سما بابایی | آغاز بهار با درگذشت فرمرز اصلانی همراه بود. خواننده ای که آهنگ هایش از جمله «آهوی وهاشی» بارها از صداوسیما پخش شد و منتخبی از ترانه های او نیز در قالب کتابی با عنوان «روزهای ترانه و غم» در ایران منتشر شد. ولی با درگذشت، حسرت خواندن در تخت جمشید در دلش ماند و آرزوی او هرگز برآورده نشد و گفت: بزرگترین آرزوی من این است که بتوانم در تخت جمشید به عنوان «یانی» در خرابه های باستانی یونان اجرا داشته باشم. «آکروپلیس» برنامه اجرا کرد یا در حافظ کنسرت برگزار کنم و آهنگ های آلبومم را آنجا بخوانم.
به گزارش بازتاب آنلاین، با درگذشت فرمارز اصلانی نوازنده پاپ ایرانی یکی او یکی از بزرگان خود را از دست داد. خواننده ای که با شیوه منحصر به فرد نوازندگی گیتار و صدای گرم و گیرا اشعار قدیمی ایرانی را به عنوان ترانه های خود انتخاب کرد و بدین ترتیب بسیاری از مخاطبان جوان را با شاعران مشهور ایرانی آشنا کرد.
او 69 سال زندگی کرد. او در خانه ای قدیمی از پدر و مادری دوستدار موسیقی به دنیا آمد و یارانش بزرگانی چون پرویز یاحقی و غلامحسین بنان، رحیم معینی کرمانشاهی، علی تجویدی و بسیاری دیگر از بزرگان نوا و نغمه بودند. او خود را اینگونه توصیف می کند: پدرم دستی تار و سه تار داشت و مادرم صدای خوبی داشت، اگر ارثی باشد صدای مادرم را به ارث برده ام.
البته پدر فرهنگ دوستش معتقد بود که موسیقی باید در درجه دوم زندگی قرار گیرد و همین موضوع باعث درگیری فرامرز اصلانی و پدرش شد. اما به احترام پدرش به انگلستان رفت و در رشته روزنامه نگاری تحصیل کرد و مدتی در نشریات انگلیسی زبان تهران از جمله مجله تهران وابسته به مؤسسه اطلاعات همکاری داشت. اما کم کم از این حرفه کناره گیری کرد و موسیقی تمام زندگی او شد، گویی گریزی از این موضوع وجود نداشت.
در اوایل دهه 50 بود که او کار خود را به عنوان خواننده آغاز کرد. او سبک جدیدی در نواختن و آواز خواندن داشت. اما برخلاف دیگر هنرمندان آن زمان که از ترانههای نو در اشعار خود استفاده میکردند، دلبستگی عمیقی به شعرهای قدیمی داشت و اولین قطعهاش را برای شعری از حافظ میخواند: «کجایی ای آهو وحشی/ چند بار تو را دیدم. ” بار؟” همچنین همان آهنگی بود که ورود حرفه ای او به عرصه موسیقی را رقم زد. او این آهنگ را در یک مهمانی در خانه پری زنگنه (خواننده) خواند و رئیس شبکه CBS کلمبیا به او پیشنهاد کرد که این قطعه را به همراه چند اثر دیگر در آلبومی با پرچم این شرکت منتشر کند. او این کار را انجام داد و آلبوم «دلمشقلی» را منتشر کرد.
با این حال اصلانی به اشعار قدیمی دلبسته ماند و پس از اولین کارش آلبومی به نام «یاد حافظ» منتشر کرد که در آن هشت شعر از غزلسرای بزرگ ایرانی را در سبک پاپ خواند. شعر «من کمکی نمی بینم چه شد بر دوستانم» از آن اثر همچنان مخاطبان زیادی دارد. بعداً در آلبوم «خط سوم» در آهنگی به همین نام اشاره ای به یکی از مقالات شمس تبریزی. آنجا که مولانا می نویسد: «و آن خطاط سه بیت نوشت… آن خط ثلث من است» در یکی از آخرین کارهایش، شعری از شیخ بهایی را نیز اجرا کرد.
با تمام این اوصاف، ماندگارترین آهنگ او «اگر روزی به سفر بروی» است. خودش گفته که در یک شب بارانی در آمریکا در ترافیک گیر کرده است و همان جا پشت فرمان این آهنگ را با موضوع دوری ساخته است: «یک شب در ماشینم نشسته بودم، باران می آید. من همیشه یک ضبط صوت کوچک فیلیپس داشتم، گیتار من هم پشت ماشین بود، یک آهنگ همیشه با یک کلمه شروع می شود، ضبط صوت را گرفتم و این آهنگ را پخش کردم تا قطع شد.»
اصلانی نیز مانند بسیاری دیگر به خارج از کشور مهاجرت کرد. در آنجا به کار موسیقی خود ادامه داد و چندین آلبوم منتشر کرد.