در هفتمین سالگرد درگذشت اکبر هاشمی رفسنجانی از بنیانگذاران جمهوری اسلامی ایران یکی درباره مشهورترین مردان تاریخ معاصر، باید چیزی بنویسیم که قبلاً نوشته نشده است یا از زبان دیگران برنمی‌آید، یا حداقل دیدگاه جدیدی را به مخاطبان جاری ارائه می‌کند.

او معتقد به اعتدال و مدارا بود یا امام خمینی را به پایان جنگ هشت ساله متقاعد کرد یا بهتر است بگوییم در مرحله دوم انتخابات ۱۳۸۳ عقب نشینی کرد تا رقابت نهایی بین مهدی کروبی و محمود احمدی نژاد برگزار شود. در نوشته های این نویسنده گفته اند یا خوانده اند.

مسیح مهاجری: تبلیغات شدیدی علیه آیت الله هاشمی انجام شد اما ایشان در میدان ماندند و نرفتند. / هاشمی به امام گفت من را اعدام کنید اما موضوع جنگ را تمام کنید

در مورد بند آخر توضیح می دهم که اگر در مرحله دوم سال 84 در مبارزه کروبی و احمدی نژاد عقب نشینی می کرد، ادعای مخالفت توده ها و اشراف یا شعارهای پوپولیستی به پیروزی احمدی نژاد منجر نمی شد. بلیت، زیرا برخلاف انتقاد روشنفکران و طبقه متوسط ​​مبنی بر تحقیر و کاهش شعار 50 هزار تومانی برای هر ایرانی بالای 18 سال، کروبی – به نظر می رسد ایده بهروز افخمی در مصاحبه با او – برای رای دهندگان احمدی نژاد نیز جذاب بود.

مهمتر از آن اینکه اگر کروبی پیروز می شد، جریان اصلاحات حتی به روش کلاسیک ادامه پیدا می کرد و اگر اینطور بود، احمدی نژاد از سوی هاشمی مورد سرزنش قرار می گرفت زیرا او نفر اول فاز اول بود و این چیزی نیست که تبلیغات می گوید. و به نظر می رسد که انتخابات 84 تک مرحله ای بوده است. .

این مقاله به چند نکته در هفتمین سالگرد هاشمی رفسنجانی می پردازد:

اولاً ایشان همیشه اصرار داشتند که ثابت کنند روحانیت شیعه نیز می تواند دنیای بشریت را بهبود بخشد. او که با ماشین به ایالت های مختلف آمریکا سفر کرده بود و به همراه برادرش به اروپا سفر کرده بود، تمایلی به شهرنشینی و سر در جیب کردن نداشت و جالب اینکه در میان شخصیت های تاریخی، شیفته امیرکبیر بود. هر کسی در 20th دی ساعت 12:30 بعد از ظهر رگش قطع شد.

وجه دیگر این است که نام هاشمی با امید همراه است. می گویند زمانی که طلبه شد و با محدی کرمانی هم دانش آموز در دنیای نوجوانی و جوانی زندگی کرد، تردید داشت که آیا هاشمی روحانی روحانی موفقی شود، چون قیافه و چهره هم مهم بود. اما هاشمی رنج نمی برد و تفاوت خود را یک ویژگی می بیند.

همبندی در زندان در اوج فشار هر بار که در را باز می کردند می گفت می خواهند ما را ببرند و اعدام کنند. اما هاشمی گفت نه! می خواهند ما را آزاد کنند که البته نه اعدام شدیم و نه بلافاصله آزاد شدیم و این اتفاق سه سال و نیم بعد افتاد.

آدم کاملا منفی نبود و سعی کرد امید را برانگیزد. خطبه های او در تنگنای جنگ سرشار از امید است و امام شیفته این روحیه بود و او را بسیار دوست می داشت.

برای اینکه بدانیم دیدگاه او با فردی مثل احمدی نژاد چقدر متفاوت است، کافی است به یاد بیاوریم که در سفر به مناطق مختلف، جنبه های مثبت منطقه خود را برمی شمرد و حتی یک بار بخش هایی از استان کهگیلویه و بویراحمد را با سوئیس مقایسه کرده است. مقایسه مفاهیم طبیعت

احمدی نژاد تلویحاً گفت که مردم تهران حق مردم شهرستان را گرفته اند و گویی او از آنها سهم می گیرد و هیچ کس درخواستی نمی کند آقای رابین هود! چرا به بنیادها نمی روید؟

نگارنده این سطور انتقاداتی نیز به هاشمی در زندگی اش نوشته است، به ویژه از این نظر که او به دموکراسی توجهی نداشته و طرفدار توسعه اقتصادی بوده است، اما بدون تأسف از این دیدگاه ها می توان گفت که به دنبال آن زیرساخت بوده است. توسعه و گرچه انتصاب مهندس احتراق موتور و شخصیتی چون میرسلیم در راس وزارت فرهنگ هیچ ربطی به فرهنگ و هنر ندارد، اما از منظر دیگر نسبت به فرهنگ بی تفاوت نبود. نبود و گروه فعلی مسئولیت حوزه کاری را بر عهده داشتند. خیلی بعید بود که اینترنت با فاصله کمی از دنیا به ایران برسد و از بعضی ها شنیده ایم که باید هیتلر را در مونیخ متوقف می کردند، یعنی محدودیت های اینترنت در دهه 70 اعمال می شد. قبل از اینکه محبوب شود نه الان که جان مردم به آن گره خورده و به اندازه هوا لازم است.

اینترنت، مترو، دانشگاه آزاد و مواردی از این دست نشان از نگاه توسعه ای و زیرساختی هاشمی دارد و اصولگرایان در نهایت سعی کردند مترو را فیلتر کنند یا از محافظ حجاب استفاده کنند و نیروها را وارد دانشگاه آزاد کنند، اما نه اینترنت، نه مترو و نه دانشگاه آزاد. آنها نتوانستند ببندند.

بله، انتقادات سیاسی زیادی به مرحوم هاشمی وارد است، از جمله اینکه اگر ونداده و وزارتخانه های علوم و کشور به دست جناح راست سپرده نمی شد، احمدی نژادی ظاهر نمی شد که به خاطر مشاور بودنش به قیمت جانش تمام می شد. به وزیر علوم در دولت دوم وگرنه وزیر علوم می شد. دولت اولش (دکتر معین) با او چه کرد و در دولت دوم وزیر کشور شد؟ و وزیر کشور دولت اولش (عبدالله نوری) هیچ دلسوزی با او نداشت.

یا زمانی که با نظارت مشورتی در مجلس چهارم مخالفتی نداشت و فکر می کرد مجلس همراه، حتی اگر مشورتی باشد، بهتر از مجلس سوم انتقادی است، حتی اگر مشورتی نباشد و اولین کارشان حذف باشد. محسن نوربخش از وزارت اقتصاد و پایان سیاست تعدیلش!

همه اینها درست است و در جای خود قابل طرح است، اما برای اینکه بدانیم هاشمی چه نقشی داشت، نباید فراموش کرد که اعتماد امام به ایشان و رهبری بعدی دستش را به اینترنت، مترو و آزاد گذاشتند- دانشگاه را ترک کردند. باز کن. اما او نمی توانست از جایی به جای دیگر برود. او امیدوار بود پس از یک دوره به ریاست جمهوری بازگردد. ناطق نوری با او بود و فکر می کرد خاتمی تنها و بی یاور است و تاریخ عوض شد و بعد احمدی نژاد و بعد اتفاقات 88 که موضوع این مقاله نیست.

هاشمی هر چه بود و هر چه بود، اما کوچک نبود و به همین دلیل از همکاری با دیگرانی که نام و مقام رسمی خود را داشتند دریغ نمی کرد.

این ویژگی علاوه بر امید و تلاش همیشگی او برای اثبات این که می توان مسلمان بود و از دنیا لذت برد، از او شخصیتی ساخت که منتقدان نمی توانستند آن را انکار کنند.

سیاست بازی بزرگان است و هر گاه صحنه تاخت و تاز افراد کم قد می شود ضرر و زیان می کند.

2727

اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *