بهترین: برای همه ما بارها پیش آمده که وقتی در ماشین خود یا تاکسی در خیابان، پارک یا جاده های عمومی نشسته ایم، کودکی را می بینیم که برای گرفتن پول یا درخواست دیگری به سمت ما می آید. اگر بگویم همه ما نمی دانیم رفتار صحیح از نظر روانشناسی چیست و چه باید بکنیم، ادعای بی دلیلی نیست.

در این رابطه یکی یکی از کاربران شبکه اجتماعی به نام «مونا» که خود را فعال اجتماعی معرفی کرده است در قالب توئیت های متوالی ماجرای متفاوتی از برخورد خود با یک دستفروش (خیابانی) تعریف کرده است که در ادامه می خوانید:

* یکی دو روز پیش در حالی که پشت چراغ قرمز مرا متوقف کردند، کودکی شش هفت ساله با نگاهی التماس آمیز از شیشه ماشین از من خواست که به او پول بدهم و گفت که خیلی گرسنه است و گرسنه نیست. خورده شده.

* این حادثه نمک بر زخم کهنه ام پاشید که سال هاست پشت این چراغ قرمزها چرک می کند. واقعا جای تاسف است که دولت نمی تواند جلوی این آسیب اجتماعی را بگیرد و در مهار آن نقش آفرینی کند (شاید این درد بزرگتر از نگاه ملتمسانه آن بچه پول طلب باشد!).

* با این حال سعی کردم بهترین رفتارم را داشته باشم چون آموزش هایی در مورد نحوه برخورد با کودکان کار دیده بودم. من از دادن پول خودداری کردم، ماشینم را در همان حوالی پارک کردم و از کودک خواستم با من به مغازه بیاید تا برایش غذا بخرم، اما همانطور که انتظار داشتم، کودک قبول نکرد و پیشنهاد من را رد کرد.

* سپس به سمت ماشین زن و مرد جوانی رفت و بلافاصله به آن کودک پول دادند. کاملاً مشخص بود که او پول می‌خواهد و برای برآوردن خواسته‌اش به یک هیجان ابزاری آه و ناله متوسل شد. می خواستم با این زوج صحبت کنم و از پرداخت آن ها جلوگیری کنم، اما فکر کردم با نوشتن این مقاله، مردم بیشتری را از حقایق این حادثه آگاه کنم.

سر چهارراه بچه ای را دیدم که ناگهان تبدیل به هیولا شد!

* به عنوان یک فعال اجتماعی از شما هموطنان می خواهم هرگز به کودکی که پشت چراغ قرمز به شما نزدیک می شود و قصد فروش ندارد پول ندهید. شما از روی دلسوزی و احساس کاری با کودک انجام می دهید که یک روانشناس با صدها ساعت کار حرفه ای نمی تواند در بزرگسالی آن کودک اصلاح کند. کاش اون پول نصیب اون بچه خنگ بشه من کاری به پولی که دست انسان می افتد (گاهی غیر مردانه) ندارم، رفتار شما در پول دادن شخصیت بچه در حال شکل گیری را تخریب می کند.

* اولین چیزی که کودک یاد می گیرد این است: “من می توانم با دروغ و ناله توجه دیگران را جلب کنم و برای برآورده شدن نیازهایم نیازی به تلاش زیاد ندارم.” می توانم طوری وانمود کنم که انگار همیشه نیازمندم و همیشه افرادی هستند که حرف های مرا باور می کنند و به من کمک می کنند.» سعی کنید با این کودکان جدی و قاطعانه صحبت کنید و نه از روی عصبانیت. گرسنه به او غذا بدهید اما به او پول ندهید.

* لبخند زدن، گرم بودن و رفتار خیرخواهانه رفتار کودک را تقویت می کند. آنها باید درک کنند که این رفتار مورد تایید شما نیست، اما در عین حال مورد خشم شما قرار نخواهند گرفت و کمک مالی دریافت نخواهند کرد. البته اگر بچه می خواهد چیزی بفروشد چرا آن را نخرید و حتی بقیه پول را هم نگیرید.

* به یاد داشته باشید کودکان کار با افراد نیازمند تفاوت دارند. ممکن است یک نیازمند به هر دلیلی درخواست پول کند که این موضوع کاملاً جداست و در فرصت مناسب به آن می پردازم، اما کودک کار فقط به پول نیاز ندارد. نیاز به حمایت و تربیت و آموزش دارد. وقتی به یک بچه پول می دهید، همیشه انتظار داشته باشید که در همان چهارراه با بچه های دیگر ملاقات کنید!

سر چهارراه بچه ای را دیدم که ناگهان تبدیل به هیولا شد!

علاوه بر این، علی یکی کاربران توییتر در این رابطه اظهارنظری کرده اند که خبرساز شده است.

علی در توییتی نوشت: رفتم لاته بخرم پسر بچه 5-6 ساله خوش تیپی را دیدم که از برف زیر سقف پناه گرفته بود. گفتم پسرم چی میخوای؟ با خجالت گفت: شیر خریدم. ما به او خندیدیم. دست دختر کوچولویی را گرفت و گفت: خواهرم برایش خریده، پسری آورد، گفت: عمویم برایش خریده، یک دفعه گفت: خاله می گیرم. با من، من قصد دارم یک دوست پیدا کنم :))).

سر چهارراه بچه ای را دیدم که ناگهان تبدیل به هیولا شد!

نمونه هایی از واکنش کاربران به توییت علی را بخوانید:

* حنا که دانشجوی روانشناسی است می گوید: پارسال برف می بارید، پلیس راهنمایی و رانندگی ماشین ها را راهنمایی می کرد، مثلاً برای بازکردن جاده، متأسفانه پارکینگ پیدا کردم، رفتم شیر کاکائو داغ برایش بخرم. گفت ممنون من شیر کاکائو دوست ندارم. خیلی خجالت کشیدم خیلی خجالت کشیدم هنوز یادمه خجالت کشیدم!

اکانت توئیتر «مامان لیا» نیز از تجربه خود گفته است: از رستوران بیرون آمدیم و به لیا فرفره دادیم، امیر جلوتر رفت تا در ماشین را باز کند، چند تا از این دستفروش ها آمدند، یکی از آنها اصرار داشت راه مرا ببندد تا به من بدهد. فرفره برای بازی کردن وقتی برگشتم با عصبانیت امیر روبرو شدم. یه ساعت عصبانی بود چرا گذاشتی بچه من بره :)).

* یکی دیگر از کاربران به نام «شراره» نیز در این باره اظهار داشت: یک بار بیرون بودم یکی از این بچه ها آمد و گفت خاله، خاله، می توانم چیزی بگویم؟ گفتم عزیزم؟ “برای من کیک میوه ای می خرید؟” رفتیم مغازه گفتم ببر فقط بذار بخرم. با هم بشمارم وقتی شمردم، هایپ و کروسان دیدم. الان خریدم چی بود؟ آب معدنی و ساندو :)))).

* حساب کاربری «گنگ خوب الو» نیز نوشته است که پسر دستفروشی پیش دوستم آمد و گفت: عمو آدامز از من خرید کن. دوستم گوشیش را در جیبش گذاشت و قصد داشت کیف پولش را برای خرید بیرون بیاورد که مغازه دار او را گرفت و سعی کرد گوشی اش را در جیبش بگذارد…!!!!

* مهتاب که یکی از فعالان مجازی حوزه کودک است، می نویسد: یک بار می خواستم از سوپرمارکت برای خودم آب میوه و کیک بخرم، دیدم پسر بچه دستفروشی دم در نشسته است. گفتم بیا داخل، چیزی بخر، بخور، حساب می کنم. اومد یه تیکه پنیر به اندازه وزنم گرفت، 300 تومن کارت کشیدم و رفتیم بیرون.

* متفاوت ترین واکنش متعلق به «کوروش» است که این مطلب را به پایان می رساند. او یک کارمند است یکی او از دانشگاه های تهران است. یک بار داشتم از سوپرمارکت کنار دانشگاهم خرید می کردم که بچه ای با لباس های کهنه و کمی پاره آمد و داشت با آقای شاپور سر قیمت یک تن ماهی دعوا می کرد. من که شاهد ماجرا بودم، ناگهان دیدم که آهنگ های قدیمی فیلم فارسی در ذهنم پخش می شود و من صدام کاملاً عوض شده بودم و انگار گلوی فردین شده بودم. با صدای خیلی بلند و نگاهی پر از خوشحالی گفتم: «آقا شاپور هر چی بچه می خواد بهش بده، حساب می کنم. من داستانمو گذاشتم و رفتم و نیم ساعت بعد برگشتم تا چیزی که دیدم حساب کنم آقا فقط یک تُن ماهی نبود یعنی سه برنج پنج کیلویی، ده تن ماهی، ده تن روغن سرخ کردنی دو لیتری، شامپو، جوراب (چرا سوپرمارکت اصلا جوراب دارد؟) و چیزهای دیگری که یادم نمی آید پیش روی من است. . الان تازه حقوقم را گرفته بودم و خدا را شکر مجبور نبودم زمین را تمیز کنم و ظرف ها را بشویم اما این را بگویم که تا آخر ماه به جای تاکسی هر روز با مترو رفت و آمد می کردم و در پایان ماه مجبور شدم یکی از دوستانم پول قرض بگیرم!!!!!

منبع:برترینه

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *