارجی عرضه کنیم. یکی این یکی از مواردی است که در انتخاب داستان فارسی برای انتشار در نشر کنار به آن توجه ویژه ای داریم. من معتقدم هر سه کتابی که در زمستان سال گذشته منتشر کردیم (روایت‌های غیرمعتبر از سیامک صدیقی، دیومحله مجتبی موسوی کیاضی و آواز نیشکر اثر حبیب پیریاری) این ویژگی‌ها را دارند و این مهم‌ترین تفاوت آنها با «ناشران اصلی» فارسی است. داستان ها علاوه بر این، ترکیب ویژگی های زبان مادری، زبان قابل توجه، جهان بینی زنده و توجه به تجربه وجودی شخصیت در موقعیت های داستانی، این آثار را به داستان هایی خواندنی و ارزشمند تبدیل کرده است. امیدوارم بتوانیم همین روند را در ادامه کار بخش نگارش انتشارات کنار دنبال کنیم.

آموزش چطور؟

من دوره ها و کارگاه های خود را مانند قبل دارم. کارگاه های خصوصی من بسته به نیاز آموزشی مخاطب برنامه ریزی و ارائه می شود. در کارگاه های رو در رو، روشی منسجم و گام به گام داستان نویسی را بر اساس توصیه های اساتید و نویسندگان مطرح دنیا به مخاطب ارائه می دهم و کارگاه های دیگری نیز دارم که بر متون روایی فارسی کهن تمرکز دارند (مانند به عنوان شاهنامه و تاریخ بیهقی) از منظر روایت شناسی. و ما به داستان نویسی نگاه می کنیم. توجه داشته باشیم که اینها کارگاهی برای یادگیری و آموزش این متون نیست، زیرا بدیهی است که صحبت از شاهنامه و تاریخ بیهقی، علیرغم حضور اساتید برجسته و فارس پژوهان، جایی برای نویسنده بی تجربه ای مانند من باقی نمی گذارد. اگرچه این کارگاه ها آشنایی اولیه با این متون را برای مخاطبان ناآشنا فراهم می کند و ممکن است دریچه ای به دنیای این متون باشد، اما هدف اصلی کشف آنچه داستان نویس مدرن می تواند از این متون بیاموزد است.




اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *