در واقع همه اینها سوالاتی است که می تواند پیرامون رمان در ذهن هر خواننده ای که با ادبیات سروکار دارد ایجاد شود. روشن و بدیهی است که این رمان که نمایانگر یک ژانر ادبی مهم است، تا به امروز مسیری طولانی و ناهموار را طی کرده و دوران های مختلف را پشت سر گذاشته است. رمان نوعی داستان بلند است که به نثر نوشته می شود و می تواند یک یا چند ژانر را در بر گیرد. همانطور که می دانیم، در قرن هجدهم، کلمه رمان عمدتا برای داستان های کوتاه در مورد عشق و توطئه استفاده می شد. اما در دویست سال گذشته رمان تبدیل شده است یکی این کتاب به یکی از مهمترین اشکال ادبی تبدیل شده است که به سختی می توان گفت طرفدارانی ندارد یا طرفدارانش در اقلیت هستند.
نظریه های رمان از رئالیسم تا پست مدرنیسم شاید اولین کتابی بود که می توانم بگویم با دقت و از منظر فنی و انتقادی به همه این پرسش ها پاسخ داد. این کتاب توسط دیوید لاج، یان وات، دیوید دیچس و… نوشته شده است که توسط حسین پاینده ترجمه و توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده است. دیوید لاج نویسنده و منتقد ادبی بریتانیایی و استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه بیرمنگام است. البته این کتاب یکی لاج یکی از نویسندگان اصلی آن است و لاج نیز یکی از مشهورترین مفسران نظریه رومن یاکوبسن است، شاید او تاکنون کار درستی انجام داده است. کتاب به تحلیل تکنیکی نظریه های رمان و همچنین پرسش ها و رویکردهای اصلی مرتبط با رمان و عناصر مختلف آن پرداخته است. هنوز پاسخ کاملا قانع کننده ای پیدا نشده است. پاسخ به سؤالات بزرگ همیشه سخت و حتی سخت تر از آن است…»
فصل اول کتاب با عنوان «ظهور رمان» نوشته ایات وات، نویسنده و منتقد انگلیسی، به موضوع رمان و مسئله رئالیسم می پردازد. نویسنده در این فصل به بررسی ماهرانه پیشینه فلسفی، عناصر پیرنگ، توصیف رئالیسم رمان، شخصیت ها، مکان ها و زمان ها پرداخته و خواننده را با پرسش هایی آشنا می کند که تا حدی به آنها پاسخ داده است. سپس خواننده با نظریات رمان از منظر جان هالپرین آشنا می شود که به نظر من نگاهی نو و مدرن به مشکلات رمان و گسترش آن در ادبیات امروزی داشته و مبانی نظری را بررسی کرده است. ریموند ویلیامز در فصل بعدی کتاب به بررسی رئالیسم و رمان معاصر می پردازد و شخصاً احساس می کنم که خواننده باید در این قسمت کمی مکث کند و جان کلام را با تفکر و تأمل بیشتری بخواند. در این بخش، ویلیام به زیبایی تحولات رئالیسم در قرن بیستم را توضیح داده و عناصر آن را مورد بررسی انتقادی قرار داده است. در نوشته های فصل های بعدی بیشتر از قبل با رمان های قرن بیستم مواجه خواهیم شد. به نظر من قرن بیستم را می توان یکی از دوره های طلایی رمان نویسی دانست و جایگاه تثبیت شده آن در ادبیات بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در این دوره موضوعات مختلفی به رمان و رمان نویسی اضافه شد و نویسندگان جدیدی به این حوزه معرفی شدند. در مقاله ای از آرنولد کتل به رمان مدرن می رسیم و درباره آن بحث می کنیم. توجه به جریان ذهن و ارتباط متقابل افکار در ذهن فردی ناگزیر منجر به تاکید بر تنهایی ذاتی فرد شد زیرا هر ذهنیتی منحصر به فرد و جدا از سایر ذهن ها است. اگر دنیای واقعی که در آن زندگی می کنیم، دنیای منحصر به فرد و شخصی ذهن خودمان باشد، اگر ارزش های عمومی که باید در جامعه از آنها دفاع کنیم، ارزش های واقعی نیستند که به شخصیت ما معنا می بخشند، پس ما همه محکوم به زندان با ذهنیتی غیرقابل توضیح هستند. بیا به زندگی ادامه دهیم…”
در فصول بعدی پیتر فاکنر و هنری جیمز به ادبیات مدرن می پردازند و ورود مدرنیسم به ادبیات را بررسی می کنند. گذار ادبیات از این سبک سنتی به سبک مدرن، فراز و نشیب های خود را داشت، بنابراین خواننده ممکن است رمان را بهتر از الان بشناسد. و سرانجام به نقد و کاوش حول محور ادبیات پست مدرن دیوید لاج می رسیم. در این فصل، دیوید لاج خواننده را با مفاهیمی مانند تناقض، جابجایی، عدم انسجام، بی نظمی، زیاده روی و اتصال کوتاه از نزدیک آشنا می کند. به نظر من، چنین دقت نظری از دیدگاه چندین نویسنده و منتقد، این کتاب را به مجموعه ای منسجم از کنش ها و واکنش های مختلف نظریه ها تبدیل کرده است که در آن خواننده به یک نتیجه گیری جامع و کامل از اندیشه می رسد و می تواند در هر زمانی که بخواهد تأمل کند. بر آن به عنوان یک دیدگاه متفاوت رمان.
مریم طباطبایی
نویسندگان و منتقدان