سما بابایی | یکی انتخاب نام مناسب برای فیلم یکی از عوامل جذب مخاطب است. به اصطلاح سینماتوگرافی نام خوبی برای فیلم است. در این سال ها فیلم های زیادی ساخته شده که عنوان آن ها برگرفته از نام قهرمان فیلم است، آثاری که با نام زن یا مرد معرفی و شناخته شدند. در این میان، نام فیلم هایی با نام زنانه در ذهن من باقی مانده است، اما فیلم های زیادی با نام مردانه در عنوان داشته ایم. مثل فیلم «احمد».
به گزارش بازتاب آنلاین، نام «احمد». یکی این فیلم یکی از فیلم های بخش رقابتی جشنواره فجر است که عنوان آن از نام قهرمان فیلم «احمد کاظمی» گرفته شده است. در این گزارش مروری داریم بر فیلم هایی که در سینمای پس از انقلاب با نام مردانه شناخته می شوند، بدون پیشوند یا پسوند یا توضیحات اضافی.
ahmed بازیگر: تینو صالحی کارگردان: امیرعباس ربیعی ۱۴۰۲
فیلم سینمایی «احمد» توسط «امیرعباس ربیعی» ساخته شده است، کارگردانی که سابقه کاری او تاکنون ثابت کرده است که فیلمسازی جسور است و فارغ از کیفیت آثاری که تولید می کند، از معدود افرادی است که علاقه مند است. در ساخت ملودرام ها و داستان های عاشقانه درباره عشق و خیانت ندارد و دغدغه اش روایت تاریخ معاصر ایران است. ربیعی پیش از این «زاد» را درباره گروهک منافقین و «لباس شخصی» را درباره حزب توده ساخته است و حالا «احمد» روایتی از 24 ساعت اول زلزله بم و حضور شهید احمد کاظمی (که فرمانده بود. نیروی هوافضای سپاه وقت) ساعات وحشتناکی در دل حادثه. ربیعی در سومین فیلم خود درام فیلمش را بر اساس شخصیت اصلی خود «احمد کاظمی» ساخته و از نقش خود در کنترل اوضاع بم در اولین ساعات زلزله گفت. نام فیلمش را «احمد» گذاشت تا نام قهرمانش در ذهنش بماند. عنوانی که باعث شده نام احمد کاظمی کاملاً با حادثه بم عجین شود و افکار عمومی با اولین بار با نام این سردار شهید، حادثه بم و اتفاقاتی را که در ذهنش رخ داده تداعی کنند. . کارگردان برای روایت خود به اسنادی که درباره حضور کاظمی در آن مراسم وجود دارد اشاره کرد و فیلمی را به نمایش گذاشت که در آن همه چیز (حتی داستان های کوچک او) واقعی است و البته باید از تخیل خود برای دراماتیک کردن وقایع استفاده می کرد. شخصیت خودش همه اینها باعث میشود مردمی که «احمد» را تماشا میکنند با بخشی از واقعیت روبرو شوند که هنوز در دل بسیاری از مردم میسوزد.
منصور بازیگر: محسن قصابیان کارگردان: سیاوش سرمدی 1398
«منصور» به کارگردانی سیاوش سرمدی داستان زندگی شهید منصور ستاری است و فراز و نشیب هایی را که این شخصیت در سال های جنگ برای تجهیز نیروی هوایی ایران با آن روبرو بوده است را بیان می کند. آن روزها شهید ستاری فرماندهی نیرویی را بر عهده داشت که به قول خودشان فرمانده لشکر غیرمسلح بود. در آن زمان تحریم ها او را از حل مشکلات موجود باز می داشت و طمع بازرگانان و دشمنی های داخلی از دیگر مشکلاتی بود که این شخصیت تاریخی با آن مواجه بود. این فیلم در ابتدا «اوج 110» نام داشت اما در آستانه جشنواره فیلم فجر نام آن به «منصور» تغییر یافت. این تغییر هوشمندانه باعث شد تا منصور ستاری در گوشه ای از تاریخ سینمای ایران ثبت شود. در واقع این تغییر نام زمینه ای را فراهم کرد تا فیلم منصور در اولین جست و جو برای وقایع پیرامون شهید ستاری در دسترس قرار گیرد و از طریق داده های ارائه شده در رابطه با فیلم، مردم می توانند از اقدام مهمی که شهید ستاری در جریان آن انجام داده اند مطلع شوند. جنگ ایران و ایران: عراق این کار را انجام داده است تا بفهمد.
رضا بازیگر و کارگردان: علیرضا معتمدی 1395
«رضا» اولین تجربه علیرضا معتمدی است. فیلمی که می توان آن را اثر اول شخص دانست. رضا نویسنده ای است که می خواهد با توافق دوجانبه از همسرش (فاطی) جدا شود. اما او علاقه ای به این جدایی ندارد و این از ابتدای فیلم مشخص است. «رضا» قهرمانی است خسته، مستاصل و دلشکسته که با دنیایی سرد و غمگین روبرو می شود. اما او هر کاری که ممکن است انجام می دهد تا دیگران متوجه نباشند که در درون او چه می گذرد. چهره ای خندان و مفرح در مقابل دیگران دارد. اما شب ها به تنهایی در خیابان ها پرسه می زند و شخصیت داستانی را که می نویسد تغییر ذهنی می دهد. پیرمردی که می خواهد بمیرد. اما نمی میرد و آدم فکر می کند شاید آن پیرمرد همان رضای سال های دیگر باشد. همان کسی که به خاطر زنی که روزی او را ترک کرده به عشق جدیدی پشت می کند، اما وقتی زن برمی گردد می بیند که چاه تنهایی اش از او پر نمی شود. پیرمرد داستانش نمی میرد. ازدواج می کند و صاحب فرزند می شود. شاید مثل خود رضا که با همسر سابقش برگشته است. یکی خواهد بود ما نمی دانیم این فیلم تا چه اندازه بر اساس تجربیات شخصی معتمد ساخته شده است. اما کیفیت بسیاری از لحظات، دیالوگ ها، کنش ها و واکنش های فیلم حسی کاملا واقعی دارد و شاید به همین دلیل است که کارگردان توانسته دنیای درون، تنهایی و ترس های شخصیت را به تصویر بکشد. انگار به نصیحت ناصر تقوایی گوش داده بود که یک بار به او گفت درباره چیزی که تجربه کرده و می دانسته و درباره جایی که می شناسد و در آن زندگی کرده فیلم بساز.
amir بازیگر: میلاد کیمرام کارگردان: نیما ایگلیما 1395
«امیر» اولین ساخته بلند نیما ایگلیما فیلمی متفاوت است که نمی تواند برای عموم مردم آشنا و قابل قبول باشد. امیر فیلمی رسمی است و بر اساس نظر مردم پیش نمی رود و مخاطب با تنهایی و رنج شخصیت هایی که به نظر از جامعه خود دور هستند، روبه رو می شود. امیر (با بازی میلاد کیمرام) مردی تنها و افسرده است که احتمالاً بار زندگی همه اطرافیانش را به دوش می کشد. از دوستش علی و همسر سابقش غزل گرفته تا خواهر بیمارش ریما. اما او قهرمان هیچکدام از این افراد نیست و نسبت به آنها نگرش منفعلانه دارد و با مشکلاتی مانند طلاق، حضانت فرزند، بیکاری، مهاجرت و افسردگی جانی برای این شغل ندارد و شاید به همین دلیل است که «امیر» «او مردی است که همیشه ساکت است و آرام است. کارگردان به عمد فیلمی بسیار کند، سرد و تلخ ساخته است و رنگ خاکستری محیط زندگی امیر هم آن را تشدید می کند. امیر علاقه ای به نجات بینندگانش ندارد و تجربه ای حداقلی است که جامعه را نه از بیرون آدم های عصبانی، که از درون آدم های غمگین روایت می کند.
پرویز بازیگر: لوون هفتوان کارگردان: مجید برزگر 1392
پرویز مردی تنهاست که به دلیل وزن زیاد در زندگی روزمره با مشکلاتی مواجه می شود. او سعی می کند به همه کمک کند و به کسی آسیب نرساند، اما دیگران مدام در کار او دخالت می کنند و از تحقیر او ابایی ندارند. پس از اینکه پدرش تصمیم به ازدواج مجدد می گیرد، از پرویز می خواهد که خانه اش را ترک کند و از آن به بعد نگاه مردم شهر محل زندگی او به او متفاوت است. همه می خواهند او شهر را ترک کند و با او مانند یک غریبه رفتار می کنند. وقتی با این رفتارها و نگاه های تحقیرآمیز اطرافیان مواجه می شود، عصیان می کند. ابتدا سگ ها و گربه ها را می کشد و سپس تصمیم می گیرد رئیس و پدرش را بکشد. در پایان فیلم روی صندلی پدرش می نشیند و قدرتش را به او نشان می دهد.
سهراب بازیگر: مجید حاجی زاده کارگردان: سعید سهیلی 1378
«سهراب» یکی از اولین آثار کارنامه سینمایی سعید سهیلی است. این فیلم محصول دوران اصلاحات و دورانی است که سینما در حال جهش بود. فیلمهای اکشن و مواد مخدر جای خود را به فیلمهای دخترانه و پسرانه دادند و دختر و پسرهایی که تازه وارد سینما میشدند لو رفتند. سهیلی سوار فیلم «سهراب» را سوار بر این موج ساخت، البته داستان عاشقانه دختر و پسر فیلم را با ماجراهای سیاسی و جناحی آن زمان پیوند زد تا بتواند در پس زمینه حرف های خودش را بزند. داستان عشق او سهراب با بازی مجید حاجی زاده اولین جوان فیلم است. او آهنگ را دوست دارد. اما عشق آنها به هم متصل نیست زیرا پدرش در یک جبهه سیاسی و پدر ترانه در جبهه دیگر و دو دوست و رفیق سابق که اکنون توسط جریانات سیاسی از هم جدا شده اند. این فیلم در زمان تولید «رنگ اناری» نام داشت، اما به دلیل شرایط اجتماعی آن سال ها و برای جذب مخاطب بیشتر، در زمان اکران به «سهراب» تغییر یافت. این فیلم در جشنواره فیلم فجر حضور نداشت و به صورت مستقیم اکران شد، اما با وجود داستان پسر و دختر، موضوع سیاسی و تغییر نام، در گیشه موفق نبود.
سیاوش | بازیگر: علی قربان زاده کارگردان: سامان مقدم ۱۳۷۷
«سیوش» اولین ساخته سامان مقدم است. این فیلم بخشی از موج فیلم های عصر نوجوان پس از فیلم دوم است. خرداد ساخته شده است. فیلم هایی که البته بستری برای معرفی یک جوان خوش تیپ و جذاب به سینمای ایران شدند. «علی قربان زاده» با این فیلم با بازی سیاوش وارد سینمای ایران شد. فرمول سینمای تجاری ایران در آن سالها ایجاب میکرد که بازیگر نقشآفرین با نام مستعار و عنوان فیلم به یادگار بماند، بر اساس این فرمول، نام فیلم از نام قهرمان داستان گرفته شد که قربانزاده آب میوه. قهرمان داستان که سیاوش نام دارد، نوازنده معروفی است که پدرش را در جنگ از دست داده، پس از ازدواج مجدد مادرش دچار تحولات روحی شده و با دختری به نام هدا آشنا شده است. غلامرضا امین، پدر سیاوش که همه فکر می کردند در جنگ جان باخته است، با آزادی اسرای ایرانی به کشور باز می گردد… در این فیلم، زندگی عاشقانه یک نوازنده به یک داستان سیاسی و اجتماعی آتش زا برای آن گره خورده است. سیاوش تبدیل به محصولی می شود که می توان از آن استفاده کرد وی عنوان فیلمی را که تمام ویژگی های سینمای دختر و پسر دوران اصلاحات را دارد، ذکر کرد.
امید بازیگر: علی مصفا کارگردان: حبیب کاوش 1370
امید در سال 1370 توسط «حبیب کاوش» ساخته شد که اگرچه نام این فیلم برگرفته از نام اولین جوان تاریخ است، اما معنایی دوگانه دارد و به نوعی به مضمون امید داشتن به زندگی اشاره دارد. «امید» داستان دکتر جوانی به همین نام است که عاشق دختری می شود که بعداً متوجه می شود در یک پرورشگاه بزرگ شده است و همین موضوع زمینه را برای مخالفت مادرش با این ازدواج فراهم می کند. این فیلم در چارچوب داستان خود تلاش می کند تا مخاطب را با مفهوم «امید» در زندگی آشنا کند. علی مصفا در این فیلم نقش امید را بازی می کند که در واقع اولین تجربه او در عرصه بازیگری است.