علی سلیمی: اخیراً با یکی از مهمانان شبکه افق گفتوگو کردهایم: «چرا آقای ابطحی و جهرمی را به تلویزیون دعوت میکنید؟» به ما میگویند صداوسیما برای حزبالله است چون خیلی به ما میگویند. بگویند این سرزمین مال حزب الله است!» جنجال و انتقادات زیادی به پا کرده است. با اینکه اولین بار نبود که جامعه با چنین اظهارنظرهایی مواجه می شد اما خانم منصوره معصومی اصل بار دیگر دل خیلی ها را تازه کرد. این یک واقعیت پنهان اما ملموس است که گروه موسوم به حزب الله از مقبولیت و امتیازات ویژه ای در جامعه ما برخوردار است. اینکه گروهی از یک جامعه خود را شایستهتر از دیگران میدانند، یک مورد منفرد از جامعه ایران نیست و نمونههای زیادی در دنیا وجود دارد و از این رو پژوهشگران حوزه روانشناسی اجتماعی در بررسی این موضوع کوتاهی نکردهاند.
احتمالاً چیزی در مورد مفهوم خودشیفتگی شنیده و می دانید. به طور کلی افراد خودشیفته کسانی هستند که خود را برتر از دیگران می دانند و فقط به نیازها و خواسته های خود اهمیت می دهند. چندین سال است که مفهومی به نام خودشیفتگی جمعی در جوامع مختلف مورد تحقیق قرار گرفته است. مفهومی که از طریق همکاری بین روانشناسان سیاسی، دانشمندان علوم سیاسی، روانشناسان بالینی و متخصصان حل تعارض در مرکز مطالعه تعارضات قومی در دانشگاه پنسیلوانیا ایجاد شد.
این باور که استثنایی بودن یک گروه خاص به اندازه کافی توسط دیگران قدردانی نمی شود، خودشیفتگی جمعی نامیده می شود.. خودشیفتگی جمعی متکی بر احساس در حال انحلال اهمیت گروهی و استحقاق خود است. خودشیفتگی جمعی می تواند در هر گروه اجتماعی، از تیم های ورزشی و باشگاه ها گرفته تا احزاب و جنبش های سیاسی مختلف وجود داشته باشد.
اگر بخواهیم انصاف داشته باشیم و یک جزء را به کل تعمیم ندهیم، حداقل میتوان گفت که بیان نظرات به شیوهای که خانم معصومی در اصل آنها را بیان کردهاند و از سوی افرادی که ممکن است واقعاً چنین عقایدی را در پشت سر شما داشته باشند. سر، گونه ای از مفهوم خودشیفتگی کار نمی کند. جمعی دارد مشخص است که این گروه لیاقت بیشتری دارد. همه منابع باید در راستای اهداف این گروه مورد استفاده قرار گیرد، زیرا آنها راه درست و حق را بهتر از دیگران می شناسند. این باورها از هر نظر می توانند مضر باشند و باید این مفهوم را به صورت گسترده و عمیق تر بررسی کنیم.
تحقیقات در این زمینه نشان داده است که نظراتی مانند جملات زیر می تواند نشان دهنده خودشیفتگی جمعی باشد:
“اگر مردم به ما گوش دهند، چنین مشکلاتی وجود نخواهد داشت.
ما تنها کسانی هستیم که سعی می کنیم دنیا را تغییر دهیم.
ما به آنها اهمیت نمی دهیم، آنها حتی انسان هم نیستند.
خودشیفتگی جمعی هسته اصلی شعارهای پوپولیستی است. افراد و گروههای مبتلا به خودشیفتگی جمعی تمایل دارند که برداشتهای جانبدارانه از موقعیتهای بین گروهی و تفکر توطئهآمیز داشته باشند، به این معنا که معتقدند گروههای دیگر دائماً علیه آنها توطئه میکنند. خودشیفتگان جمعی سعی می کنند در برابر این تهدیدات خیالی انتقام بگیرند، اما معمولاً تهدیدات واقعی را نادیده می گیرند. آنها متعصب و خاص هستند. آنها ممکن است فکر کنند که موهبت خاصی از جانب خدا دارند و نظر او را نمایندگی می کنند. خودشیفتگی جمعی و خصومت نسبت به گروههای دیگر ویژگیهای مشترکی مانند بی نظمی عاطفی و رنجش نسبت به گروههای دیگر دارد.
تحقیقات علمی همچنین پیامدهای اجتماعی خودشیفتگی جمعی را مورد بررسی قرار داده است که عبارتند از:
اتهامات بی اساس و قلدری دیگران
_ توطئه
قرار دادن
سخنان تنفرآمیز
تفکر صفر و صد
یکی از راه های کاهش خودشیفتگی گروهی این است که از فرد شروع کنید. از آنجایی که این افراد به طور جداگانه به دنبال عضویت در گروه های دیگر هستند و آنها را درک می کنند، ممکن است بتوانند از تعلق خود به خودشیفتگی جمعی جدا شوند.
گزینه دیگر مشاهده دقیق و زیر سوال بردن ساختارهای قدرت و اقتدار است. علاوه بر این، ارزیابی ساختار شخصیتی افراد مسئول ابزار مفیدی برای کشف فساد و تقلب احتمالی است. مهم است که به یاد داشته باشیم که انگیزه های بدخواهانه اغلب در پشت ایدئولوژی های اصیل پنهان است. فکر کردن به طرح های جایگزین ممکن است مفید باشد. به طور کلی، ارتباط آزاد، نگرش فروتن و گفتگوی انتقادی فراگیر با سایر گروه ها گزینه هایی برای مهار خودشیفتگی جمعی هستند.
منابع: