اعتماد: فریدون جیرانی در گفتگو با منوچهر محمدی یکی از تهیه کنندگان سابق، موضوع بحران اقتصادی سینما را مطرح کرد و در جریان آن از مشکلات سینمای کنونی و همچنین حذف طبقه متوسط از جامعه پرهیز کرد.
محمدی گفت: شاید نیاز به تحقیق باشد اما به نظر من علائم بحرانی این اقتصاد از دهه 70 تا اوایل دهه 80 ظاهر شد و دلیل آن مشخص است. اقتصاد فیلم بخشی از اقتصاد کلان کشور است و اساساً ربطی به ادارات مختلف با سلایق مختلف وزارت ارشاد ندارد. چند ماه پیش در جلسه ای با مدیران گرایش آنجا بودم. یکی من مشکلات سینمای ایران را برشمردم، شاید در آن جلسه پیشنهادی را به جمع دوستان دولت و اصناف که آنجا بودند ارائه دادم که در راس آن کاهش ارزش پول ملی و تورم بسیاری از اقلام بود. ، اما من به این دو عنصر اشاره کردم.
همانطور که می بینید، از دهه 1980، تورم ما به آرامی در حال افزایش است و ارزش پول ملی ما شروع به کاهش کرده است. ما به جایی رسیده ایم که اکنون هستیم. یعنی صحبت از 20 تا 25 میلیارد تومان برای یک فیلم متوسط معمولی بسیار عادی تلقی می شود. اقتصاد باید بچرخد تا فیلم درآمد و سود داشته باشد تا بتوانید کار بعدی را شروع کنید یا پولتان برگردد تا بتوانید کار کنید. وقتی این چرخه شکسته می شود چند تلفات می توانید وارد کنید؟ به معنای شکست مداوم پس از شکست است. طبیعتا عده ای این میدان را به جلسه می دهند و راه می افتند. اگر بخواهید فهرستی تهیه کنید، رشد جمعیت، کاهش ارزش پول ملی، قطع ارتباط اقتصادی ما با دنیا، تحریم ها در ابعاد مختلف، مجموعه مواضع سیاسی که در دنیا داریم،
چه اسلام هراسی بگویند و چه ایران هراسی، تقریباً این امکان را از سینما گرفتند. من کاری به پرونده ها و اخبار ندارم که فیلم یک فیلمساز ایرانی به 100 اسکار برسد یا جوایز بین المللی دیگری بگیرد، این یک افتخار برای ایران است اما به عنوان یک روند ما کاملاً قطع شده ایم و به نظرم مدیریت فرهنگی هم قطع است. . ، چون چشم انداز بلندمدتی ندارد و در این زمینه بلندمدت ندارد، البته نه تنها به این موفقیت ها یا پلتفرم هایی که به وجود می آیند نگاه مساعدی ندارد، بلکه اگر دست روی آن بگذارد، خواهد شد. پرتاب سنگ تا آن چیزها اتفاق نیفتد
ما بخشی از حق چاپ جهانی نیستیم و نمی توانیم با آن طرف گفتگو کنیم. ما نمی توانیم به تولید مشترک یا بازار فکر کنیم. وقتی حجم ممیزی ها در کشور ما اینقدر گسترده است اصلا نمی توانیم درباره موضوعات دیگر صحبت کنیم. گویی شما محصولی را در داخل فقط برای شروع و در اندازه بسیار محدود تولید کرده اید. اقتصاد این محصول کوچک خواهد بود. در کشور حداقل ده شرکت را می توان نام برد که در دهه 60 و 70 فعال بودند و سالی حداقل دو یا سه فیلم تولید و پخش می کردند و رفته رفته از تعداد آنها کاسته شده است. برخی از آنها تقریباً دچار رکود شده و یا حتی تعطیلی خود را اعلام کرده اند و دیگر شاهد طراوت خاصی در این حوزه نیستیم.
فریدون جیرانی راز تعطیلی برنامه هفت را گفت
منوچهر محمدی در ادامه سخنان خود گفت: در سال 1381 فیلم «زیر نور مهتاب» پس از رفتن به کن برنده جایزه اول هفته منتقد شد و سال بعد به جشنواره های زیادی در جهان از جمله جشنواره ای در جهان دعوت شد. کوالالامپور که 10 روز به طول انجامید. روزی یک بار کسی از سفارت ایران به ما زنگ نمی زد و به دیدن ما نمی آمد. هیئتی هم بود، حدود هفت هشت فیلمساز از ایران بودند و هفت هشت فیلم در بخش های مختلف جشنواره حضور داشتند. در همان 24 ساعت اول که متوجه شدم رئیس هیئت داوران آمریکایی است، گفتم این فیلم قطعا جایزه نخواهد گرفت و شک دارم چون با ایران و با این فیلمی که درباره روحانیت است مشکل دارند. .
از قضا آن فیلم در آن جشنواره جایزه اول را گرفت، جایزه نقدی بسیار خوبی داشت و جایزه گرفت. مراسم افتتاحیه توسط ماهاتیر محمد و مراسم اختتامیه توسط پادشاه مالزی انجام شد. خوب است به بینندگان خود بگویید که مالزی کشوری است که ظاهراً ساختار سلطنتی دارد، اما پادشاهان آن به دلیل قبایل مختلفی که دارد دوره ای هستند. هر چند سال یکبار از هر قبیله یک پادشاه بازتاب آنلاین می شود. این جایزه توسط پادشاه مالزی در مراسم اختتامیه اهدا شد، طبیعتاً همه شخصیت های سیاسی، هنرمندان و کسانی که فیلم داشتند در آن مراسم حضور داشتند. وقتی مراسم ساعت 12 تمام شد و به هتل برگشتیم، به سمت اتاقم حرکت کردم. جایزه یک شی کریستالی بزرگ است.
تلفن اتاقم زنگ خورد و آقایی روی خط بود. سلام من از سفارت ایران تماس میگیرم. آقای سفیر درخواست کردند که جایزه خود را به لابی هتل بیاورید و آنها مایلند با شما عکس بگیرند. به ایشان گفتم آقای سفیر خیلی نامناسب عمل کرده اند، لطفاً من خواب آلود هستم و می خواهم بخوابم و اصلاً علاقه ای به عکس گرفتن با ایشان ندارم. سفیر ایران باید در جایی که می تواند حضور داشته باشد و بیاید فیلم را ببیند و حداقل در مراسمی که همه سفرا و شخصیت های فرهنگی و بزرگان حضور داشتند شرکت کند و چهار عکس برای کار خودش بگیرد. [نبوده]ببین چقدر احساس [مهم بودن]برای بردن جایزه به لابی هتل و ایستادن در کنار پوستر جشنواره تماس بگیرید، آقای سفیر هم باید بایستد و من از ایشان عکس می گیرم و به صورت نمونه کار به وزارت امور خارجه می فرستم.
با توجه به ملاقاتشان خیلی مودبانه گفتم، آنجا هم حرف های تندتری زدم. نمونه های زیادی از این نوع وجود دارد. اتفاقا من فکر می کنم سینمای ایران در سال های اخیر دلسوز بوده است. در جلسه ای که شما هم حضور داشتید و به نظر من احترام زیادی قائل بودید، پیشنهادی که برای جشن خانه سینما مطرح کردم با حضور هیئت مدیره و کانون مدیران و انجمن تهیه کنندگان بود. نظرات دوستان بسیار متفاوت بود و شما به عنوان کارگردان اعلام کردید که مخالف هستید، جشن می گیرید. در آنجا نظریه ای ارائه کردم که جناب عالی نظر من را کمی باز کردند و گفتند. که واقعاً سینمای ایران به ایران و انقلاب و فرهنگ ایرانی حق دارد…
محمدی ادامه داد: اگر یادتان باشد حدود 10 سال پیش جنبش 99 درصدی در آمریکا راه اندازی شد و یک ماه بخشی از مردم آمریکا در خیابان بودند، حتی چادر زدند و گفتند 99 درصد جامعه فقیر است و 1 درصد جامعه ثروتمند است به شرایط اقتصادی اعتراض کردند آن حرکت از ابتدا که نطفه اش شکل گرفت تا لحظه ای که نیروی انتظامی یک ماه و نیم تا دو ماه بیشتر طول نکشید. همه را پیدا کرد و او را تمام کرد.از B 200 نفر، از 100 تا 500000 تا 1 میلیون نفر آمدند.
رئیس ارشاد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران سینمای ایران را مقصر دانست و گفت: چرا فیلمسازان ما در این زمینه فیلم نمی سازند؟ داشتم می خندیدم چون به محض اینکه ویزای آمریکا گرفتی و بروی آنجا و فیلمی مثل آن بسازی، ممکن است چند سال طول بکشد، نه اینکه بگوییم فیلمنامه چقدر طول می کشد و فیلمساز ما چقدر فضای آمریکا را می شناسد. به عنوان تبلیغات، خیلی خوب است که در تلویزیون اینطور صحبت کنیم، مافوق هایش شب ها او را تشویق می کنند و می گویند آفرین، چه فیلمساز ضد آمریکایی. در حالی که به نظر من ساده سازی و انجام کارهای احمقانه یک مسئله سیاسی و سینمایی است. یعنی به هر دو کمپ توهین می شود.
فریدون جیرانی با یادآوری صحبت های محمدی که به این قسمت رسید گفت: به دلیل این مشکل برنامه هفت هم تعطیل شد.