حسین صلاح ورزی در روزنامه دنیای اختاز نوشت: تجارت و سرمایه گذاری مشترک با ایران به دلایل استراتژیک و سیاسی دیگر در برنامه توسعه استراتژیک بازیگران بزرگ اقتصادی منطقه و جهان جایی ندارد. زمان در مراودات روزمره با تعداد معدودی از طرفین تراکنش های مالی بین المللی، بیشتر ماهیت تاکتیکی دارد و توسط دولت های خارجی با هدف دستیابی به سود کوتاه مدت (اقتصادی یا غیراقتصادی) اعطا می شود.
حذف ایده همکاری با ایران از منظر توسعه اکثر بازیگران بزرگ منطقه ای و جهانی باعث شده تا بازیگران کلان اقتصادی تمایل استراتژیک خود را برای حضور در ایران از دست بدهند و هزینه های مبادلات بین بازیگران نیز بالا باشد. بازارها و اکوسیستم تولید و تجارت در ایران باعث شده است که در روابط کوتاه مدت، سود خالص معاملات با هزینه فرصت بازیگران مطابقت نداشته باشد.
الف- روابط تجاری مبتنی بر روابط ریشهدار بین فعالان اقتصادی بخش خصوصی ایران و همتایان بینالمللی آنها که به مرور زمان سرد شده و با نامناسب شدن شرایط به سمت نابودی پیش میرود.
ب- صادرات محصولاتی که عرضه آنها در ایران با مزیت مطلق بسیار قابل توجهی همراه است (مانند روغن یا زعفران و پسته) که با تضعیف جایگاه بین المللی ایران به تدریج منجر به کاهش در این زمینه ها خواهد شد. مواردی را به حجم بازار و افزایش سود واسطه ها اشاره کرد. به عبارت دیگر، ما در حال افزایش هزینه های «فرار» از تحریم ها هستیم.
ج- شرکت هایی که درس یا موضوع آنها در تضاد جدی با قوانین بین المللی است و البته در ایران فعالان حقیقی بخش خصوصی و تجار جدی تمایلی به ورود به این حوزه ها ندارند.
دو عامل پیچیده در طول سال ها این روند را تسریع کرده اند:
اولاً عدم علاقه سیاسی دولت ها به برقراری روابط اقتصادی با ثبات با ایران نبود روابط راهبردی نزدیکی بین فعالان اقتصادی ایران و همتایان آنها در سایر کشورها وجود دارد. ایران و فعالان اقتصادی آن صرفاً قربانی تبعیض در اقتصاد سیاسی بازارهای هدف خود هستند. به عنوان مثال در حالی که عراق در ماه های اخیر واردات برخی محصولات از ایران را به بهانه حمایت از تولید داخلی محدود و ممنوع کرده است، همین محصولات با تعرفه صفر درصد از ترکیه وارد می شود!
ثانیاً با کاهش نسبی مبادلات ایران با بازیگران بین المللی و کاهش همکاری های مشترک، از یک سو، ایران به تدریج جذابیت و اهمیت خود را برای این بازیگران از دست داده است و از سوی دیگر، شکاف فناوری و فنی. بین فعالان اقتصادی ایرانی و رقبای خارجی به یک معضل بزرگ تبدیل شده و به مانعی جدی برای نقش آفرینی فعالان اقتصادی ایرانی در بازارهای بین المللی تبدیل شده است. این وضعیت یا به عبارتی همان «غفلت بینالمللی» منشأ سیاسی و اقتصادی دارد.
در نگاه اول، به نظر می رسد ریشه سیاسی مشکل در پدیده هایی مانند تحریم های هسته ای، تحریم های یکجانبه آمریکا یا محدودیت های FATF نهفته است. اما این پدیده ها فقط به این روند سرعت بخشیده اند. آنچه این وضعیت را ایجاد و تثبیت کرده است، در واقع شکل گیری خلاصه ای در ذهن رهبران و سیاست پژوهان کشورهای مهم جهان و منطقه است که بر اساس آن تصمیم گیرندگان و در نتیجه تولید و تجارت ایران اکوسیستم، نمی خواهند و نمی توانند به عنوان بخشی از آن عمل کنند. نظم جهانی مستقر را حول مفاهیمی چون توسعه و تجارت آزاد تعریف می کند و نفعش در حفظ آن نظم و بهبود و اصلاح مستمر آن نیست، بلکه در برهم زدن آن است.
این تصویر حاصل یک اقدام و دو اقدام در یک موضوع و دو مشکل نیست که بتوان با امضای قرارداد و توافقنامه مشخص آن را حل کرد. این معضل نشان دهنده رفتار دهه ها ایران در عرصه های مختلف از جمله دیپلماسی، سیاست دفاعی و امنیتی و حتی سیاست داخلی است و باعث شده بازیگران اصلی جهانی و منطقه ای به جای تعریف سیاست بلندمدت، سیاست های خود را بر اساس ایران بنا کنند. اصطلاح منافع استراتژیک مشترک، اما بر اساس تلاش برای مهار ایران تعریف شود. چه درست باشد و چه غلط و بازیگران بینالمللی در اجرای این سیاست موفق باشند یا خیر، چرخش نظاممند اقتصاد سیاسی بازیگران جهانی و منطقهای از ایران و فرصتهای آنها نتیجه همین برداشت و تجمیع است.
در سطح اقتصادی نیز عقیمسازی فرصتهای رشد پایدار ایران به دلیل عدم تعادل شدید اقتصاد کلان، ضعفهای عمده حاکمیت قانون و ناکارآمدی و سلامت اقتصاد سیاسی موجب شده است که فعالان اقتصادی بینالمللی جدی و عمیق نگیرند. علاقه به سرمایه گذاری و حتی حضور پایدار در بازار ایران. به این ترتیب، ایران و ایرانیان در این کشورها متحد اقتصادی خصوصی چندان قابل اعتمادی برای مشورت و اعمال فشار بر سیاستگذاران کشورهایی که به طور بالقوه می توانند شرکای استراتژیک اقتصاد ایران باشند، ندارند.
مجموع اتفاقاتی که بر اقتصاد کشور، معیشت خانوارها و شرایط بنگاه های اقتصادی افتاده که واقعاً نیاز به توضیح ندارد، تا حد زیادی نتیجه تأثیر این عوامل بر اکوسیستم تولید و تجارت بوده و جدی است. مشکل تغییر شرایط ما مستلزم تغییر جدی در این شرایط است.
بخش خصوصی به دلیل ماهیت تعاملی و فعالانه خود در تمام این سالها تلاش کرده است تا از طریق گفتوگو با دولت و برقراری و حفظ ارتباط با شرکای بینالمللی، حداقل روند بیتوجهی بینالمللی به اقتصاد ایران را به تاخیر بیاندازد و کند کند. اما واقعیت این است که در نهایت بدون ایجاد تغییر جدی در شرایطی که اکوسیستم تولید و تجارت ایران در بازارهای بین المللی را به این وضعیت رساند، صحبت از تغییر جدی و چشمگیر در شرایط تجارت بین المللی و خارجی ایران است. تجارت به عنوان سرمایه گذاری یک کم بیان است. تعارف یا شوخی!
23302