دنیای اقتصاد نوشت: اخیراً به دلیل کاهش رفاه مادی و معنوی و امید به آینده شاهد مهاجرت گسترده پزشکان بوده ایم.
از آنجایی که پزشکان متعلق به بخشهای نخبه، ثروتمند و ذاتاً متلاشیکننده اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران هستند، این امر بیش از آنکه نشاندهنده وضعیت آشفته اجتماعی و اقتصادی در حوزه عمومی ایران باشد، نشاندهنده نظام سلامت است. کاهش امید به آینده آنقدر ساختاری است که حتی با پزشکان نیز چنین رفتار می شود یکی یکی از قوی ترین بخش های اجتماعی-اقتصادی کشورمان را به زانو درآورده است.
هجرت بزرگ پزشکان نه تنها یک بحران نظام سلامت، بلکه یک بحران عمومی جامعه معاصر ایران است. مشکلات نظام سلامت بیش از آن که علت خروج پزشکان باشد، نتیجه این وضعیت تلقی می شود. از آنجایی که متأسفانه تأثیر آن نسبت به علت با تأخیر رخ می دهد، می توان پیش بینی کرد که در آینده با افت شدید نظام سلامت و سپس افت فاجعه بار در سلامت عموم مردم مواجه شویم. اما چرا بر این باورم که خروج پزشکان نشانه موقعیت اجتماعی است تا سیستم مراقبت های بهداشتی؟ من سعی خواهم کرد این مشکل را با یک مثال توضیح دهم. تصور کنید روزی وارد بیمارستانهای ایران میشوید و متوجه میشوید که تختهای بیمارستان توسط پزشکان اشغال شده است نه بیماران.
در چنین شرایطی، اولین سوالی که احتمالاً به ذهن خطور می کند این است: آیا بیماری خاصی وجود دارد که پزشکان را به طور خاص تحت تأثیر قرار دهد؟ سپس به یاد می آوریم که پزشکان معمولاً آخرین گروهی هستند که بیمار می شوند زیرا در مقایسه با سایر گروه های اجتماعی بیشترین توانایی را در مراقبت از سلامت خود دارند و به دلیل اینکه بیشترین دانش را در زمینه پیشگیری از بیماری ها دارند و معمولاً موارد زیادی را نیز دارند. بهداشت اساسی دارند
فرضیه دوم، اما بهتر، این است که وضعیت آنقدر بحرانی شده است که «حتی» پزشکان نیز به شدت درگیر آن هستند. بنابراین، حضور آنها بر روی تختهای بیمارستانی نشاندهنده وضعیت این قشر نیست، بلکه نشاندهنده شدت بحران برای همه اقشار جامعه است. از آنجایی که تخت های بیمارستانی محدود است و پزشکان دسترسی بهتری به تخت ها دارند، تخت ها توسط پزشکان اشغال می شود.
حالا بیایید به مهاجرت اخیر پزشکان برگردیم. خروج پزشکان به این دلیل نیست که پزشکان ناگهان به مهاجرت علاقه مند شدند. هیچ پدیده اجتماعی خاصی بر آنها تأثیرگذار نبود. مهاجرت گسترده آنها تنها به دلیل وضعیت نامطلوب عمومی و البته دسترسی بهتر آنها به مهاجرت است. البته مهاجرت همیشه برای پزشکان بیشتر از غیر پزشکان قابل دسترسی بوده است. بنابراین نمی توان تصور کرد که وضعیت خاص پزشکان اخیراً این گروه را مجبور به مهاجرت کرده است.
سوال اصلی این است که چگونه شرایط عمومی جامعه به جایی رسیده است که حتی قوی ترین طبقات اجتماعی ایران نیز مهاجرت «اجتناب ناپذیر» دارند.
تاثیر مهاجرت روزافزون پزشکان از ایران زمانی مشخص می شود که بیماری مانند کرونا شیوع پیدا کند. با توجه به اینکه تحصیل پزشکی در همه کشورهای دنیا بسیار سخت و پرهزینه است، بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا در تلاش هستند تا موانع مهاجرت پزشکان ایرانی را به حداقل برسانند. ناگفته نماند که مزیت این کشورها جذب بیشترین تعداد ممکن از گروه های تحصیل کرده، نخبه و تاثیرگذار مانند پزشکان و سایر کارکنان بهداشتی است. بنابراین تا زمانی که شرایط اجتماعی در ایران با یاس و فقر همراه باشد، پزشکان ما نیز دسترسی خوبی به مهاجرت خواهند داشت و این دور باطل ادامه خواهد داشت. و این برای نظام سلامت غیر قابل جبران است.
بدترین خبر این است که ضعف نظام سلامت بعد از چند سال به وخامت کلی سلامت و امید به زندگی ایرانیان منجر میشود و اگر اپیدمی دیگری مانند کرونا رخ دهد، نتیجه آن میتواند فاجعهبار باشد. در این میان مردم ایران بیشترین آسیب را می بینند و مردم کشورهای دیگر بیشترین سود را می برند. به عبارت دیگر در سطح کلان ایران فقیرتر از گذشته شده و شکاف ثروت کشور با سایر کشورها افزایش خواهد یافت.