به گزارش مگتو، جوان آنلاین نوشت: قسمت های پانزدهم و شانزدهم این سریال نقطه عطفی در تاریخ محسوب می شود. در این قسمت ها شاهد تغییرات غیرمنتظره در شخصیت ها، فاش شدن رازهای پنهان و پیچش های داستانی هستیم که دیدگاه های متفاوتی را برانگیخته است.
حامد عنقا او در این دو قسمت کمی واقعیت و فانتزی را با هم مخلوط می کند و از مخاطب می پرسد: «نظر شما چیست؟» با این حال، این کارگردان در آخرین سریال خود در دام همان مشکلی افتاده است که در بسیاری از سریال هایش دیده ایم. آثار: طرح داستان شامل رازهای بی پاسخی است که مخاطب را در دریایی از ابهام قرار می دهد.
در قسمت شانزدهم، پرده از رازی حل نشده درباره فرشته (پردیس پور عابدینی) برداشته می شود. فرشته ای که در نقش دختری معصوم و آسیب پذیر ظاهر شده بود، ناگهان نقاب زشتی و کینه توزی را بر چهره می پوشاند و حضار را شوکه می کند. با این حال شخصیت پردازی های این سریال به خصوص در مورد فرشته دارای ایراداتی است که باورپذیری داستان را تحت الشعاع قرار می دهد.
قتل امیر عشیری توسط فرشته، رابطه پنهانی او با نوید (امیر آقایی) و نقشه های ظریف او تصویری کاملاً متفاوت از آنچه قبلاً می دانستیم از فرشته ترسیم می کند. اما آیا این حقیقت مطلق است؟ یا فقط یک کابوس وحشتناک در ذهن حامد تهرانی (شهاب حسینی) است؟
البته این نکته را هم نباید نادیده گرفت که برخی از شخصیت های سریال مانند فرشته به یکباره دستخوش تغییرات شخصیتی باورنکردنی می شوند که برای بیننده قابل هضم نیست و در اینجا مرز بین واقعیت و تخیل یک داستان به وضوح بیشتر نمایان می شود.
عنقا با این تمهیدات سعی می کند مخاطب را به چالش بکشد و او را در گردابی از ابهام و شک فرو ببرد. انگار هیچ چیز آنطور که به نظر می رسد نیست، سوالی است که احتمالا نمی توان به آن پاسخ داد زیرا سریال به پایان خود نزدیک می شود و زمان کافی برای پاسخ به این همه عدم قطعیت وجود ندارد.
بازی با ذهن مخاطب
یکی یکی از نکاتی که در «گناه فرشته» برای پیشبرد داستان به کار رفته، استفاده از عنصر «بازی با ذهن مخاطب» است. عنقا تلاش می کند تا مرز بین واقعیت و خیال را محدود کند و مخاطب را در موقعیت حدس و گمان دائمی قرار دهد.
بر این اساس، استفاده از فلاش بک و فلش فوروارد در خدمت این رویکرد بوده و گاه به درک بهتر پیچیدگی های شخصیت ها و روابط بین آنها کمک کرده و گاه از لبه ها عبور کرده و بیننده را در مسیر این گمانه زنی ها گرفتار می کند. نمونه بارز این مشکل را می توان در سکانس های پایانی قسمت 16 مشاهده کرد. جایی که حامد تهرانی در رختخواب دراز کشیده و کابوسی وحشتناک درباره فرشته می بیند.
در این سکانس بیننده تا آخرین لحظه در تردید باقی می ماند که آیا چیزی که می بیند واقعی است یا صرفا تخیلات ذهن آشفته حامد است. به طور کلی این سریال در طول داستان رازها و ابهامات زیادی را پیش روی مخاطب قرار می دهد اما در نهایت بسیاری از آنها بی پاسخ می ماند و این سوال احساس شکست و نارضایتی را در بیننده ایجاد می کند.
معماهایی که تا آخر حل نشده باقی می مانند؟
با نزدیک شدن به قسمت پایانی سریال، این سوال ذهن بسیاری از بینندگان را درگیر کرده است: آیا «گناه فرشته» پایانی منطقی و قابل قبول خواهد داشت؟ ناگفته نماند که فیلمنامه «گناه یک فرشته» در برخی قسمت ها ایراد دارد و شاهد دیالوگ های غیرمنطقی هستیم، چیزی که کم و بیش در این دو قسمت دیده ایم، اما فارغ از نوع پایان به آن اشاره می شود. که این غافلگیری ها و تنش ها کجا ادامه دارد و آیا داستان می تواند پاسخگوی ابهامات به وجود آمده در طول داستان باشد؟