زخم کاری یک سرسال تلویزیونی ایرانی که  ژانر درام جنایی به نویسندگی و کارگردانی محمدحسین مهدویان است.

“با اینکه میثم به طور تصادفی و بدون هیچ توانایی خود مرگ داده است، این موضوع برای شهریار مغتنم فرصتی برای حذف او از داستان است. در حال حاضر، مرگ میثم می‌تواند به شهریار مغتنم کمک کند تا به خواسته‌های خود نزدیک‌تر شود. با این حال، مشخص نیست که آیا خون‌هایی که شهریار مغتنم در طول داستان ریخته است، خودش را نیز به خود ببرده است یا خیر.”

به گزارش بازتاب آنلاین به نقل از  شمانیوز؛ شاید متفاوت ترین و مهم ترین چهره فصل دوم سریال مسعود طلوعی با بازی کامبیز دیرباز باشد. زخم کاری می دانستم که شخصیت مرموز و خاکستری که سیاهی بر زندگی سفیدش حاکم است او را به یک ضدقهرمان تبدیل می کند. البته او یک ضدقهرمان است که آداب هیچ دانشمندی را رعایت نمی کند و حتی برای رسیدن به اهدافش سعی می کند از همه خطوط قرمز عبور کند. در این شخصیت که در زندگی خصوصی خود زندگی بسیار متفاوتی نسبت به آنچه جامعه می بیند ارائه می کند، نشانه های آشکاری از ریاکاری و سوء استفاده از موقعیت با حفظ ظواهر به چشم می خورد. طلوعی خود را دوستدار خانواده و فردی دلسوز معرفی می کند که از طریق مدیریت یک موسسه خیریه به کودکان معلول جسمی کمک می کند. آرام و حساب شده صحبت می کند و جز در موارد معدودی هیچ عصبانیتی از خود نشان نمی دهد. طلوعی را می توان یکی از افرادی دانست که در جامعه صاحب قدرت و ثروت هستند و برای دستیابی و حفظ این مقام دست به انواع کارهای غیرقانونی می زنند.

خط ضعیف وجود سریال در فصل اول زخم کاری ما دیدیم. او در فصل اول غایب بود و صرفاً یک مرد سایه بود که به مالک کمک کرد خانواده ریزآبادی را سرنگون کند. حالا در فصل دوم شخصا وارد میدان شده تا با آمدن از حاشیه به منافع خودش پی ببرد.

طلوعی از ابتدای فصل دوم سعی کرد دستان خونین خود را به سمیرا و میشم نزدیک کند و کم کم آنها را حذف کرد و به یکی از ثروتمندترین افراد اقتصادی کشور تبدیل شد. او خود را عاشق پرشور سمیرا و مردی دلسوز به میثم نشان داد که می‌خواست جای خالی پدرش را پر کند. زمانی که از این وضعیت خارج شد، سعی کرد با استفاده از زور و تهدید آنها را به جایی برساند که بتواند پروژه پتروشیمی مشترک خود با طرف نروژی را در اختیار بگیرد. طلوعی حتی قصد داشت میشم را بکشد تا قدرت هایی که میشم در اختیار داشت با مرگش به راحتی به او برسد. وقتی سمیرا نقشه طلوعی را فهمید و از خطر مرگ نجات یافت، طلوعی به مردی تبدیل شد که می خواست به طور غیرمستقیم به اهداف خود نزدیک شود. او از حذف بزرگترین و مهمترین رقیب خود فرنهادزاده ابایی نداشت و برای نزدیک شدن به میشم، شیدا دختر شفاعت را به یک طعمه تبدیل کرد و با ترفندهای عاطفی و عاشقانه میثم را از دانش خود بیرون آورد.

با مرگ شفاعت و تصادف با میشم در یک طرف، طلوع فرصت حذف میشم را در دستان شهریار مغتنم دید. اکنون در مرحله ای از داستان سریال هستیم که مرگ میشم می تواند طلوع را به خواسته هایش نزدیک کند. با این حال، مشخص نیست که آیا عاقبت خونی که طلوعی در طول داستان ریخته شده، او را تحت تأثیر قرار خواهد داد یا خیر.

آیا باید منتظر دوئل جدی مالک و طلوعی در قسمت های پایانی سریال باشیم؟ آیا مالک است که سحر را از بین می برد؟


اخبار مرتبط

ارسال به دیگران :

آخرین اخبار

همکاران ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *