در بخشی از گفتگوی روزنامه اعتماد با فاطمه هاشمی دختر آیت الله هاشمی آمده است:
فاطمه هاشمیرفسنجانی، دختر بزرگ آیت الله رئیس بنیاد بیماری های خاص، با پدرش ارتباط نزدیک دارد و آن طور که از صحبت های او پیداست، زمان زیادی را با پدرش می گذراند. به همین دلیل است یکی این یکی از گزینه هایی است که می تواند گزارش مفصلی از فعالیت های پدرش در زمان حیات و حتی از روز مرگ و بعد از مرگ پدرش ارائه دهد.
انتقاد محسن هاشمی از رفقای آیت الله هاشمی رفسنجانی / افراط شد
سیاستمدار و وکیل؛ نگاهی به زندگی هاشمی رفسنجانی در سالگرد درگذشت وی
او پدرش را خیلی دوست داشت و این را نه از حرف هایش که از عصبانیت و اشک هایش در هنگام صحبت از مرگ پدر هاشمی رفسنجانی نشان می دهد. فاطمه هاشمی رفسنجانی.
برخی انتقاد می کنند که شما یا خواهرتان به خاطر موقعیت پدرشان توانسته اید کارهایی را انجام دهید. به عنوان مثال، بنیاد بیماری های خاص یا بازی های زنان در کشورهای اسلامی; او شما را از چنین فعالیتهایی ممنوع نکرد؟
خیر، در مورد این بنیاد بیماری خاصی که راه اندازی کردیم، از ایشان مشاوره گرفتم که تاکید کردند نباید دولتی باشد و در چه زمینه هایی فعالیت کند. تا آخرین لحظه عمرش در مورد همه چیز با او مشورت کردم. اما در مورد چیزهایی که شما گفتید، دختران سایر روسای جمهور نیز ممکن است همین کار را انجام دهند. چرا این کار را نکردند؟ آیا کسی جلوی آنها را می گیرد؟ پس الان دختران دیگر روسای جمهور کجا هستند؟ اینها مشاغل سخت و طاقت فرسایی بودند که در برابر آنها مقاومت شد. فائزه از بازی های زنان کشورهای اسلامی و روزنامه زن بسیار ناراحت بود. بقیه می توانستند این کار را انجام دهند، اما نکردند! اما مثلاً دختر آقای طالقانی یا خانم مصطفوی، دختر امام، هر کدام یک تشکلی برای زنان تأسیس کردند; بستگی به این دارد که هر فرد چقدر فعال باشد.
اما مثلاً مواضع چاپ شده در روزنامه زن به آقای هاشمی نسبت داده می شد.
در خانواده ما همه مستقل بودند. هم من و هم برادرانم و هم فائزه. ما نظرمان را می گفتیم، اما من خودم هر چه پدرم می گفت گوش می کردم، اما فائزه بیشتر نظر خودش را داشت. اما بحث در خانه ما بود و هست. وقتی صحبت از بحث های سیاسی می شود، همه نظری دارند و بابا معمولا فقط گوش می دهد و در نهایت نظرش را می گوید و می گوید این نظر من است، می خواهی گوش کنی یا نه؟ اما اگر مثلا به روزنامه زن نگاه کنید، می بینید که این روزنامه موضع منفی نگرفته و تنها به دلیل انتشار خبری درباره فرح پهلوی توقیف شده است. حالا که 22 است بهمن ممکن است از شاه و فرح بیشتر از بقیه نام برده شود! روزنامه زنان بالاخره طرفدارانی پیدا کرده بود و فروش خوبی داشت.
روزی روزگاری برج های زیادی متعلق به خانواده شما بود.
دروغ گفتی؛ هیچکدام از ما تا به حال یک برج ایجاد نکرده ایم. همه چیز دروغ است. فائز به کانادا نرسیده است. آنها در مورد ساختن برج در کانادا و … شایعات زیادی ساختند. همه چیز دروغ است.
منشأ این سخنان و احادیث کجاست؟
اینها اولین بار توسط مجاهدین خلق قبل از انقلاب راه اندازی شد. بابا قبل از انقلاب به مجاهدین خلق کمک می کرد و وقتی گرایش های آنها مارکسیستی شد، دیگر کمکی به آنها نکرد. از آن زمان مجاهدین با آقای هاشمی قهر کردند. قبل از انقلاب در مدرسه رفاه درس می خواندیم و بیشتر آنها از بچه های مجاهدین خلق بودند. در آن زمان در خانه ما یک استخر بود. یادم هست همکلاسی ها به خانه ما آمدند و از استخر استفاده کردند و بعد به ما گفتند شما فئودال هستید! خب اگر ما فئودال هستیم پس چرا میای اینجا؟! یعنی از اونجا شروع شد بعد از انقلاب، مجاهدین خلق و گروه های دیگر در دانشگاه ها بودند و همین شایعات را دامن می زدند. بعد مجله فوربس نوشت که آقای هاشمی پنجمین ثروتمند دنیاست! در دوره دوم آقای هاشمی درگیری هایی بر سر مسائل فرهنگی و اقتصادی به وجود آمد و گروه هایی مانند مداحان شروع به نشر این اکاذیب کردند.
آیا اصلاح طلبان متعلق به این گروه بودند؟
آنها اول شروع کردند و اصلاح طلبان بعداً روی موج آنها آمدند. هر جا رفتیم گفتند این مکان متعلق به خانواده هاشمی است. آنها گفتند که کیش متعلق به هاشمی است! رئيس هیئت مدیره یکی از ستاد آقای احمدی نژاد هر جا می رفت می گفت کیش مال آقای هاشمی است. اتفاقاً بعدها رئیس سازمان توسعه کیش شد. یک بار آنجا بودیم، پرسیدم: واقعاً این مال آقای هاشمی است؟! او گفت من حتی یک برگه توصیه از او پیدا نکردم. حتی وقتی اومد اینجا خرج خودش رو داد بابا همه هزینه ها رو شخصا پرداخت کرد.
نکته دیگر، ماجرای بازدید از سد لتیان در روز تاسوعا که در خاطرات وی آمده است، در میان برخی گروه ها سروصدا به پا کرده است.
چه اشکالی دارد اگر می خواست ریا کند این مسائل را نمی نوشت. چند بار به آنها گفتم: چرا اینها را می نویسید؟ او گفت که نوشته است تا مردم بدانند رئیس جمهور آنها چه می کند یا زندگی شخصی او چگونه است. بسیاری از مردان دیگر نیز رفتند. الان نمی توانم اسمش را ببرم. آنها همچنین به سد لتیان رفتند. با هلیکوپتر هم پرواز کردند!
آیا این بررسی ها را می فهمید؟
نه! بالاخره روز تعطیل بود و سر کار بود و حالا می رود یک روز استراحت کند. همه رفتند.
۲۷۲۷