عصر ایران; بینا انسان – در خبرها آمده است که سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ تلویحی به سوال بازگشت معین (خواننده) به ایران گفته است: «ایرانیان خارج از کشور در صورتی می توانند به ایران بازگردند که مرتکب جرمی نشده و مرتکب شده باشند. بنابراین “به منافع کشور خیانت نکرده اند”.
این پاسخ با وجود سطح مثبت، ترس و تردید را از بین نمی برد; زیرا مصادیق روشنی از اصطلاح «خیانت به مصالح کشور» وجود ندارد. نصرالله سلام یا حسن شماعی زاده آنها احتمالاً در مورد “منافع کشور” نظر متفاوتی نسبت به مقامات دولتی ایران دارند.
اما حتی اگر بگوییم نظر دولتمردان در تعیین «منافع کشور» مهم است، تجربه نشان میدهد که رویکرد واحدی در این زمینه وجود ندارد. چه در زمان دولت خاتمی چه در زمان دولت روحانی، در مورد منافع کشور بین مقامات دولتی و غیردولتی اختلاف نظرهای آشکاری وجود داشت.
حال خواننده ای که در خارج از کشور آواز می خواند و به هزارتوی پیچ در پیچ سیاست در ایران اشراف ندارد، از کجا باید بداند که آیا عملکرد او در زندگی شخصی و هنری اش از منظر تجاوز به مصالح کشور نگریسته می شود؟ نگاه به مردان سیاسی که در ایران تصمیم می گیرند؟ ?
حتی اگر اصلاح طلبان و اعتدالیون را نادیده بگیریم، حتی در بین مراجع سیاسی و غیرسیاسی اصولگرا، رویکرد واحدی در این موارد وجود ندارد. مثلا چند سال پیش آیت الله منتظریبا انتشار فایل صوتی سخنان آیت الله به مراجع قضایی در رابطه با حوادث تابستان 67، این اقدام ابتدا خلاف مصالح کشور تلقی شد و حکم بازداشت فرزند آیت الله منتظری صادر شد، اما قرار بازداشت مذکور عملاً اجرا نشد و این بدان معناست که این سخنان هر چه که بوده خلاف مصالح کشور بوده است. نبود.
یا چه زمانی گلشیفته فراهانی در آغاز دهه 1390 او می خواست به ایران بازگردد؛ عکسی از او احتمالاً در خارج از کشور «جنایت» محسوب می شد. چون جنجال زیادی در کشور به پا کرد. در خارج از کشور، این فقط برای او نیست.
البته نبود کسی که می خواهد در مورد بازگشت یا عدم بازگشت به ایران به او توصیه کند چه باید بگوید؟
البته سبک خوانندگی معین امروز با گسترش موسیقی پاپ در ایران دیگر حساس نیست، اما اگر معین در دهه 60 و 70 می خواست به ایران برگردد دقیقاً به دلیل فعالیت هنری اش دچار مشکل می شد.
الان هم مردان و زنانی که در کنسرت های معین در خارج از کشور می رقصند، دل خوشی از مسئولین نمی کنند و باید تصمیم بگیرند که آیا معین مجرم است یا خیر. حال و هوای کنسرت های او را می توان نمونه ای از گسترش فحشا دانست چرا که فیلم های کنسرت های او در دسترس مردم کشور است. شاید به او بگویند که رقصیدن در کنسرت های شما در اروپا، آمریکا و کشورهای اطراف ایران مصداق نقض قوانین ایران نیست و ما جرمی مرتکب نشده ایم.
اگر معلوم نباشد در به کدام طرف خواهد پیچید، چطور هنرمندانی مثل معین با خیال راحت تصمیم به بازگشت به کشور می گیرند؟ اما نکته مهم دیگر این است که اگر این افراد به ایران برگردند، آیا حق دارند در کشور هنر آفرینی کنند یا صرفاً حق دارند در آرامش زندگی کنند؟
البته سخنگوی قوه قضائیه از شورای عالی ایرانیان خارج از کشور خواست سازوکارهای لازم در این زمینه را در اسرع وقت اعلام، تصویب و برای اجرا ابلاغ کند. اما تقریباً می توان مطمئن بود که این شورا با همان مشکلاتی مواجه خواهد شد که هر شهروند در بررسی این موضوع با آن مواجه است. اینکه حبیب خواننده با تایید همان شورا به ایران بازگشت.
اما حتی اگر شورا با نگاهی «باز»، محدودیتها و خلأهایی را تعیین کند که منجر به بازگشت تعداد زیادی از ایرانیان خارج از کشور به ایران شود، واکنش منفی نیروهای سیاسی مدافع تعصب فرهنگی قابل پیشبینی است. آنچه قابل پیش بینی نیست عواقب چنین واکنشی است.
آه، وقتی قوه قضائیه اعلام کرد که همکاری دو خبرنگار با «دولت دشمن آمریکا» در رابطه با ماجرای مهسا امینی ثابت نشده است، شاهد واکنش تندروهای داخلی بودیم. واکنشی که باعث شد برخی رسانه ها – غیر از خبرگزاری عدالت – ادعا کنند که این دو خبرنگار تنها یک هفته آزاد شده اند.
البته به نظر می رسد قدرت رئیس دولت به نفع تندروها بوده و این دو (الها محمدی و نیلوفر حمیدی) همچنان آزاد هستند. اما نکته مهم فشاری است که بر قوه قضاییه وارد می شود تا آزادی «غیر افراطی ها» کمی بیشتر شود.
همچنین در این زمینه شایان ذکر است که بسیاری از ایرانیان خارج از کشور حداقل از منظر تندروهای داخلی منتقد رژیم هستند و گفتار و عملکرد آنها مصداق تبلیغات علیه نظام تلقی می شود. اما رهبری نظام پیش از این گفته اند که افرادی که از نظام راضی نیستند برای صلاح کشور در انتخابات شرکت کنند.
این توصیه و دعوت مبتنی بر این فرض اساسی است که ممکن است فردی در خارج از کشور از نظام سیاسی انتقاد کند، اما اقدامات سیاسی آنها نباید به عنوان “خائن به منافع کشور” تلقی شود.
اگرچه اخیراً، داریوش همایون و اردشیر زاهدیکه از مقامات بلندپایه رژیم شاه بودند به دلیل توجه به مصالح کشور، پیوندهای چشمگیری با جمهوری اسلامی پیدا کرده بودند.
بنابراین، کسی که از نظام سیاسی انتقاد می کند و در خارج زندگی می کند، نمی تواند متهم به «خیانت به مصالح کشور» شود. اگر «کشور» مهم است و منتقدان داخلی یا خارجی جمهوری اسلامی باید برای حفظ منافع کشور در انتخابات شرکت کنند، منطقاً نمیتوان انتقاد از منتقد را «خیانت به منافع کشور» دانست. .
اما چنین نکاتی دلالت منطقی سخنان یک دهه اخیر مقامات سیاسی و قضایی کشور است. مشکل اصلی این است که هنرمندانی مانند معین نمی دانند بر چه اساسی می توانند مطمئن باشند که چنین مفاهیم منطقی مبنای سیاست رسمی «بازگشت ایرانیان مقیم خارج» است؟
به نظر می رسد یک مقام بالاتر یا به عبارتی صریح تر باید امنیت و اطمینان ایرانیان خارج از کشور را در این زمینه فراهم کند.