اگرچه میدان جنگ محل حضور کودکان و نوجوانان نیست و قهرمانان فیلم ها و سریال هایی که در رابطه با محیط جنگ ساخته می شوند بیشتر بزرگسالان هستند، اما گاهی زندگی کودکان نیز با جنگ و پیامدهای آن گره می خورد. هم کودکانی که مستقیماً در معرض حملات دشمن قرار گرفته اند و هم کودکانی که قربانی بمباران یا حملات موشکی شده اند. در سینما، کارگردانان مهمی به کودکان و نوجوانان پرداخته اند و به پیامدهای جنگ بر زندگی آنها پرداخته اند. رضا کشاورزداد امسال در فیلم باغ کیانوش به عنوان اولین تجربه کارگردانی خود به این موضوع پرداخت و از برخورد چند کودک با دو خلبان عراقی تعریف کرد..
به گزارش بازتاب آنلاین، «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز حداد، اقتباسی از کتابی به همین نام نوشته علی اصغر عزتی پک برای گروه نوجوانان و محصول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخته شده است. نوجوانان.
جنگ در کیانوش باغ | محور اصلی فیلم «باغ کیانوش» چند کودک روستایی است که در فضای محدود دهه شصت در شبی که تمام روستا به عروسی دعوت شده اند، وارد باغ کیانوش می شوند تا موز بدزدند. این شیطنت کودکانه با دیدن یک خلبان عراقی جنبه دیگری پیدا می کند. خلبان قرار است دستور انفجار را برای مردم روستا بفرستد و آنها به هر حال جلوی آن را بگیرند و مردم را نجات دهند. این کودکان برای نجات روستاییان وارد منطقه خطرناک تری می شوند. شهرام حقیقت دوست، عباس جمشیدی فر و علیرضا آرا بازیگران بزرگسال این فیلم هستند، اما کودکان نقش مهمی در داستان دارند. نکته مهم این است که کارگردان برای اینکه فیلم برای کودکان و نوجوانان مناسب باشد، قسمت های مربوط به جنگ را به صورت انیمیشن ساخته تا آنها را درک کنند و از خشونت صحنه های واقعی فاصله بگیرند. در واقع بچه های این فیلم از ابتدا تا انتهای فیلم روندی را طی می کنند که با بازی های کودکانه به قهرمانان آن شهر تبدیل می شوند.
مبارزه با سبک کودکانه. | کامبوزیا پرتوی در سال 1369 در فیلم «بازی بزرگسالان» تلاش دو کودک برای محافظت از نوزادی در میانه میدان جنگ را به تصویر کشید و پای کودکان را به واقعیت زندگی بزرگسالی باز کرد. داستان مربوط به زمان اشغال بود. یکی از شهرهای کوچک مرزی در جنگ ایران و عراق، مریم، دختر هفت هشت ساله فیلم، بر اثر ضربه ای غش می کند و وقتی به هوش می آید، شهر توسط ارتش عراق اشغال می شود. وقتی او به دنبال خانواده اش می گردد، نوزادی را پیدا می کند که زنده مانده است. او بچه را نجات می دهد و در راه با پسری ده دوازده ساله آشنا می شود. آنها تصمیم می گیرند در میان این شرایط سخت و ملتهب از کودک مراقبت کنند. آنها نوزاد را با خود می برند، به دنبال شیر برای آن می گردند و سعی می کنند از او در برابر خطرات محافظت کنند.
آوارگی کودکان در جنگ | بهرام بیضایی در سال ۱۳۹۳ در فیلم «باشو غریبه کوچ» به موضوع آوارگی پسری به نام باشو پرداخت. که در یکی از بمباران های جنگ ایران و عراق، پسری به نام باشو پس از خراب شدن خانه خود را پشت بار می اندازد و وقتی چشمانش را باز می کند، می بیند که به شمال کشور رسیده است. او احساس بیگانگی می کند و زنی به نام نای از او مراقبت می کند که در غیاب شوهرش بدون اینکه زبان او را بفهمد زندگی و کار می کند. بعد از «باشو» در سال 1370 سریالی به کارگردانی محمدعلی طالبی به نام «گل پامچال» ساخته شد که تا حدودی شبیه «باشو» بود. داستان درباره دختری به نام لیلا بود که پس از بمباران محل سکونتش در جنوب کشور به پیرمردی پناه برد تا او را به همراه خواهرش به شمال کشور ببرد و این مهاجرت سخت ماجراهایی را رقم زد. برای او. برای او.
عشق کودکی در دوران جنگ. | کارگردانانی هم بودند که احساسات کودکان و نوجوانان را در دوران جنگ لمس کردند. در سریال “دولت سفید” به کارگردانی حمید نعمت الله با زندگی نوجوانی به نام امیر روبرو هستیم که در باران موشکی تهران به همراه تمام خانواده اش به باغ مادربزرگش پناه برد. او عاشق یک دختر همسایه شده بود و به سبک نوجوانان دهه شصت در ماجراجویی های عاشقانه زندگی می کرد. در فیلم «بمب عاشقانه» به کارگردانی پیمان معادی با چنین داستانی روبرو هستیم. معادی داستان دعوای زن و شوهری را با عشق پسری ده ساله به دختری که در یک پناهگاه مسافرت می کرد ترکیب کرده بود. پسر تمام مدت منتظر بود تا پری دریایی قرمز دختر را ببیند و در نهایت نامه ای برای او نوشت که او دریافت نکرد.
مرگ یک کودک | در فیلم «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار، شخصیت محوری دختری رویایی است که مدام در برابر پدیده ها قصه می بافد و زندگی جذابی را سپری می کند. در پایان فیلم اما این همه شیرینی و تخیل با موشک انداز ها پیوند می خورد و زندگی دختر با سوار شدن بر تاب و خیال به پایان می رسد. فیلمی جذاب و جذاب با پایانی بسیار تلخ.