در ادامه روند نوشتن بیوگرافی نویسندگان دهه ها و بررسی آثار داستانی آنها، این بار به سراغ ابراهیم رهبر، نویسنده صومعه سرایی رسیدید. لطفا پروژه شناسنامه را به اختصار توضیح دهید.
ضمن تشکر از توجه شما به این کتابها، باید بگویم که هدف من از نوشتن مقدمه، در گام اول، فرصتی بود تا عمیقتر در داستانهای مردمشناسی و تاریخی نویسندگان داستانهای اجتماعی تاریخ معاصرمان کاوش کنم. در واقع یک هدف قلبی و شخصی که برای من به عنوان پژوهشگر تاریخ اجتماعی ادب دوست، نوعی کلاس درس یا بهتر است بگوییم یک کارگاه کاربردی بود. من به تناسب حرفه و دغدغههایم در پژوهش تاریخی، مدتهاست که به مطالعه این داستانها میپردازم و گهگاه یادداشتهای روزنامهنگاری را با الهام از دانش تاریخهای ادبی معاصر مینوشتم و همچنان احساس میکردم که برای هر نویسندهای خوب است که این کار را انجام دهد. بنابراین با کتابها و داستانهایش که دوباره در یک پلتفرم مستقل ارائه شدهاند. وقتی این ایده عملی شد، متوجه شدم که چنین پروژه ای می تواند از یک سو برای مخاطبان ادبیات دوست و از سوی دیگر برای محققان یا دوستداران تاریخ اجتماعی، فرهنگ عامه و مردم شناسی در نظر گرفته شود. و همچنین برای خوانندگان قدیمی کتابهای لطیف و مهربان این نویسندگان در دهه چهل و پنجاه و گاهی حتی قبل از آن. مفید بودن؛ از این رو، بررسی داستان های این نویسندگان، با تأکید ویژه بر عناصری است که از معرفت شناسی هر نویسنده در داستان های آنها برمی آید. از این رو در دهه های اخیر بسیاری از نویسندگان اجتماعی ما غالباً در مورد مردم، مستضعفان، فقر، سیل و رنج و زندگی مشترک با نمادهای طبیعت نوشته اند و یا بیشتر آنها مثلاً معلم یا سپاه دانش و زندگی آنها بوده اند. تجارب در تعامل با کودکان روستایی، فرهنگ، روستائیان و زندگی زیر دستان و کارگران نوشته شد. به این ترتیب غور در این داستان ها و ارائه روایی آنها در قالب یک مقدمه کلی و جامع می تواند به نظر من خدمت کوچکی به تاریخ بشریت باشد. دین برای آنها و همچنین بستری برای ارائه منابع خوب برای تحقیقات تاریخی اجتماعی. با این اهداف چهار مقدمه بر امین فقیری، منصور یاقوتی، پرویز دوایی و علی اشرف درویشیان با مضمون مشترک تاریخ گرایی و تاریخ نگاری آنها نوشتم و کتاب پنجم را به ابراهیم رهبر تقدیم کردم که او نیز رویکردی تاریخ گرایانه و عوام گرایانه داشت. تمرکز ویژه بر تاریخ اکوسیستم فرهنگی گیلان.
ابراهیم رهبر یکی این یکی از یادگارهای داستان نویسی دهه 40 و 50 است که همانطور که گفتید سال هاست در مرکز توجه قرار نگرفته است. چه اتفاقی افتاد که باعث شد به سمت او بروی؟
زمانی که در رشتههای مختلف تاریخ عامیانه مطالعه میکردم، نی او و کتابهای کوچکش «مهربانان»، «سوگوران» و غیره را در کتابخانهای کوچک در یزد یافتم و در این برخورد از این داستانها و دادهها چیزهای زیادی آموختم. از تاریخ اجتماعی او من از آنها در تحقیقاتم استفاده کردم و به تدریج این کتابها برای من علاوه بر منابعی برای درک تاریخ بشر، به کتابهای بالینی تبدیل شدند. چون عمق و غنای انسان شناختی داشتند، علاوه بر کاوش در تاریخ اجتماعی، برای خودشناسی و تأمل در مردم و نوشته های بومی به آنها پناه بردم. همین عشق و علاقه باعث شد که ابراهیم رهبر همزمان با نوشتن وصیت نامه امین فقیری عزیز، اولین دور از وصیت نامه ها، در پشت ذهنم جرقه بزند تا اینکه تابستان امسال در ساحل دریای خزر قدم زدم و فکر کردم: مصر و تصمیم گرفتم هر چه زودتر شروع به نوشتن کنم. با این حال، مطمئن نبودم که آیا ناشر حمایت کننده ای وجود دارد که از انتشار این کتاب استقبال کند. عشق به داستان و این کتاب های معصوم و شریف، نیروی محرکه ای قوی و امیدبخش برای شروع و پایان این کار بود.
درد و رنج مردم گیلان را در شناسنامه خود خطاب کنید یکی شما به شاخص های کلیدی داستان نویسی رهبری اشاره کردید. لطفا در مورد این و سایر شاخص ها توضیح دهید.
در متن مقدمه و در صفحات اول اشاره کردم که فقر و محرومیت باید مهمترین مضمون روایات رهبر باشد و به داستان های غم انگیز و مه آلود ایشان در بستر جغرافیای باران زده و عمیق جهان پرداختم. شمال، از فقر و محرومیت و از اسهال کودک. از ودیعه و چایچی خسته و منزجر و مردی که تنها امیدش دفتر صنفی دخانیات و اوراقش (تنباکو) است صحبت کردم. که اگر در سرما کنار گذاشته شود، ارزیاب آینده نمره بدی می دهد و اعتبار خود را از دست می دهد و نمی تواند برای پول خوب آن را رد کند. از شالیکارانی که آنقدر در آب و رطوبت کار کرده اند که اغلب از روماتیسم رنج می برند. نبود تسهیلات درمانی موثر درد و فرسایش ناشی از بیماری خود را از بین می برد و اضافه کردم که در چنین بستر غم انگیزی، روستاییان غمگین از یک سو با چالشی خردکننده روبرو هستند: فقر و محرومیت از یک سو، بیماری و ترس از مرگ دیگری به مفاهیم بزرگ انسانی فکر می کند. اصولاً افراد داستان های رهبر بسیار متفکر و عبوس هستند و فقر و رنج را نه تنها سرنوشتی محتوم در زندگی کارگر و کشاورز می دانند، بلکه بستری برای خودشناسی و بسیاری از مسائل. بازتاب و بازتاب این افکار هنوز هم زمانی که مجبور به مهاجرت به شهر یا حتی تحصیل در آنجا می شوند یا کارمند اداری می شوند، همراه آنهاست. بنابراین می توانم بگویم که رهبر راوی یک فقر فکری است، در حالی که نویسندگان دیگر فقر را غالباً در قالب عصیان یا انتقام و اعتراض به تصویر کشیده اند. علاوه بر این، نمادهای زندگی مدرن در داستان های رهبر به وضوح قابل مشاهده است، اگرچه فقر، فلاکت و زندگی در انزوای روستایی غالب است. سینما مهمترین این نمادهاست که حتی در غم انگیزترین روایت ها خودنمایی می کند، محل جستجوی آرامش و رهایی از رنج و غم است و البته مانند اکثر نویسندگان، نگاه به زیبایی طبیعت و بشریت با پرندگان و حیوانات، بلبل و آهو، گاو و گله در این فیلم کارگردانی شده است. روایات از این جهت بدیهی و قابل توجه است که اساسا فصل دوم کتاب را به این رویکرد اختصاص دادم و نمادها و مصادیق آن را در فیلم روایتهای رهبری مجدداً بررسی کردم.
آیا رهبر را باید جزو نویسندگان ادبیات بومی به حساب آورد؟ با توجه به این موضوع، چرا فعالیت چنین نویسندگانی در دهه های اخیر کاهش یافته است؟
آره؛ هم به نظر من و هم بر اساس آنچه که حسن میر رعبدینی در کتاب عالی «100 سال قصه گویی ایران» به آن اشاره می کند، یکی از پیشگامان ادبیات بومی گیلان است و از این منظر داستان های او سهم مهمی در فهم و درک دارد. فرهنگ عامه، زندگی اجتماعی، ساختار معماری، باورها و آداب و رسوم. و آداب و رسوم و تاریخ رنج ها و شادی های مردمان این اکوسیستم و جغرافیای فرهنگی. اما سوال دوم مشکل است. زیرا پاسخ آنها نیازمند تحلیل جامعه شناختی دقیق تری است. اینکه ممکن است ذائقه مخاطب به دلیل تغییر روانشناسی اجتماعی، در درجه اول مسئله مهاجرت و در درجه دوم تفکر جهان وطنی و مشروب خواری تا حدودی تغییر کرده باشد، شاید تا حدودی نیاز به بومی گرایی و نوشتار محلی را کاهش داده باشد. زمینه ها از جمله ادبیات ، یا اهمیت و محوریت اندیشه های چپ در این دوره از تاریخ که امروزه دیگر وجود ندارد. اما همه اینها فقط یک فرضیه است و اثبات یا پذیرش آن مستلزم تاخیر بیشتری است. جدای از این تحلیل ها، به نظر من ما همچنان به نوشته های محلی در حوزه های داستانی، میهن پرستی، ثبت فرهنگ عامه، اندیشه جمعی و آداب و رسوم باقی مانده نیاز داریم. مهر شما یک بومی و بومی دارید و این موضوع شاید در ادامه دغدغه ای باشد که تا حدودی مغفول مانده است که من آن را تاریخ نگاری مردم می دانم و بی شک اهمیت آن در عصر حاضر کمتر از دهه های گذشته نیست.
توجه نسل جوان به شخصیت هایی مانند ابراهیم رهبر چقدر اهمیت دارد و این موضوع چقدر شما را برای پیشبرد پروژه شناسنامه تشویق می کند؟
نویسندگانی مانند ابراهیم رهبر از منظرهای چندگانه آثار مهمی نوشته اند که نسل جوان باید آن ها را بشناسد. از یک طرف، من تأیید می کنم که درک تاریخ مردم تنها از طریق بازخوانی داستان ها و داستان های متاثر از تجربه زیسته نویسندگان اجتماعی امکان پذیر است، و درک تاریخ، به ویژه تاریخ مردم، اکنون یک ضرورت برای زندگی بهتر و جامعه شناسی بهتر است. از سوی دیگر، به دلیل فراوانی عناصر مردمشناختی و عمیق در این گونه داستانها، دانش آنها جنبه زندگیآموزی برای نسل جوان دارد، یعنی نه تنها کارگاهی برای درک تاریخ و داستاننویسی است، بلکه ارائه میدهد. زمینه ای برای خودشناسی و بازتاب افکار درونی. از این منظر، با علم به اینکه کتاب ها در جستجوی تاریخ، مردم و خودشناسی به دست مخاطبان جوان افتاده است، بی شک انگیزه بیشتری برای ادامه این راه دشوار اما دلچسب و انسان ساز خواهم داشت.
در مورد آینده این پروژه و البته سایر نوشته ها و تحقیقات خود توضیح دهید.
امیدوارم این پروژه که با هدف و احساس قلبی و عاطفی آغاز شد و با وجود بازار نامناسب این گونه کتاب ها و قیمت روز کاغذ و کتاب، به تدریج به نقطه ای امیدوارکننده در زندگی حرفه ای من به عنوان نویسنده تبدیل شد. ادامه داد. اولاً در دل این گونه داستان ها و روایات، فرصت هایی برای زیستن و آموختن بسیار یافته ام و از سوی دیگر توانسته ام سهم کوچکی در معرفی این نویسندگان بزرگ داشته باشم. خطاب به جوانانی که ممکن است داستان های خود را چندان دقیق و تحلیلی ندانند، در صورتی که خواندن این یادداشت ها حتی یک نفر را به نویسنده باتجربه و نجیب ما نزدیک کند یا خاطراتشان را زنده کند، رسالت خود را انجام شده می دانم. در مورد سایر تحقیقات، امیدوارم و تلاش می کنم در زمینه داستان نویسی به نفع مردم، کارگران، کشاورزان و فرودستان بنویسم و پرواز کنم و در تحقیقات تاریخی که متمرکز بر مردم و فرودستان است، همین مسیر را طی کنم. داستان نویسان پیشگامانی هستند که مواد اولیه تحقیق من را فراهم می کنند. آنها با عرق جان به خود رسیدگی کردند و به آنها رسیدگی کردند. در اینجا مژده می دهم به عاشقان تاریخ مردمی که در سال چهارصد و سه، کاوش داستان های فرودستان در تاریخ را به بازار کتاب خواهم فرستاد، اثری با محوریت واقعیت های تاریخی زندگی فرودستان از جمله خدمتکاران و لوطی ها و زندانیان و دیوانگان را به منابع ادبیات داستانی و همچنین خاطرات و سفرنامه ها معطوف کرد. با تشکر از شما و بازتاب آنلاین که این فرصت را به من دادید.