نماوا مگ نوشت: یک. «True Detective: Night Country» یا «True Detective: Night Country» چهارمین فصل از یک مجموعه تلویزیونی است که فصل اول آن را می توان رسماً یک «شاهکار سینمایی» در بستر تلویزیون دانست که جدای از روایت و کارگردانی بی نظیرش، بهترین بازی دو غول در عرصه بازیگری. یعنی متیو مک کانهی و وودی هارلسون را در آن می بینیم [این سریال در فصل اول با نظرات مثبت و تحسین منتقدان روبرو شد؛ مجله آتلانتیک سریال کارآگاه حقیقی را «بهترین مجموعه تلویزیونی» خواند و متاکریتیک به این مجموعه، لقب «تحسین جهانی» داد.

این سریال به سبک آنتولوژی ساخته شده، به این معنا که در انتهای هر فصل، داستان خاتمه یافته و فصل بعد با داستانی متفاوت و تیم بازیگری جدید ساخته می‌شود]البته هیچ کس فکر نمی کرد که آن شاهکار در فصل های بعدی نیز تکرار شود [که نشد!]فصل دوم و سوم، کم و بیش، آثار پلیسی جذابی بودند که اگر بدون نام «کارآگاه واقعی» منتشر می شدند، بسیاری از طرفداران با مشکل مواجه می شدند، اما مشکل، مشکل «مقایسه» بود که باعث شد پوست قسمت های بعدی و سازندگان آن خیلی کند است! الان به فصل چهارم رسیدیم و فکر می کنم بعد از گذشت حدود 10 سال از انتشار فصل اول باید از مقایسه دست برداریم!

با این فرض که فصل چهارم با بقیه فصل ها تفاوت اساسی دارد [غیر از انتقاد‌های سیاسی‌اش به دولت مرکزی امریکا و غیر از رویکرد‌های انکارناپذیر فمینیستی‌اش و همچنین تمرکز مشخص‌اش بر زندگی بومیان آلاسکا و عدم تطابقِ این زندگی، با رویای امریکایی]در این فصل مخاطب برای اولین بار با حوزه روایتگری جدیدی مواجه می شود که متعلق به سرزمین های جنوبی است نه شمال و سازگاری آن با سرزمین های شمالی گاه شگفت انگیز است: «رئالیسم جادویی». [magical realism، یکی از شاخه‌های واقع‌گرایی (رئالیسم) در مکاتب ادبی‌ست که در آن ساختار‌های واقعیت دگرگون می‌شوند و دنیایی واقعی، اما با روابط علت و معلولی خاص خود آفریده می‌شود؛ در واقع، رئالیسم جادویی، ترکیبی از واقعیت، افسانه و تاریخ است.

در داستان‌هایی که به سبک واقع‌گرایی جادویی نوشته شده‌اند، همه چیز عادی‌ست، اما یک عنصر جادویی و غیرطبیعی در آن‌ها وجود دارد. بین سه مفهوم «رئالیسم جادو»، «رئالیسم جادویی» و «رئالیسم شگفت‌انگیز» در تعریف مفهوم جادو، تفاوت وجود دارد. در رئالیسم جادو، جادو به راز زندگی اشاره می‌کند؛ در رئالیسم شگفت‌انگیز و رئالیسم جادویی، جادو به هر نوع رویداد خارق‌العاده و به‌ویژه هر چیز روحی یا غیرقابل تبیین برای علم عقلانی اشاره دارد.

فرانتس رُوه منتقد آلمانی هنر اولین کسی بود که در سال ۱۹۲۵ از اصطلاح رئالیسم جادو استفاده کرد. برداشت وی از این اصطلاح اشاره به راز یا سری‌ست که بر این جهان واقع رخ نمی‌نماید، بلکه در پس آن و پنهان از آن جلوه‌گر است، اما رئالیسم جادویی و رئالیسم شگفت‌انگیز درهم آمیختن امر غیرممکن و باورناپذیر با دنیای روزمره است.

مفهوم «رئالیسم جادویی» اولین بار توسط آنخل فلورس در مقاله «رئالیسم جادویی در داستان اسپانیایی آمریکایی» (۱۹۵۵) ابداع شد. این اصطلاح برای اشاره به روایت‌هایی به کار برده می‌شود که جنبه‌هایی از رئالیسم جادو و رئالیسم شگفت‌انگیز را دارند. رئالیسم شگفت‌انگیز نیز اصطلاحی‌ست که توسط نویسنده کوبایی آلخو کارپانتیه در پیش‌گفتار رمانِ «قلمرو این عالم» (۱۹۴۹) برای توصیف جایگاه ادبی آمریکای لاتین ابداع شد؛ این رمان به گفته بسیاری از منتقدان سرآغاز دوره اول رئالیسم جادویی در آمریکای لاتین است.

کارپانتیه در این پیش‌گفتار، راه خود را از «رئالیسم جادو» رُوه که آن را تصنعی، متظاهرانه، سرد و ملال‌آور یافته بود، جدا کرده.]بارها در جلسات یا کارگاه های آموزشی درباره تفاوت «فانتزی» و «رئالیسم جادویی» از من سوال شده است و پاسخ من این است که در فانتزی همیشه یک «درگاه عینی» وجود دارد، مرز بین فیزیک و متافیزیک. [مثل سوراخ خرگوش در «آلیس در سرزمین عجایب» یا کمدِ لباس در هفت‌گانه «سرزمین نارنیا»]اما در «رئالیسم جادویی» مرز عینی وجود ندارد و در حالی که با روایتی کاملاً واقع گرایانه روبرو هستیم، به جلوه های هایپررئالیستی – در کنار آن- می پردازیم زیرا به درستی به هم متصل شده اند و باورپذیری کل اثر تحت تأثیر قرار نمی گیرد. [باورپذیری!

رمز اصلیِ موفقیتِ اثری روایی که هیچ وقت نباید از یاد برود.]«کارآگاه واقعی: سرزمین شب» چنین اثری است و به نظر من برای داشتن ارزش های هنری لازم نبود با نام «کارآگاه واقعی» منتشر شود، این فصل به طور مستقل نیز قابل توجه است. کار کردن

دو فصل چهارم «کارآگاه واقعی» در چارچوب «اشاره‌های فرامتنی» نیز نوعی «فریب مخاطب» است، یعنی «عیسی لوپز» به عنوان نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده آن تلاش کرده است تا آن را درگیر کند. مخاطب در “فرض های اشتباه” به جای “چگونه قضاوت”. او را به “شک و تردید دائمی” وادار کنید. این فصل با اولین سکانس های خود ابتدا این شبهه را تقویت می کند که قرار است با نسخه دوم فیلم «موجودین» روبرو شویم. [The Thing، فیلمی در ژانر علمی-تخیلی و ترسناک به کارگردانی جان کارپنتر و نویسندگی بیل لنکستر و محصول سال ۱۹۸۲؛ فیلم در زمان اکران با بی‌توجهی منتقدان رو به رو شد و بسیاری آن را تقلیدی ناشیانه از فیلم «بیگانه» ساخته ریدلی اسکات دانستند، اما پس از سال‌ها، کم‌کم نظر بینندگان به این فیلم جذب و این فیلم بدل به یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌های ژانر شد]که خیلی زود مخاطب متوجه می شود که فریب خورده است و در مرحله بعد باز هم مخاطب را فریب می دهد که قرار است با نسخه تلویزیونی «رود باد» روبرو شویم. [فیلمی به نویسندگی و کارگردانی تیلور شریدان که در ۲۰۱۷ منتشر شد]که اینطور نیست و دامنه این فریبکاری ها تا جایی گسترش می یابد که ارجاعات کوچک را زیر سوال می برد، مثلاً آن دیالوگ کوتاه قسمت سوم بین «جودی فاستر» و افسر تحت فرمانش که پسرش نیز هست. در اداره پلیس و با ذکر مستقیم «خانم رابینسون» به رمان «فارغ التحصیل» نوشته چارلز وب [۱۹۶۳؛ این رمان پیش از ۱۳۵۷ به فارسی ترجمه شده و ترجمه قابل قبولی هم دارد، اما متأسفانه ناشرش، به خاطرِ طمع برای فروشِ بیشترش در بازار «رمان زرد»، عکسی «دختر-پسری» روی جلد گذاشت و نام این رمان تأثیرگذار انتقادی-اجتماعی را به «در سکرات عشق» تغییر داد!]و در نتیجه فیلم معروف “فارغ التحصیل” ساخته مایک نیکولز [۱۹۶۷؛ دومین فیلم «داستین هافمن» و اولین نقش مهم او در سینما؛ این فیلم که خیلی زود به «حافظه‌ی جمعی جهانی» راه پیدا کرد، در فهرست ۱۰۰ فیلم برتر بنیاد فیلم امریکا که در سال ۱۹۹۸ منتشر شد، در رتبه هفتم قرار گرفت. در سال ۲۰۰۸، اما در همین فهرست به رتبه هفدهم تنزل کرد. «فارغ‌التحصیل» همچنین در فهرست پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای امریکا (تعدیل شده بر اساس تفاوت قیمت بلیط) در جایگاه بیست و یکم قرار دارد]اشاره دارد.

در واقع «عیسی لوپز» در این «فصل» سعی کرده با هر نوع قضاوتی از سوی مخاطب، البته به نفع دیدگاه فمینیستی خود و در «ترکیب» با نگاه کاملاً مردانه وارد جنگ شود. حال و هوای این مجموعه [غیر از فصل چهارمش].

سه. بخش هایی از نقدهای دیگر منتقدان را با هم می خوانیم:

الیوت کالینز: جودی فاستر و کالی ریس عملکرد شگفت انگیزی ارائه کردند [باشکوه؛ انگار که]یک ستاره راک است پیشرفت و تحول او بسیار شگفت انگیز و تماشای آن بسیار هیجان انگیز بود. جشنی بود برای چشم ها، با شخصیت های پیچیده و چند لایه. [پر از]تعلیق، وحشت، رمز و راز و پیامی باورنکردنی در هسته آن.

شاری بونون: این یک حواس پرتی از رگبار بی پایان داستان های تکراری پلیس است. این یک معمای ترسناک مناسب است که با عناصر رئالیسم جادویی و توجه به موضوع جدی روایت می شود. [روایتی]که از «عیسی لوپز» انتظار داریم.

بیل نیوکات: به اندازه یک شعر، خاطره انگیز است. به اندازه یک [داستان]یادآوری هیجان انگیز این است که اکثر اسرار در زندگی، حتی زمانی که به ظاهر حل شده اند، بسیاری از سوالات را بی پاسخ می گذارند.

آلیسون روات: «سرزمین شب» بدون «فاستر» یک قطعه تلویزیونی جذاب خواهد بود. با این حال او سریال را وارد مرحله جدیدی می کند و [در کنار او]ستاره ای با نقش “کالی ریس” – قهرمان سابق بوکس جهان – متولد می شود.

والنتینا موریلو: نیازی به نام «کارآگاه واقعی» نداشت زیرا در نوع خود یک نمایش فوق العاده است، اما برندی است که برای ساخت آن چراغ سبز نشان داده است. اگر بینندگان فقط به این دلیل که عنوان را می دانند تشویق شوند آن را امتحان کنند – [به دنیایی تازه]خوش آمدی! – آنها ناامید نخواهند شد.

چهار با این تغییراتی که در این فصل دیدیم، نمی دانم در فصل آینده چه اتفاقی خواهد افتاد [شبکه اچ‌بی‌او در اوج حواشی فصل چهارم تأیید کرد که این سریال برای فصل پنجم بازخواهدگشت.

«ایسا لوپز» با امضای قراداد جدیدی با اچ‌بی‌او فصل پنجم را هم می‌سازد. فصل چهارم، اولین فصل، بدون مشارکت «نیک پیزولاتو» در مقام نویسنده از زمان پخش فصل اول بود و او که یکی از تهیه‌کنندگان فصل چهارم هم بود در شبکه‌های اجتماعی با انتشار اعتراض‌هایش، واکنش‌های منفی بینندگان و اعتراض «ریس» را رقم زد.

«پیزولاتو»، البته کوتاه نیامد و خطاب به هواداران سریال نوشت: «می‌گویم «متمدن» بمانید، اما البته تمدن جایی ندارد وقتی انتقاد از یک سریال تلویزیونی، خباثتی هیتلری دانسته می‌شود که باید از شرش خلاص شد! بنابراین ادامه دهید! از هجو استقبال می‌شود، اما سعی کنید روز خوبی داشته باشید!»

به رغم این حواشی، این فصل، پربیننده‌ترین فصل تاریخ «کارآگاه حقیقی» با ۱۲.۷ میلیون بیننده در تمامی پلتفرم‌ها شد. قسمت پایانی فصل چهارم که ۱۸ فوریه منتشر شد، پربیننده‌ترین اپیزود فصل با ۳.۲ میلیون بیننده در مکس و اچ‌بی‌او بود]ولی به نظرم کم کم از اون مقایسه ابدی با فصل اول کنار رفته! [من که کنار کشیدم شما را نمی‌دانم!]

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *