زمستان سال گذشته گزارش یک مورد اسیدپاشی در یکی از بوستانهای جنوب تهران به پلیس اعلام شد.
بعد از بررسیهای اولیه مشخص شد مرد جوانی در بوستان روی ۴ نفر اسید پاشیده و آنها را سوزانده و بلافاصله از محل متواری شده است.
به گزارش بازتاب آنلاین، زمستان سال گذشته گزارش یک مورد اسیدپاشی در یکی از بوستانهای جنوب تهران به پلیس اعلام شد.
پس از آن مأموران به محل اعلام شده در شهرک گلستان اعزام شدند و بعد از بررسیهای اولیه مشخص شد مرد جوانی در بوستان روی ۴ نفر اسید پاشیده و آنها را سوزانده و بلافاصله از محل متواری شده است.
در ادامه ۴ مجروح این حادثه به بیمارستان منتقل شدند و تحت درمان قرار گرفتند. میزان سوختگی دو نفر از این مجروحان به حدی بود که بخش زیادی از صورتشان آسیب جدی دیده و حتی گوش یکی از آنها در این حادثه از بین رفته بود.
پس از بهبودی نسبی مجروحان حادثه، آنها مدعی شدند متهم را میشناسند و هویت وی را به پلیس دادند. بدین ترتیب با مشخص شدن هویت مرد اسیدپاش، مأموران به ردیابی او پرداخته و موفق شدند وی را در مخفیگاهش بازداشت کنند.
متهم نخست منکر ماجرا بود، اما از آنجا که هنگام اسیدپاشی مقداری اسید روی دستش ریخته و دچار سوختگی شده بود به ناچار مجبور به اعتراف شد و انگیزه خود را از این کار انتقامجویی و اختلاف با آنها عنوان کرد.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه چهار شاکی که هنوز آثار سوختگی روی صورتشان نمایان بود یک به یک در جایگاه ویژه ایستادند و به تشریح شکایتشان پرداختند.
اولین شاکی در توضیح ماجرا گفت: من و دوستانم از قبل با متهم اختلاف داشتیم، اما فکر نمیکردیم بخواهد دست به اسیدپاشی بزند. صورت و گردن من دچار سوختگیهای زیادی شده و درخواست دیه دارم و به هیچ عنوان هم مصالحه و گذشت نمیکنم.
دومین شاکی پرونده نیز گفت: متهم روز حادثه از ما خواست برای حل اختلافات پیش آمده به پارک برویم و با هم صحبت کنیم، ما هم چهار نفری به پارک رفتیم و روی نیمکت نشسته بودیم که یکباره با یک شیشه نوشابه سمتمان آمد. فکر کردیم نوشیدنیای خریده تا بنوشد، اما به محض اینکه به ما رسید محتویات شیشه را روی صورتمان پاشید و از شدت درد و سوختگی فقط فریاد میزدیم.
من از ناحیه گوش بشدت آسیب دیدهام و گوش چپم را از دست دادهام، به همین خاطر نه قصد گذشت دارم و نه مصالحه میکنم و تنها درخواستم قصاص است.
شاکی سوم هم با تأیید اظهارات دوستانش عنوان کرد: آسیبی که اسید به صورت من وارد کرد موجب شد بخشی از استخوان فکم آسیب ببیند. علاوه بر تغییر شکل ظاهری که دیگر درست نمیشود، قادر نیستم به خوبی حرف بزنم؛ بنابراین من هم تقاضای قصاص دارم.
چهارمین شاکی نیز که بخشهایی از بینی و لبش دچار سوختگی و تغییر حالت شده به جایگاه رفت و گفت: تا به حال چندینبار تحت عمل جراحی قرار گرفتهام و هزینه زیادی هم پرداخت کردهام به همین خاطر درخواستم دیه از متهم است تا بتوانم به درمانم ادامه دهم.
سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن پذیرش اتهامش گفت: قبلاً با یکی از شاکیها همکار و دوست بودم، اما سر مسائل پیش پا افتاده اختلاف پیدا کردیم و کمکم اختلافمان شدت گرفت تا اینکه یک روز که در خیابان تنها راه میرفتم او و سه دوستش به من حمله کردند و تا حد مرگ کتکم زدند و بعد هم در حالی که نمیتوانستم روی پاهایم بایستم رهایم کردند و رفتند. همان موقع با خودم عهد کردم اگر زنده ماندم انتقام بگیرم و آنها را ادب کنم. یک سال از آن روز گذشت و من با همکارم تماس گرفتم و گفتم برای حلوفصل مشکلات به پارک بیاید. میدانستم او از ترس اینکه بلایی سرش بیاورم تنها نمیآید و دوستانش هم با او هستند. من هم اسیدی را که چند روز قبل تهیه کرده بودم داخل شیشه نوشابه ریختم و به سمتشان رفتم، بعد بیمقدمه اسید را روی هر چهار نفر پاشیدم البته دست خودم هم سوخت، ولی بلافاصله فرار کردم.
با پایان دفاعیات متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.